شعری که به شاعر افغانستانی هدیه شد/ یک نجاشی به نام ایران هست

موسی عصمتی در واکنش به حواشی ایجاد شده پیرامون مهاجران افغانستانی غزلی سروده و به محمدکاظم کاظمی و دیگر مهاجران افغانستانی تقدیم کرده است.

شعری که به شاعر افغانستانی هدیه شد/ یک نجاشی به نام ایران هست

موسی عصمتی، شاعر روشندل، که مجموعه شعر «بی‌چشمداشت» او پیش از این منتشر شده است، تازه‌ترین سروده‌اش را محمدکاظم کاظمی و دوستان مهاجرش تقدیم کرده است.

این حوالی هنوز باران هست

چتر بازی در این خیابان هست

مثل انجیرهای سرخ مزار۱

در دلم لعلی از بدخشان هست

ردپایی عمیق از یک اسب

پشت دروازه‌ سمنگان هست

نان گندم اگر چه خشکیده است

بذر گندم برای مهمان هست

ما دوتن شاخه‌های یک بیدیم

تا زمانی که باد و طوفان هست

قلب ما تا همیشه گلشهر۲ است

نی اگر نیست، این نیستان هست

مولوی تا همیشه خواهد بود

شمس، وقتی که در خراسان هست

نکند گریه‌ات امان ندهد

بین ما مردمی مسلمان هست

یک نجاشی هنوز می‌خندد

یک نجاشی به نام ایران هست

پ.ن:

۱) نام اثری داستانی از نویسنده افغانستانی محمدحسین محمدی

۲) محله‌ای مهاجرنشین در مشهد

انتهای پیام/

منبع: فارس

1981

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها