امید مردم هنوز به طبقه متوسط است
سید اسدالله اطهری / استاد علوم سیاسی دانشگاه
با توجه به وضعیت کشور هنوز امید به طبقه متوسط وجود دارد هر چند بر خی از میان رفتن این طبقه اشاره کرده و از نوعی طبقه متوسط روبه افول حرف میزنند. با این حال طبقه متوسط نقش مهمی در نوسازی ایران داشته است. آنان متحد پهلوی اول بودند و نقش طبقه متوسط جدید در نوسازی ایران در عصر پهلوی دوم را نمیتوان فراموش کرد.
در ایران بعد از انقلاب بهمن، نوسازی لیبرالی به رهبری بازرگان شکست خورد که براساس تئوری برینتون اجتناب ناپذیر بود. نهضت آزادی، جبهه ملی و جاما نتوانست در مقابل رادیکالیسم دوام آورد. در سال 1376 پروژهای برای دمکراتیزاسیون حداقلی نظام سیاسی ایران مطرح شد که بعدا تبدیل به پروسه شد. اصلاحطلبان به دو دسته اصلاحطلبان حکومتی و غیرحکومتی تقسیم میشدند. (هر چند برخی فکر میکردند و میکنند مانند اواخر دهه پنجاه که شاه اجازه تشکیل یک نظام دوحزبی را صادر کرد که یکی نقش حزب دولتی و دیگری نقش حزب اپوزیسیون را ایفا کرد و حتی رهبر حزب مخالفان از دلبستگان نظم کهن بود، نظام سیاسی در ابران بعد از انقلاب هم همان روش را در پیش گرفت).
اصلاحطلبان دولتی در نهادهای انقلابی و دولتی موضع گرفته بودند و در چارچوب نظام انتظاراتی از سیستم داشتند. اصلاحطلبان دولتی در روند کار بر اصلاحطلبان غیردولتی غلبه کردند برخی اصلاحطلبان حکومتی فکر میکردند ساختمانی که درست کردهاند باید ویران کرده و دوباره بسازند در مقابل برخی معتقد بودند میتوان سیستم را جراجی کرد بدون آنکه نیاز به شیمی درمانی داشته باشد. با این حال عمدتا اصلاحطلبان بر گسترش آزادیهای سیاسی، توسعه سیاسی و جامعه مدنی، آزادی مطبوعات؛ گشایش اقتصادی و پیوستن به جهان آزاد متحد بودند. بزرگترین ضعف هر دو گروه این بود که فراموش کرده بودند براساس پراگماتیسم هر گونه دگرگونگی جامعه با قدرت حکومتی امکانپذیر است. علاوه بر این اصلاح طلبان حکومتی حاضر به گفتگو با سکولارها، چپهای غیر مذ هبی و ناسیونالیستها و ملیّون نشدند. در واقع آنان از شناسایی روشنفکران غیراسلامگرا سرباز زدند. این در حالی بود که از گفتگوی تمدنها صحبت می کردند.
با عدم تحقق آمال طبقه متوسط و بهویژه آرزوهای جوانان، نهاد دانشجویی طبقه متوسط هم رادیکال شد. و گذار از هر دو نوع اصلاح طلب را خواستار شد. سرانجام اصلاحطلبان غیرحکومتی با تغییر بیعت روشنفکران از اصلاحطلبان حکومتی شکست خوردند و خود اصلاحطلبان حکومتی با از دست دادن پایگاه اجتماعی، قبل از تبدیل به غیریت از سوی رقیب، تبدیل به حکومت و سیستم خودنابودساز شدند. اگرچه در دو دوره ریاستجمهوری اصول گرایان و اعتدال گرایان و توسعه گرایان، فرصتهای بسیاری از دست رفت ولی هنوز امید مردم به طبقه متوسط است...
هر چند این طبقه دارای مشکلاتی است:
1- این طبقه محافظه کار شده و کمتر خطر میکند. ترس به همراه با ناامیدی او را رنج میدهد و نسبت به دوره آقای احمدینژاد منفعل است.
2- این طبقه دچار آشفتگی فکری است.
3- از فقدان رهبری که دارای مشروعیت و پیشینه درخشان باشد رنج میبرد.
4- فشارهای اقتصادی و سیاسی قدرت حاکم را تحمل می کند. هر چند سعی میکند از فشارهای بینالمللی علیه نظم سیاسی حاکم استفاده کند.
5-از فقدان اتحاد رنج می برد. غلبه بر اینها امید را بیشتر میکند.
منبع: خبر فوری
18
شما واقعا امید دارید؟ مردم ناامیدند و فکر می کنند راه حلی نمانده
اگر طبقه متوسط قوی باقی مانده بود، امید بود اما طبقه متوسط هر روز در حال ضعیف تر شدن هستند. بنابراین برای برون رفت از بن بستی که دچارش شدیم، باید تدابیر روشن و نزدیکتری به واقعیات جامعه اندیشید
اصلاح طلب و اصولگرا هیچکدوم امیدی باقی نگذاشتن
اصلاح طلب ها به طبقه متوسط خیانت کردن. بخشی شون دنبال پوپولیسم طبقه ضعیف رفتن و بخشی شون جذب طبقه اشراف شدن. اصولگراها هم که کلا این طبقه رو حذف کردن. الان دیگه طبقه متوسطی نیست
انسان با امید زنده است