تاریخ برفی مشهد

این مطلب اخبار برف و باران‌های مشهد و تأثیر آن بر زندگی مردم با مرور مطبوعات دوره قاجار تاکنون را مرور می‌کند

تاریخ برفی مشهد

شهرآرا /موسپیدکرده‌ها بیشتر و جوان‌ها کمتر برف استخوان‌سوز و بلندقدی را به چشم دیده‌اند که سوز آن سیلی بر صورت می‌زند و آدم می‌پراکند از کوچه‌ها و خیابان‌های سفیدپوش.شاد و شاکربودن به وقت بارش زمستان، برخی اوقات با حزن و دریغِ جان و مالِ از دست‌رفته همراه بوده است. این دوگانگی در حال و احوال مردم دیرین، بیش از امروزیان اتفاق می‌افتاده است.شرح دشواری و سختی زمستان‌های خیلی دور، در اخبارِ مکتوبِ رسیده به روزگار ما فراوان به چشم می‌خورد است. از بین‌رفتن باغات بادام رشتخوار، سکته‌کردن پیرمردی از هجوم سیل، هجوم ملخ‌ها به کلات پس از بارش‌های پیاپی، سیاه‌شدن و جان‌دادن فقرا در خیابان‌ها از شدن سرما، ازنمونه این اخبار است. پهن شدن حریر سپید برف بر تن مشهد، آن هم از پس چند سال خشک‌سالی، در روزهای اخیر سبب شد تا در تورق مطبوعات و جراید قدیمی از بارش برف و باران‌های شدیدی بگوییم که سوای ثبتشان در تاریخ در زندگی مردمان روزگار خودشان بی‌تأثیر نبوده‌اند. در گزارش پیش‌رو مطبوعات خراسان از دوره ناصری تا‌ کنون بررسی شده است. منابع ما برای این پژوهش جراید مکتوب شده در کتاب چهارجلدی «اخبار خراسان در مطبوعات دوره قاجار» به گردآوری سید مهدی قطبی، آرشیو روزنامه‌های «طوس»، «آزادی»، «خورشید»، « آفتاب شرق»، و آرشیو روزنامه «خراسان» از دوره پهلوی اول تا کنون است.

باران نبارید، نرخ گندم و جو بالا رفت
زندگی وابسته به کشاورزی و دامداری مردم در گذشته ، بیش از امروز تحت‌تأثیر ریزش برف و باران بود. غذا و خوراک به تنوع اکنون نبود و مصرف گندم و جو بسیار بالا بود. به‌همین دلیل، زمانی که آمدن باران به تعویق می‌افتاد، مردم به وحشت می‌افتادند و ترس از گرسنگی، قحطی و خشک‌سالی بیم به دل آن‌ها می‌انداخت. اگر باران نمی‌بارید قیمت اجناس بالا می‌رفت و جالب اینجاست که به محض بارش، نرخ کالاها سریع پایین می‌آمد. حتی در اخبار روزنامه‌ها هم بعد از اینکه خبر آب‌وهوا اعلام می‌شد، به دنبالش قیمت کالاها درج می‌شد. این اهمیت تا آنجاست که خبر بارش برف و باران از مهم‌ترین اخبار و رویدادهای شهری و کشوری پیشی می‌گرفته و در صدر اخبار نوشته می‌شده است.‌
مثلا روزنامه ایران در تاریخ 25 ذیقعده1288 (16 بهمن 1250) نوشته است: «در دوازدهم ماه، یک شبانه‌روز پیوسته برف و باران بارید. حال بحمدا... همه‌چیز در بازار یافت می‌شود. نرخ اجناس از این قرار است: گندم خرواری 15تومان، جو خرواری 10 تومان، کاه خرواری 15تومان، نان سه‌چهار یک هزار، نخود یک خروار 20 تومان، برنج عنبربو یک من تبریز چهار هزار، روغن تبریزی هشت هزار، گوشت تبریزی دو ریال».
همین روزنامه در 24 ربیع‌الثانی 1294(18 اردیبهشت 1256) آورده است: «روز سیزدهم بعدازظهر در مشهد مقدس شروع به باران‌آمدن نموده، تا پنج‌ساعت از شب گذشته باران چنان شدید آمد که همه مردم از وحشت بیرون آمدند و فورا نان و سایر اجناس ارزان شد.»
به دلیل همین وابسته‌بودن نرخ کالاها به وجود باران، در زمانی که خبری از رحمت الهی نبود، بازار محتکران گرم و کالاها انبار می‌شد. روزنامه ایران در 15 رمضان 1320 (24 آذر 1281) نوشته است: «نظر به اینکه در ماه شعبان برف زیادی در خراسان باریده، عبور از معابر سخت و صعب گردید، جنس غله در شهر مشهد مقدس قدری کم شد و محتکرین هم به عادت دیرینه، خودداری و امساک از فروش غله نموده، به طمع سود خویش غمی از بود ونبود رزق بینوا و درویش نداشتند.»


زوار ارض اقدس امسال زیاد است، اجناس و مأکولات هم فراوان است
بالارفتن نرخ اجناس در زمان نباریدن باران، نخستین و ملموس‌ترین تأثیر بود که مسلما در همه جای ایران اتفاق می‌افتاد. اما شهر مشهد تغییرات دیگری نیز داشت. اخبار جراید دوره قاجار حکایت از این دارد که بالارفتن نرخ‌ها، دست مردم را خالی می‌کرد و زائران کمتری توان مالی سفر به مشهد را می‌یافتند. از طرفی وقتی فراوانی محصول نبود، شهر مشهد نیز دست پُری برای پذیرایی از زائران نداشت. این دلایل سبب کم‌شدن تعداد زائران در سال‌های خشک‌سالی می‌شد. سند این گفته را می‌توانیم در اخبار روزنامه اتفاقیه به تاریخ‌ 2 ذیحجه 1271 (25 مرداد 1234) ببینیم: «از قراری که در روزنامه خراسان نوشته‌اند وفور نعمت و فراوانی در آن ولایت، حاصل است و به حمدا... زراعت هر جای خراسان بهتر از سال‌های دیگر به عمل آمده است. دیگر نوشته‌اند که زوار زیاد از اطراف ممالک محروسه به زیارت روضه متبرکه رضوی می‌آیند چنانچه اغلب اوقات دوسه هزار زوار در ارض اقدس هستند، با این وصف کمال ارزانی و فراوانی است.»


در یخچال‌ها زیاده یخ گرفته شده، به ییلاقات نروید
در قدیم که هنوز انواع و اقسام یخچال‌ها وجود نداشت، مردم با یخ نیز رفتاری شبیه خواروبار و آذوقه داشتند و آن را در فصل زمستان ذخیره می‌کردند تا در تابستان بتوانند از آن استفاده کنند. محل نگهداری یخ‌ها نیز در یخدان‌هایی بود که معماری خاصی داشت و خلاصه‌اش این است که یخ‌ها در گودال‌هایی انبار می‌شد. اگر در زمستان برف نمی‌بارید مردم مجبور بودند برای تهیه آن سر به کوه‌ها بردارند و سختی و دشواری زیادی را تحمل کنند. به‌همین دلیل برف شدید زمستانی که منجر به یخبندان می‌شد، در آن زمان نعمت به حساب می‌آمد.
نوشته روزنامه اتفاقیه به تاریخ 21جمادی‌الثانی1272 (9 اسفند 1234) درباره همین موضوع است: «خراسان: از قراری که نوشته‌اند امسال زمستان در آن ولایت، بارندگی بیشتر از سال‌های دیگر شده و برف زیاد آمد و صاحبان املاک و زراعات از این معنی زیاده خرسندی دارند و در یخچال‌ها نیز زیاده یخ گرفته شده، به طوری که در تابستان امسال محتاج به یخ و برف کوهستان ییلاقات نخواهند گردید.»


دعای باران تلافی کرد
درمیان تمام اخبار و اطلاعاتی که درباره باران و برف در جراید و نشریات مختلف آمده است، گاه مطالب جالب توجهی نیز درج شده است. نمونه‌ای از آن، گزارش برگزاری مراسم دعای باران است که مردم قدیم به آن اعتقاد فراوان داشتند و در زمانی‌که آمدن باران، به تعویق می‌افتاد و بوی خشک‌سالی به مشام می‌رسید، آن را به‌جا می‌آوردند. روزنامه اتفاقیه در 12‌رمضان1273 (16‌اردیبهشت 1236) نمونه‌ای از این گزارش را آورده است که به‌سبب خواندنی‌بودنش، عینا نقل می‌شود: «هرات: از قراری که در روزنامه نوشته‌اند چون یک ماه قبل از عید نوروز الی چندی از عید گذشته در صفحات هرات باران نیامده و آب رودخانه‌ها و غیره قریب به انقطاع رسیده، پریشانی به حال صاحبان املاک و زراعت روی داده بود، بنا‌بر رسم معهودِ آن ولایت که در چنین اوقات به دعای باران بیرون می‌روند، خرقه مبارکه را که اعتقاد جمعی بر آن است که از جانب خاتم‌النبیین صلوات‌ا...علیه به خلفا راشدین و از آن‌ها به ائمه‌معصومین(ع) و از ایشان به مشایخ کبار و از آن حجج به «شیخ‌الاسلام زنده‌پیل احمدجام» رسیده، به آداب و قانونی که بایست، علما و سادات و اعیان و اشرف اهل جماعت و طبقه امامیه برداشته، با خاص و عام به هیئات اجتماع، دو روز متصل بیرون شهر برده، به استدعای نزول باران رحمت‌الهی به لوازم زاری و عجز و مسکنت در حضرت عزت قیام نموده و نماز باران کرده، معاودت نمودند و روز سوم نیز که روز جمعه بود به همان نهج به مسجد جمعه آمده، شرایط آداب و طاعت و عبادت به عمل آورده، در این روز نواب مستطاب شاهزاده والاتبار حسام‌السلطنه والی مملکت خراسان نیز به مسجد مزبور تشریف آورده با اهالی و اعیان در دعای باران همراهی نمودند.
بلاجمله بعد از انقضای آن ایام هم در آن روزها صبح شانزدهم شعبان، قبل از طلوع آفتاب نزول رحمت الهی آغاز نموده وتا سه شبانه‌روز اغلب اوقات باران‌های بسیار شدیدی آمد، به‌طوری‌که تلافی این مدت را که باران نیامده بود، نمود و آب رودها طغیان به هم رسانده، برای صاحبان ملک و زراعت بلکه برای عموم خلق آن ولایت به‌هم‌رسیده، تشویشی که از خشک‌سالی و گرانی غله داشتند به کلی رفع گردید.»


بحمدا... تعالی بارندگی موجود است
برای اینکه آخرین برف سنگینی را به یاد بیاوریم که زندگی مردم را فلج و آدم‌ها را داخل خانه‌ها حبس کرد، باید کمی فکر کنیم. باید به دهه80 برگردیم و خاطرات سال‎‌های دورتر را مرور کنیم. کودکان امروز در مقایسه با پدرها و مادرهایشان خاطره‌های برفیِ خیلی کمی دارند. اینکه زندگی مردم در گذشته، با ریزش برف و باران آسیب می‌دید، فقط به‌‌دلیل شدید بودن این حوادث نبود، بلکه امکانات کمتری نیز برای مقابله با این بحران‌ها وجود داشت. به روایت روزنامه ایران در اسفند سال1358، سه‌شبانه‌روز در مشهد برف باریده، به‌طوری‌که اندازه برف به نیم‌زرع رسیده است، عبور‌و‌مرور در کوچه‌ها ممکن نبوده و راه‌های برون‌شهری نیز مسدود شده است.
نمونه بارش‌های سنگین را همین روزنامه در تاریخ 8ربیع‌الاول1299 (8 بهمن 1260‌) منتشر کرده است. در ستون خبر آمده است که در مشهد، سه شبانه‌روز، گاهی برف و گاهی باران باریده است و عبورومرور در کوچه‌ها امکان ندارد. بارش برف به مدت 30ساعت در فروردین1261، و بارش باران از شب سال تحویل سال1278 تا شب سیزدهم، از نمونه باران‌های شدید در مشهد بوده است.
در روزنامه ادب نیز به تاریخ 27ذی‌حجه 1318 (28فروردین1280) این‌طور آمده است: «از شب 19ذی‌الحجه در مشهد شروع به آمدن باران شد و تا امروز که بیست‌ودوم ماه است در غالب اوقات شبانه‌روز، بارندگی موجود است. در نیشابور و تربت و سرولایت و پایین‌ولایت هم بحمدا... تعالی بارندگی کامل روی داده.»


شتر با بارش و سوارش گم شد
آنچه از اخبار گذشته به ما رسیده است، نشان می‌دهد زمستان روی بسیار خشن‌تری در مقایسه با امروز داشته و آمدن این فصل، همان‌طورکه در دل کشاورزان امید بارندگی را زنده می‌کرده، بیم تلف‌شدن جان و اموال خود را نیز به‌همراه داشته است. آسیبی که به زندگی مردم وارد می‌شد، وجوه گوناگونی داشت و در روستاها بیشتر از شهرها بود. خبرهای فراوانی از تلفات استان خراسان در روزنامه‌های مختلف درج شده که گویای همین مطلب است.
در روزنامه ایران به تاریخ 21شعبان1311 (8 اسفند 1272) آمده است که به‌علت باران شدید در خراسان، طاقی در بازار خراب شده است و دو نفر از کسبه زیر آوار مانده‌اند. در خانه‌ای دیگر نیز سقفی خراب شده و چند رأس گوسفند زیر آن تلف شده‌اند.
سرمای زمستان، افراد زیادی را که در راه سفر بودند یا برای شکار به بیرون دروازه شهر می‌رفتند، سیاه می‌کرد و می‌کُشت و اجسادشان بعد‌از چند روز پیدا می‌شد. خبر دیگری از روزنامه ایران به تاریخ 24‌شوال‌1317 (6‌اسفند‌1278) به ما می‌گوید در دو فرسنگی سرخس، دو نفر سوار بر شتری با بار هیزم، از روی یخ رودخانه عبور می‌کرده‌اند که یخ شکسته و هر دو غرق و معدوم‌الاثر شده‌اند.
همچنین روزنامه ایران سلطانی در تاریخ 21‌صفر‌1321 (28‌اردیبهشت‌1282) این‌طور آورده است: «بیرجند: امسال به‌قدری بارندگی شده که اغلب خانه‌ها را خراب کرده است. چند روز پیش مرد و زنی در بیابان گیر کرده، از ترس سیل و باران زیر شکاف کوهی رفته‌اند، پارچه‌سنگی بر سر آن‌ها افتاده، هر دو در زیر تخته سنگ مانده و تلف شده‌اند. قیمت گندم و جو در این ولایت به درجه علیا است.»


پیران سالخورده خراسان چنین سیلی ندیده‌ بودند
بارندگی‌‌های بهار امسال نشان داد چطور بارش‌های متصل و شدید، می‌تواند ویرانگر باشد. در گذشته، از این باران‌‌ها که گاهی سر به 10روز و چه‌بسا بیشتر هم می‌زد، فراوان اتفاق می‌افتاده است. خبرها و گزارش‌هایش نیز موجود است. یکی از سیل‌های ویرانگر مشهد در سال1303 و در روزهای پایانی اردیبهشت روی داده است. به نقل از روزنامه اختر، در روز سه‌شنبه‌ای، باران و تگرگ با چنان شدتی می‌بارد که طی یک‌ساعت، از اطراف شهر، خاصه از سمت قبله مشهد، سیل عظیمی راه می‌افتد و از رخنه حصار شهر، آب به داخل شهر وارد می‌شود. حدود 50 تا 60خانه را خراب می‌کند و گاو و گوسفندان بسیاری نیز که در خارج شهر بودند، تلف می‌شوند. به زمین‌های زراعی اطراف شهر به‌ویژه در طرق، خسارت‌های زیادی وارد می‌آید. در پایان خبر آمده است: «پیران سالخورده خراسان از 50سال پیش تاکنون چنین سیل عظیمی که به مشهد افتاده باشد، ندیده‌اند.»
نمونه‌ای از طغیان رودخانه هم در تاریخ 4ربیع‌الثانی‌1321 (8تیر 1282) در روزنامه ایران سلطانی آمده است: «کلات: از قرار مذکور آب رودخانه کشف‌رود و هری‌رود سرخس طغیان کرده، تمام صحرای طژن را فراگرفته، به‌طوری‌که عبور‌و‌مرور از راه‌آهن امکان ندارد. همه‌روزه قریب دوهزار نفر عمله و سالدات روس مشغول پیشگیری می‌باشند.»


این سیب‌های درشت زنجان، آدم می‌کشد!
و اما از بارش تگرگ‌های درشت نیز اسنادی موجود است؛ تگرگ‌هایی که بعدها با آب و تاب از اندازه آن‌ها گفته می‌شود و اینکه چطور در دقیقه‌ای مثل نقل و نبات بر سر مردم باریده است. این نقل و نبات‌ها همیشه شیرین نبوده و گاه کام مردم را بسیار تلخ می‌کرده است. در خرداد سال‌1257 بعد‌از رعد‌و‌برق، تگرگ شدیدی به‌مدت یک‌ربع در مشهد می‌بارد که هر دانه‌اش به‌اندازه تخم‌مرغی بوده است. بعضی از طیور را می‌کشد. یک نفر هم که فلج بوده و وسط خانه‌اش در‌معرض تگرگ قرار گرفته بوده، نمی‌تواند خودش را کنار بکشد و از شدت صدمه می‌میرد. این خبر را روزنامه ایران منتشر کرده است. در روزنامه ادب به تاریخ 22‌ذی‌حجه‌1319 (11‌فروردین‌1281) نیز این‌گونه آمده است: «از قرار مکتوب در روز سوم ذی‌حجه نیم‌ساعت به غروب مانده در قریه خیرآباد که از سرحدات قوچان است، در ظرف یک ساعت تگرگی باریده است که هردانه آن، زیاده از دو سیر وزن داشته و هریک آن‌ها از سیب‌های درشت زنجان بزرگ‌تر بوده‌اند. دو نفر آدم و 15رأس اسب و الاغ از ضرب تگرگ مزبور هلاک شده‌اند.»


وقتی قحطی و جنگ بر سرما چیره می‌شود
بررسی مطبوعات اواخر دوره قاجار نشان می‌دهد از این بازه زمانی تا برتخت‌نشستن پهلوی اول، تقریبا هیچ اخباری از بارش باران و برف گزارش نشده است. البته این به آن معنا نیست که در این دوره اصلا بارانی نباریده است؛ بلکه مرور خبرها حکایت از این دارد که هجوم ترکمانان، قحطی، جنگ، درگیری مردم با حکمرانان خراسان، مشروطه و عواملی از این دست سبب کم‌رنگ‌شدن اخبار بارندگی در جراید شده است. در برخی جراید، رد پای برف را تنها در اخبار درگیری قشون خراسان با ترکمانان می‌توان دید که در آن‌ها بیم گم‌شدن زنان و کودکان در برف و جان‌دادنشان از سرما آمده است. اما شاید بتوان دردناک‌ترین برف‌ریزان مشهد را زمستان سال‌1250شمسی دانست؛ رخدادی که باعث شد بسیاری از مردم محنت‌کشیده از خرابی‌های ترکمانان و فتنه سالار بر‌اثر قحطی و تنگدستی، تسلیم مرگ شوند. فاجعه‌ای که حتی در خاطرات تاریخی سیاحان و مستشاران دول خارجی هم ثبت شده‌است؛ آن‌طور‌که «یان اسمیت»، کارمند کمیسیون تعیین مرز، در یادداشت‌هایش آورده است، در این سال، 24هزار نفر در مشهد به‌دلیل قحطی جان دادند. در‌واقع وقتی روزهای سرد از راه رسید، قحطی چهره خشن خود را بیشتر نشان داد و باعث شد مردم به‌ویژه کودکان و سالمندان دیگر تاب نیاورند و قربانی گرسنگی در سرما شوند. در زمستان این سال، صدها تن از مردم مشهد در زاغه‌ها، کلبه‌ها و کوچه‌ها جان سپردند. خبرها می‌گویند حتی اجساد مردگان که در سرمای هوا یخ زده بود، هفته‌ها دفن‌نشده روی زمین افتاده بوده است. آن‌طورکه کارمند کمیسیون مرزی در سفرنامه‌اش نوشته‌ است، او در طول مسیر کوچه‌ها و خیابان‌هایی که در آن زمستان پیموده، هیچ‌جا نوزاد یا کودکی خردسال ندیده است؛ چرا‌که تقریبا همگی کودکان خردسال بر‌اثر قحطی و سرما جان سپرده بودند. او در بخشی از یادداشت‌هایش آورده‌ است: «علاوه‌بر ندیدن کودکان، در هیچ جایی از مشهد، نه بر لبی تبسم دیدم و نه آواز و ترانه‌ای شنیدم. آنچه دیده می‌شد، تکرار مصیبت بود و افسردگی و نومیدی.»
«کاپیتان مارش» انگلیسی هم در سفرنامه خود با اشاره‌به احوال مشهد در زمستان سال1250شمسی می‌نویسد: «‌گویا قحطی و سرمای زمستان، کار مشهدی‌ها را ساخته است که در هرجایی از شهر قبرستانی ساخته‌اند؛ تا‌حدی که برای مسافر تازه‌وارد به این شهر فقط قبرستان‌ها به چشم می‌آید.»


تغییر مزه زمستان در دهان مردم
مرور روزنامه خراسان در اواخر دهه20 و پس از آن، حکایت از تغییر مزه زمستان در دهان مردم دارد. درواقع گسترش شهرها و رواج شهرنشینی، زیادشدن اتومبیل‌ها، خیابان‌کشی و به‌حاشیه‌رفتن زندگی روستایی سبب می‌شود بارش برف و باران دیگر شاهرگ حیاتی زندگی مردم نباشد و در‌ صدر اخبار قرار نگیرد. در این دوره اخبار برف و باران با آمار مسدود‌شدن جاده‌ها و خیابان‌ها، اخبار تعطیلی مدارس و ازکارافتادن اتومبیل‌ها همراه است. روزنامه خراسان در خرداد1329 از سیلی می‌گوید که تا امروز، همچنان بزرگ‌ترین سیل مشهد است. سیلی که خندق قدیمی دور مشهد را پر می‌کند و پس از آن وارد شهر می‌شود، 700خانه را خراب می‌کند و جان بیش از 30مشهدی را می‌گیرد. با این همه گویا خسارات ناشی از سیل در سال‌های بعد هم همچنان ادامه دارد. این روزنامه در روز 5 اردیبهشت1335 با انتشار تصویر خانه‌هایی که بر‌اثر سیل خراب شده‌اند، نوشته است: «‌بارندگی شدید و مداوم دیروز بالاخره منجر به جاری‌شدن سیل عظیمی در مشهد گردید و خانه‌هایی را که در مسیر خود داشت، ویران کرد. قوای انتظامی از بروز خطرات بیشتر جلوگیری کرده و به‌کمک مردم شتافتند.» این سیل 15روز بعد از این دوباره جاری می‌شود. روزنامه خراسان سال 42 برای سومین بار با چاپ تصویر درشکه‌ها و اتومبیل‌های معلق در آب، از خسارت‌ها و خرابی‌ها می‌گوید و می‌نویسد: «‌مردانی که سر کار بودند، وقتی خبر جاری‌شدن سیل را می‌شنوند، دوان‌دوان خود را به خانه می‌رسانند تا عائله خود را نجات دهند.»
اما روزنامه خراسان در 23دی1348 خبر از بارش برفی سنگین می‌دهد: «اخبار واصله حاکی است که ارتفاع برف در مشهد متجاوز از 75‌سانتی‌متر و در ارتفاعات و نقاط کوهستانی بیش از 90‌سانتی‌متر است. از بامداد تا غروب دیروز خانه‌هایی که بام‌های مسطح گل‌اندود دارند، بیش‌از چند مرتبه برف آن‌ها پاک شده است. به‌علت نزول برف دیروز، رفت‌و‌آمد در خیابان‌ها و معابر مشهد به دشواری صورت می‌گیرد و اکثر اتومبیل‌ها قادر به حرکت نیستند.» براساس اخبار این مطبوعه از اوخر دهه40 تا اواخر دهه50 در هر سال بارش‌های برف سنگین بوده است اما آنچه بیش از همه جلب‌نظر می‌کند، رواج تفریحات زمستانی میان مردم است. به‌عنوان مثال روزنامه خراسان در بهمن1355با درج تیتر «‌برف سنگین و بازار گرم اسکی در وکیل‌آباد» مسئولان را به تجهیز پیست اسکی تشویق می‌کند. خبرنگار این روزنامه نوشته است: «‌روزهای جمعه پیست اسکی وکیل‌آباد مشهد، صدها نفر از اسکی‌بازان را به خود می‌پذیرد و نسبت‌به سال‌های پیش، از رونق بیشتری برخوردار است.»


زمستانی که در گینس ثبت شد
اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید سنگین‌ترین برفی که خراسان و ایران تاکنون به خودش دیده است، آن‌قدر وحشتناک بوده که توانسته نامش را در رکوردهای گینس جای دهد. زمستان1350 آن‌قدر در ایران برف بارید که ارتفاع آن در برخی نقاط تا 8متر هم رسید. در شهرها ارتفاع برف بین 4تا6متر گزارش شده است. خراسانی‌ها با سرمای منفی36 درجه سانتی‌گراد مواجه شدند که فقط 4درجه با سرمای قطب جنوب فاصله داشت. مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات برای چند روز تعطیل شد و روزنامه‌ها نوشتند: «به‌علت ریزش برف، راه‌های فریمان، نیشابور، تربت‌حیدریه، تربت‌جام و ... بسته شده است. ارتباط تلفنی این شهرستان‌ها با تهران قطع شده و ده‌ها وسیله نقلیه در راه‌های فرعی و اصلی این شهرستان‌ها پشت برف مانده‌اند. علاوه‌بر این‌ها دو نفر به‌علت سرمای شدید در سرخس و نیشابور خشک شده‌اند.»


زمستان گرم
طبق گزارش‌ها و آمار ثبت‌شده پس از انقلاب، مشهد در همه زمستان‌هایش برف و باران داشته که گاهی بسیار و گاه هم اندک بوده است اما در همه این ادوار یک برف سنگین را در سال74 تجربه کرده است که این برف هرگز شبیه آنچه در دهه50 تجربه شده، نبوده است. بعد از آن، زمستان سال86 شاید سردترین سالی باشد که مشهد و ایران تجربه کرده است. این سرما که از اوایل دی شروع شد و با کاهش دمای بی‌سابقه همراه بود که در برخی ساعات شبانه روز به زیر 20 درجه سانتیگراد هم رسید، سبب بسته‌شدن بسیاری از راه‌ها، لغو پروازها و تعطیلی چند روزه مدارس شد

منبع: مشهد فوری

2222

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها