گفت‌وگو با سعید حجاریان به‌مناسبت انتشار کتاب جدیدش؛ «شاه در شطرنج رندان»

هفته گذشته کتابی از سعیدحجاریان، فعال سیاسی و نظریه‌پرداز علم سیاست منتشر و روانه بازار شد،‌ گفت‌وگو با وی در اینباره را بخوانید.

گفت‌وگو با سعید حجاریان به‌مناسبت انتشار کتاب جدیدش؛ «شاه در شطرنج رندان»

عالم سیاست سعید حجاریان را تئوریسین جریان اصلاحات می‌شناسد؛ کارشناس سیاسی که راهبردها و چالش‌های پیش روی سیاست داخلی و خارجی را تبیین و تحلیل می‌کند. دنیای آکادمیک نیز او را تحلیل‌گری می‌شناسد که با ابزار علمی به تبین پدیدهای علم سیاست می‌نشیند. به تازگی این تئوریسین و تحلیل‌گر سیاسی کتابی با عنوان "کدام شاه؟ کدام رندان" منتشر و روانه بازار کرده است.

این تئوریسین جریان اصلاحات به پرسش ‌هایی درباره این کتاب پاسخ گفت که بدین شرح است:

*سنت گردآوری مقالات منتشر شده از جمله مقولاتی است که چرایی‌اش، شاید هنوز به‌درستی در ایران فهم نشده است. علت گرایش شما به انتشار این سنخ کتاب‌ها چیست؟

من پرسش شما را به دو بخش تقسیم می‌کنم و آن دو را پاسخ می‌گویم. ببینید! در نگاه اول، شاید انتشار کتاب‌هایی از این دست، یعنی کتاب‌هایی که مجموعه مقالات منتشر شده نویسنده‌ای را در برمی‌گیرد، امری بیهوده به‌نظر برسد. شاید با کمی رِندی بتوانیم از عنوان «کتاب‌سازی» هم استفاده کنیم. اما واقعیت آن است این سنت، در فضای آکادمیک خارج از ایران به‌قوت جریان دارد و شاهد انتشار کتاب‌هایی از این دست هستیم. البته بعضاً می‌بینیم نویسندگان ویراستی جدید از مقالات ارائه می‌کنند و برخی هم به صورت اولیه وفادار می‌مانند. اما درباره ایران و افرادی مانند من؛ متأسفانه اگر محل انتشار مقالات را مرور کنیم، می‌بینیم عمده جراید به محاق رفته‌اند و آرشیو آن‌ها از دسترس همگان خارج است. فارغ از این مسأله نگهداری دوره‌های مجلد نشریات در منازل امروزی تقریباً ناممکن شده است. لذا تهیه چنین کتاب‌هایی دسترسی‌ها را سهولت می‌بخشد البته باید این ملاحظه را در نظر بگیریم که تهیه کتاب‌هایی از این جنس نباید تجارت‌محور شود!

*فارغ از مسائل شکلی که به آن‌ها اشاره کردید، این کتاب‌ها به‌لحاظ محتوایی به چه کار خواننده می‌آید؟

باید بپذیریم، در کشور ما سرعت و روند تحولات نظم و نظام ذهنی را تا حد زیادی از افراد گرفته است. رسانه‌های جدید و تلگرافی هم به‌ این مسأله دامن زده‌اند و تحلیل‌گران همیشه در صحنه در باب همه‌چیز سخن می‌گویند و می‌نویسند. این روند، که شاید تا حدودی هم اجتناب‌ناپذیر شده باشد، جغرافیای ذهنی افراد را پریشان کرده است. اما وجود کتاب‌های مجموعه مقولات -البته از نوع پالایش شده- باعث می‌شود نوعی رویکرد کرونولوژیک احیاء شود. مثلاً شما کتاب «از لس‌آنجلس تا قزوین» را ببینید؛ این کتاب در ظاهر یادداشت‌های کوتاه و بلند آقای عبدی در روزنامه سلام است و بس؛ اما مخاطب از متن‌ و لابلای خطوط می‌تواند فضای حاکم بر کشور در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی را تخیل کند. این مسأله درباره کتاب «جمهوریت؛ افسون‌زدایی از قدرت» هم صادق است؛ عصرما از جمله نشریات اثرگذار دوره خود بود و با خواندن مقالات‌اش -که بخشی از آن‌ها در این کتاب گرد آمده است- می‌توانیم تحولات قدرت و بازی سیاست در کشور را بهتر فهم کنیم. به همین سیاق، «شاه در شطرنج رندان» هم می‌تواند چنین نقشی را ایفا کند. مثلاً خواننده می‌تواند با خواندن مقالاتی که در باب «مشروطه‌خواهی» نگاشته‌ شده‌اند، درباره یکی از جهت‌گیری‌های موجود در پروژه اصلاح‌طلبی تأمل بیشتر کند! البته نکته‌ای را هم باید اضافه کنم. اکثر مقالات این کتاب مانند کالاهای سرمایه‌ای، زمان‌مند نیستند. یعنی آکادمیک هستند و ماندگار، و به مسائل روز مربوط نمی‌شوند. به همین جهت باید متذکر شد، نباید مقالات یومیه را به کتاب تبدیل کرد زیرا ارزش چندانی ندارند.

باید بپذیریم، در کشور ما سرعت و روند تحولات نظم و نظام ذهنی را تا حد زیادی از افراد گرفته است. رسانه‌های جدید و تلگرافی هم به‌ این مسأله دامن زده‌اند و تحلیل‌گران همیشه در صحنه در باب همه‌چیز سخن می‌گویند و می‌نویسند

*در این کتاب و در بخش «جامعه‌شناسی سیاسی» مقاله‌ای با عنوان «سه رهیافت نظری در خصوص ماهیت عملیات روانی» منتشر شده است. این مقاله، بن‌مایه همان مباحث «جنگ روانی» است؟!

به تعبیری بله! چنانچه این مقاله را مرور کنیم، می‌بینیم شماری از مفاهیم و رویکردها در ربط و نسبت دولت و جامعه، و جامعه و دولت ترسیم شده است. همچنین از مکانیزم‌های اقناع و بسیج و نیز بدیل‌های آن سخن به میان آمده است. اما آن چیزی که به «جنگ روانی» و پیروزی در دوم خرداد مربوط می‌شود لزوماً از دل این مقاله استخراج نمی‌شود. زیرا این مباحث اولاً در جامعه‌الصادق ارائه شده است و نه ستاد آقای خاتمی و ثانیاً همان زمان در دسترس کاندیداهای رقیب هم بوده است پس اگر از دل آن تکنیکی قابل استخراج است، همه می‌توانستند و می‌توانند استفاده کنند.


*از دیگر مقالات این کتاب مقاله‌ای است با عنوان «برنامه توسعه و الگوی اتحاد سه‌گانه». این مقاله را می‌توانیم به سه بخش مرور، تحلیل و تجویز تقسیم کنیم؛ که به‌نظر می‌رسد هنوز هم رگه‌هایی از تفکرات موجود در آن در میان بعضی افراد، احزاب و حتی ساخت قدرت قابل ردگیری باشد.
با تقسیم‌بندی شما هم‌نظر هستم. به هر حال این مقاله الگوهای توسعه و اساساً ادبیات توسعه را مرور کرده است. درباره بحث تطبیق هم باید چشم‌ها را ببندیم و به دوره سازندگی پرتاب شویم. به هر حال این مقاله محصول آن دوره است و ابعاد پروژه توسعه‌ مورد نظر آقای هاشمی و همچنین بدیل‌های آن، مشخص شده است که گمان نمی‌کنم مرور دوباره آن در حوصله این گفت‌وگو باشد.

*به عنوان کتاب بازگردیم؛ چرا «شاه در شطرنج رندان»؟

اهل نظر واقف‏اند که خواجه‏ شیراز بیت‌الغزلی با این مضمون دارد که: «تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند/عرصه‏ شطرنج رندان را مجالِ شاه نیست». استنباط من از این بیت آن است که به میزانی که عرصه‏ عمومی با نهادهای مدنی (به تعبیر حافظ بیدق یا پیاده) پر شده باشد، گزینه‏های شاه برای مانور کم و کم‏تر می‏شود، و به میزانی که رندان، یعنی چالش‌گران و نیروهای جنبش‏های اجتماعی، قوی‏تر باشند، اقتدار دولت‏های مطلقه یا پاتریمونیال کم‏تر شده و، در نهایت، این دولت‏ها به کُنجی، در جهت مات‏شدن، خواهند خزید. البته، لااقل، دو تأویل دیگر نیز می‏توان از این مصرع داشت: اول آن‏که، در بزم محبت، شاه و گدا یکسان‏اند و اگر شاه بخواهد در این عرصه شاهی کند جایی برای او نیست. معنای دومی که وامدار خود حافظ‌ هستیم آن است که:
رند عالم‏سوز را با مصلحت‏بینی چه کار؛
کارِ مُلک است آن‏که تدبیر و تأمل بایدش.
و معلوم است که کار مُلک‏آرایی و مملکت‏داری با مصالحی سروکار دارد که رندان فارغ از آن‏اند و، طبعاً، شاه را در مجلسِ رندان راه نباشد! البته، به مصداق «چون نیست خواجه حافظ معذور دار ما را» من برداشت خود را ارائه می‌کنم و به حوزه ادیبان ورود نمی‌کنم!

*پس از این کتاب هم شاهد انتشار کتاب یا کتاب‌هایی از سوی سعید حجاریان خواهیم بود؟

به هر حال، هم آثار قلمی منتشر شده‌ای هست که باید در دفتر یا دفترهایی گردآوری شود و هم مواردی منتشر نشده که ان‌شاءالله به وقت مقتضی درباره‌اش سخن خواهم گفت که به شرط بقاء اینترنت، در کانال تلگرامی «ورای حد تقریر» اعلام خواهد شد. اما، هر چه هست باید دقت کنیم حوزه اندیشه و تاریخ -که بخشی از آن در کتاب متجلی است- به کسب‌وکار تبدیل نشود که پایانی جز ابتذال بر آن متصور نیست زیرا در چشم نقاد تاریخ همه تولیدات را با نگاه نقادانه و بی‌رحم خود خواهد نگریست. مثلاً اگر جست‌وجویی در سایت کتابخانه ملی انجام دهید، می‌بینید حول و حوش مرحوم هاشمی چندین جلد کتاب منتشر شده است؛ از مصاحبه‌های کوتاه و بلند تا پیاده‌سازی و حاشیه‌نگاری جلسات و گعده‌ها! اما ناظران و منتقدان و محققان صرفاً به دست‌نوشته‌های ایشان عطف توجه دارند.

منبع: ایسنا

66

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها