مرگ غم‌انگیز بابای مدرسه در شهریار

بابای مدرسه سرداران شهید در شهریار پس از سقوط از پشت بام درگذشت.

مرگ غم‌انگیز بابای مدرسه در شهریار

یادآوری آن اتفاق، اشک را به چشمان دانش‌آموزان و اولیای مدرسه می‌آورد؛ بابای مدرسه‌ در حال کار بود که ناگهان از مسیر روشنایی پشت‌بام مدرسه سقوط کرد.

بابای مدرسه آنها هم مهربان بود و هم سخت‌کوش؛ همه بچه‌ها هم دوستش داشتند اصلا ویژگی‌ همه باباهای مدارس اینگونه است.

یک‌جورایی آچار فرانسه مدرسه هستند و همیشه در حال کارند؛ صبح قبل از اینکه دانش‌آموزان به مدرسه بیایند، فضای مدرسه را مهیای حضورشان کرده و رأس ساعت، درِ مدرسه را باز می‌کنند.

عصرها هم حواسشان به همه دانش‌آموزان است، حتی آن دانش‌آموزی که در حیاط خلوت مدرسه قایم شده است که به خاطر دعوای پدر و مادرش آن روز به خانه نرود را می‌شناسد؛ آرام به سراغش می‌رود و با او صحبت می‌کند و دست آخر راضی‌اش می‌کند که در این شرایط هم باید در کنار خانواده‌اش باشد.

در مدرسه هر کار یدی و اجرایی، یک‌ سمتش به بابای مدرسه گره خورده است و بابای دبیرستان سرداران شهید شهرستان باغستان شهریار هم یکی از همان باباهای مدرسه بود که روز شنبه چهارم آبان برای برطرف کردن رفع چکه آب به روی پشت‌بام مدرسه رفت.

یادآوری آن اتفاق، اشک را به چشمان دانش‌آموزان و اولیای مدرسه می‌آورد؛ همه غمگین هستند؛ بابای مدرسه‌ در حال کار بود که ناگهان از مسیر روشنایی پشت‌بام مدرسه سقوط کرد.

با اورژانس تماس گرفتند و او سریع به بیمارستان منتقل شد اما تلاش پزشکان برای زنده نگه‌داشتن بابای مدرسه، نتیجه‌ای نداد و چشمانش را برای همیشه بست.

مجید پارسا مدیر آموزش‌ و پرورش شهریار در این خصوص گفت:‌ بر اساس گزارش دریافتی از مدیر مدرسه، علی‌اصغر فرح‌حال سرایدار دبیرستان پسرانه سرداران شهید در شهر باغستان شهرستان شهریار ساعت 11 و 50 دقیقه صبح شنبه ، 4 آبان از قسمت روشنایی پشت‌بام سقوط کرده و این حادثه به وقوع پیوست».

وی تصریح کرد: « آقای فرح‌حال سریعاً پس از بروز حادثه توسط پرسنل اورژانس به بیمارستان امام سجاد (ع) شهریار منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت اما پس از ساعتی به علت شدت جراحات وارده فوت شد»

منبع: رکنا

66

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 2
  • h a
    0

    روحش شاد و یادش گرامی. تسلیت

  • ...
    0

    مردخیلی خوبی بودهیچوقت اون صدای وحشت ناک روکه شنیدم ازیادم نمیره اولش همه فکر کردیم که صدای میزوصندلی امابعدسروصدای زیادی بلندشد وهمه ریختن تو سالن ودیدیم که جسم بی‌جانش روی زمین افتاده اون صدای وحشتناک هم به خاطر برخوردش بامیزپینگ پنگ بوده هنوزم جای انگشتانش روی دیوارهست وامسال تازه برای نورگیرحفاظ زدن اماچه فایده دختری دم عروسیش بی پدرشدوپسردبستانی دیگه نمیتونه کمک پدردردکه مدرسه وابسته

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها