۶۴ سال پس از یک اعتراض تاریخی / روزی که خشم معلمان، حکومت پهلوی را نگران کرد / چه شد که معلمان به خیابان آمدند؟
روز ۱۲ اردیبهشت در تقویم ایران به عنوان “روز معلم” شناخته میشود. این روز یادآور دو رویداد مهم در تاریخ معاصر ایران است: نخست، شهادت استاد مرتضی مطهری در سال ۱۳۵۸ و دوم، تظاهرات معلمان تهران در سال ۱۳۴۰ که منجر به شهادت دکتر ابوالحسن خانعلی شد.

این مقاله به بررسی واقعه تظاهرات معلمان در سال ۱۳۴۰ میپردازد که نقطه عطفی در تاریخ جنبشهای صنفی و سیاسی ایران محسوب میشود.
زمینههای اجتماعی و سیاسی اعتراضات
در زمستان سال ۱۳۳۹، جان اف کندی به عنوان رئیس جمهور آمریکا از حزب دموکرات انتخاب شد. کندی سیاست اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشورهای جهان سوم را تجویز میکرد و معتقد بود این اصلاحات مانع پیشروی کمونیستها خواهد شد. این تغییر رویکرد در سیاست خارجی آمریکا، فضای سیاسی ایران را نیز تحت تأثیر قرار داد و نیروهای سیاسی مخالف شاه، بهویژه احزاب جبهه ملی، در انتظار باز شدن فضای سیاسی و شروع مجدد فعالیتهای خود بودند.
وضعیت معیشتی معلمان
در آن سالها، معلمان ایران در شرایط اقتصادی بسیار نامساعدی به سر میبردند. حقوق یک معلم لیسانسه با سابقه کمتر از حقوق یک مستخدم جزء در سازمان برنامه یا شرکت ملی نفت بود. طبق گزارشهای روزنامه کیهان در اسفند ۱۳۳۹، یک لیسانسه در وزارت فرهنگ ماهی ۴۰۰ تومان دریافت میکرد، در حالی که فردی با همان تحصیلات در سازمانهای دولتی دیگر تا ۲۵۰۰ تومان حقوق میگرفت. برخی معلمان پس از ۸ سال خدمت، تنها ۲۷۳ تومان حقوق دریافت میکردند.
آغاز اعتراضات صنفی معلمان
در ۱۸ بهمن ۱۳۳۹، باشگاه مهرگان که در واقع سازمان صنفی معلمان بود، قطعنامهای درمورد افزایش حقوق معلمان تصویب کرد. در روزهای بعد تا اردیبهشت ۱۳۴۰، معلمان سراسر کشور با امضای طومارهایی پشتیبانی خود را از این طرح اعلام کردند. طومارهایی از شهرهای مختلف مانند مشهد، دامغان، رشت، کرند، بابل، مراغه، برازجان، گرمسار، شهسوار و نیریز به دست مقامات رسید.
واکنش دولت به خواستههای معلمان
دولت شریف امامی در واکنش به این اعتراضات، در ۲۳ اسفند ۱۳۳۹ اعلام کرد که حقوق معلمان ترمیم خواهد شد و حقوق تمام معلمانی که کمتر از ۶۰۰ تومان دریافت میکنند، به این مبلغ افزایش خواهد یافت. اما برای تأمین بودجه این افزایش حقوق، دولت تصمیم گرفت از سال آینده از دانشآموزان دبیرستانهای دولتی شهریهای بین ۱۰۰ تا ۴۰۰ ریال دریافت کند و همچنین اداره دبستانها را به شهرداریها واگذار نماید. این تصمیم با واکنش منفی معلمان و خانوادههای دانشآموزان مواجه شد.
تظاهرات ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰
روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰، با اعلام اعتصاب، کلیه مدارس تهران تعطیل شد. معلمان از اوایل صبح دستهدسته به میدان بهارستان آمده و جلوی مجلس تجمع کردند. جمعیت هر لحظه افزایش مییافت. طبق گزارش روزنامه اطلاعات، معلمان حدود ساعت ۸:۳۰ صبح به میدان بهارستان رسیدند، اما چون جلوی خیابان اکباتان قبلاً توسط ماموران انتظامی بسته شده بود، در خیابان شاهآباد و ابتدای بهارستان روی زمین نشستند.
برخورد خشونتآمیز نیروهای انتظامی
ماموران انتظامی برای متفرق کردن معلمان از ماشین آبپاش استفاده کردند، اما معلمان علیرغم خیس شدن، از جای خود بلند نمیشدند. پس از مدتی، اولین برخورد فیزیکی صورت گرفت. عدهای از معلمان به سمت ماشینهای آبپاش رفتند تا سر لولههای آب را به سمت دیگری بازگردانند.
قرار بود هیأتی از معلمان با رئیس مجلس ملاقات کنند، اما سیر حوادث به گونه دیگری رقم خورد. معلمان شعار میدادند و مأموران پلیس تیر هوایی شلیک میکردند و با باتوم معلمان را میزدند. صدای تیراندازی و شعارهای معلمان در صحن علنی مجلس شنیده میشد. مجلس در حال بررسی لایحه اشل حقوق معلمان بود که یکی از نمایندگان مخالف از جای خود برخاست و خطاب به رئیس مجلس گفت: «در بیرون معلمان را میکشند و ما اینجا لایحه حقوق معلمان را بررسی میکنیم.» جلسه مجلس متشنج شد.
شهادت دکتر ابوالحسن خانعلی
در جریان این درگیریها، معلمان با پیکر خونین سه معلم روبهرو شدند. دو نفر توسط چاقو زخمی شده بودند و یک نفر از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. سرگرد شهرستانی، رئیس کلانتری، با اسلحه کمری خود به سر دکتر ابوالحسن خانعلی شلیک کرده بود. پیکر دکتر خانعلی روی دست معلمان با شعار «کشتند یک معلم را» به بیمارستان بازرگانان منتقل شد، اما متأسفانه اقدامات پزشکان مؤثر واقع نشد و دکتر خانعلی جان خود را از دست داد.
شخصیت دکتر ابوالحسن خانعلی
دکتر ابوالحسن خانعلی هنگام شهادت تنها ۲۹ سال داشت. او فارغالتحصیل رشته معقول از دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران بود. در سال ۱۳۳۵ در وزارت فرهنگ با سمت دبیری دبیرستان استخدام شده بود و در دبیرستان جامی، فقه و عربی تدریس میکرد. همزمان با تدریس، در دوره دکتری معقول و منقول مشغول به تحصیل بود. شهادت این معلم جوان و فرهیخته، موجی از خشم و اندوه را در سراسر کشور برانگیخت.
واکنشها به شهادت دکتر خانعلی
موج اعتراضات و انزجار از این حادثه سراسر کشور را فرا گرفت. مدارس تعطیل شد. روز چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت، هزاران معلم در خیابان اسکندری تجمع کردند. تابوت معلم شهید بر دوش معلمان از مسیر خیابان شاه (جمهوری) به سمت میدان بهارستان توسط هزاران معلم، دانشجو و اقشار دیگر مردم تشییع شد. معلمان اشک میریختند و با فریاد خواستار استعفای شریف امامی و محاکمه قاتل دکتر خانعلی بودند.
تهران بعد از کودتای ۲۸ مرداد چنین راهپیمایی باشکوهی را به خود ندیده بود. جمعیت سوگوار تابوت را در میدان بهارستان بر زمین گذاشتند. ساعتی بعد پیکر بیجان خانعلی با آمبولانس به گورستان ابن بابویه در شهرری منتقل و به خاک سپرده شد. در روزهای بعد، دهها مجلس یادبود در مساجد تهران و شهرستانها به یاد وی برگزار شد.
واکنش احزاب و گروههای سیاسی
گزارش این راهپیمایی و اعتصاب نامحدود معلمان در مطبوعات منعکس شد. مردم به هیجان آمدند، احزاب سیاسی، گروههای صنفی و سندیکاهای کارگری با صدور اطلاعیه حمایت خود را از معلمان اعلام کردند. جبهه ملی با انتشار اطلاعیهای ضمن دعوت مردم به ادامه مبارزات آزادیخواهانه خود، دولت را «معلمکُش» خواند.
تغییر خواستههای معلمان
خواستههای معلمان دیگر تنها افزایش حقوق نبود. آنان خواستار برکناری دولت، تعقیب قاتل دکتر خانعلی و عذرخواهی از معلمان بودند. روزنامه کیهان در ۱۴ اردیبهشت در مقالهای با عنوان «معلمند نه اخلالگر» چنین نوشت: «در مملکتی که روغن یک من ۶۰ تومان، گوشت ۳۰ یا ۳۳ تومان است، چگونه یک عایله میتواند با ماهی ۲۰۰ تومان زندگی کند. آن هم خانوادهای که فهم دارد، شعور دارد و وضع دیگران را میبیند…»
پیامدهای سیاسی تظاهرات ۱۲ اردیبهشت
سقوط دولت شریف امامی
در پی افزایش بحران، دولت شریف امامی در روز ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۰ استعفا داد و روز بعد دکتر علی امینی فرمان نخستوزیری گرفت. هرچند که دولت امینی نیز نهایتاً با کارشکنیهای شاه سقوط کرد، اما در کابینه امینی یکی از معلمان معترض به نام محمد درخشش به وزارت فرهنگ منصوب شد تا امتیازی به مخالفان و معلمان داده شود.
تأثیر بر جنبشهای سیاسی و صنفی
این رویداد تأثیر عمیقی بر جنبشهای سیاسی و صنفی ایران گذاشت. پیش از انقلاب، روز ۱۲ اردیبهشت به طور غیررسمی از سوی مخالفان رژیم پهلوی «روز معلم» خوانده میشد و نمادی از جنبش معلمان علیه دولت بود. این واقعه نشان داد که اعتراضات صنفی میتواند به تغییرات سیاسی منجر شود و جایگاه معلمان را به عنوان قشری تأثیرگذار در جامعه تثبیت کرد.
روز معلم در ایران و جهان
پس از انقلاب اسلامی و شهادت استاد مرتضی مطهری در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸، این روز به طور رسمی به عنوان «روز معلم» در تقویم ایران ثبت شد. به این ترتیب، ۱۲ اردیبهشت یادآور دو شهید بزرگ در عرصه تعلیم و تربیت ایران است: دکتر ابوالحسن خانعلی و استاد مرتضی مطهری.
روز معلم در سایر کشورها
توجه به مقام معلم تنها به ایران محدود نیست. در بسیاری از کشورهای جهان، روزی به نام معلم در تقویم وجود دارد. روز جهانی معلم ۵ اکتبر است که توسط یونسکو تعیین شده است. همچنین ۷ مارس در آلبانی، ۵ سپتامبر در هند، ۲۸ سپتامبر در تایوان، ۱۵ اکتبر در برزیل و ۱۱ سپتامبر در آمریکای لاتین به نام معلمان نامگذاری شده است. این امر نشاندهنده تقدس آموزش و جایگاه والای معلمان در فرهنگهای مختلف است.
تظاهرات معلمان تهران در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ و شهادت دکتر ابوالحسن خانعلی، نقطه عطفی در تاریخ جنبشهای صنفی و سیاسی ایران به شمار میرود. این واقعه نه تنها به تغییرات مهمی در ساختار سیاسی کشور منجر شد، بلکه جایگاه معلم را به عنوان قشری اثرگذار و مطالبهگر در جامعه تثبیت کرد.
امروز، روز معلم یادآور این حقیقت است که آموزش و پرورش، ستون فقرات توسعه هر جامعهای است و معلمان، شایسته بالاترین احترام و حمایتاند. گرامیداشت این روز، ادای احترام به تمام کسانی است که در راه اعتلای آموزش و پرورش کشور تلاش کردهاند و میکنند.
دکتر معلم هستم با بیست سال سابقه و حد اکثر حقوقی که یک معلم ممکنه بگیره باز مستخدم بسیاری از ادارات از من بیشتر میگیرند
طبق گزارشهای روزنامه کیهان در اسفند ۱۳۳۹، یک لیسانسه در وزارت فرهنگ ماهی ۴۰۰ تومان دریافت میکرد.
به سال 1339 کار ندارم ولی سال 1357 قیمت سکه 450 تومان (4/500 ریال ) بوده یعنی حقوق 450 تومانی 80 میلیون الان بوده . میشه اینقدر چرندیات نگید . جراح هستید ؟ دروازه خودتان را بدوزید
الان هم اجازه راهپیمایی میدهند؟
جم بخوری پوست از کله ات می کنیم
وضعیت حقوقی معلمان واقعاً اسفبار است ، در اکثر
کشورهای دنیا حقوق معلمان در سطح بسیار بالایی است و نیز از جایگاه ویژه در اجتماع برخوردار هستند ، تمام نیروهای تحصیل کرده در هر ارگان یا شرکت یا موسسه و کارخانجات تولیدی از دست رنج معلمان و وزارت آموزش پرورش است اما متأسفانه حقوق معلمان در همه ردههای آموزشی
بسیار پایین و در شأن و جایگاه آنان نیست لذا باید قوانینی وضع شود که وزارت خانههای پولدار مثل نفت و صنعت و معدن که مصرفکننده نیروهای تحصیل کرده و پرورش یافته توسط آموزش و پرورش هستند بخشهایی از هزینههای آموزش و پرورش را برعهده بگیرند ، مثلاً در قالب پرداخت مالیات آموزش و پرورش یا اداره آب و برق میتواند همین مالیات بروی قبضهای آب یا برق جهت این امر اعمال کند ، هر چند مبلغ فوق در هر قبض بسیار ناچیز مثلاً ده هزارتومان در هر قبض باشد اما با توجه به مشترکان میلیون نفری این سازمانها مبلغ قابل توجهی بدست میآید و همین کار را سایر وزارت خانهها میتوانند انجام دهند مثل وزارت مخابرات و غیره تا بتوان حقوق معلمان را با توجه شأن و منزلتشان ترمیم کرد و آنان با انگیزه مضاعفی دل بکار دهند .
چه عجیب امروز رشد کردی امیدوارم هر روز بهتر از دیروز باشی آقا بهنام
مو خودوم اوستات دونشکده زیبا شناسی هیستوم با حقوق ماهی ۱۵ میلیون
از روزکارگز که خبری نبودخدایان شماکارگران را بیامرزد روزمعلم بدترازآن این دوقشر اثرگذار فقط با بوی گندم زنده تمدنه باگندم........روزی جندکارمیکنندباهزینه ها مقایسه کنید مانمی فهمیم شمامسئولان فهیم یامارا بهمانیدیاعواقب باشما
حکومت مایل نیست ملت ایران با سواد باشند!! کیفیت آموزش تحصیلات ابتدایی و دانشگاهی در ایران نا مطلوب است!! بیسوادی و کم سوادی مرگ یک جامعه س و سواری دادن رایگان ب حکومت برده داران بنابراین مشخص است که معلم نباید تأمین مالی باشد اما در حوزه علمیه برعکس است
آنها " مرد " بودند ، مرد
مطلب درج شده بخوانید وبا وضعیت فعلی مقایسه کنید ،معلمها دستمزدشان نسبت به آن سالها که ایران نه نفت ونه گاز ونه معادن ونه سایر تولیدات نداشته وخیم تر و فاصله دستمزد معلمان با آن زمان نسبت به کارکنان شرکتهای نفتی بسیار بدتر شده وتاره در بندر شهید رجایی ۷۰نفر از بین رفتن یک مسول استعفا نداد و مطبوعات کجا میتوانند امروزه کشته شدن یک معترض شهید بنامند که در آن زمان روزنامه کیهان از معلم شهید نام برده
در زمان مفلوک شاه جو مدارس ودانشکاه ها خفقان بود وبه محض کفتکو سیایی فرد واعتراض به حکومت دانشجو توسط ساواک دستکیر وپس از شکنجه بسیار در صورت زنده ماندن شخص بادروغ وتهمت در پرونده محکوم ثبت می شد.
الان ناز میکنند
بنظر من تاریخ اولی برای روز معلم مناسب تره...
معلم هنرستان که مهندس است و تحصیلکرده رشته فنی دانشگاست با ۷ سال سابقه ۱۲ میگیره !!!
بنظرشما این جوون میتونه تشکیل زندگی بده؟!
چرا بنیانگذاران زیربناهای علمی فکری فرهنگی و ...جامعه باید اینقدر ذلیل دوزار حقوق باشند ؟!
بابا معلم کارمند نیست
حسابش با بقیه فرق داره!!!
بخدا تمسخر جامعه است !