«ما و غرب»؛ کدام «ما» و کدام «غرب»؟

در دویست سال اخیر پس از آشنایی مسلمین با تکنولوژی و دستاوردهای غرب، جریانهای مختلفی موافق و منتقد جدی غرب بودند، اما همه منتقدان غرب همسو نیستند.

«ما و غرب»؛ کدام «ما» و کدام «غرب»؟

حجت الاسلام عبدالله محمدی، استادیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در یادداشتی با عنوان «ما و غرب؛ کدام «ما» و کدام «غرب» به بررسی نحله های مختلف منتقد غرب پرداخته است:

از جمله مسائل کلان که محور بحث جریان های مختلف فکری در ایران معاصر است، موضعگیری نسبت به غرب است. در دویست سال اخیر پس از آشنایی مسلمین با تکنولوژی و دستاوردهای غرب، جریانهای مختلفی موافق و منتقد جدی غرب بودند. بیشتر جریانات دینی، سطوحی از انتقاد نسبت به غرب و مدرنیته را پیش گرفتند، اما آنچه کمتر مورد توجه نیروهای کم تجربه واقع شد، آن بود که همه منتقدان غرب همسو نیستند، هر کدام از پایگاه خاصی، با تفسیر خود از غرب، به این رویکرد پرداختند، لذا نباید آنها را در تمام جهات، همفکر و همسو پنداشت. همزمان با مبارزه امام حسین (ع) با یزید، ابن زبیر نیز با یزید در حال نزاع بود و این هیچ گاه به معنای همسویی امام حسین (ع) با عبدالله بن زبیر نبوده است.

تفکر اسلام ناب با رهبری امام خمینی (ره)، سردمدار مقابله عقلانی و متقن با غرب بود. اما گروههای دیگری نیز با انگیزه های متفاوت و تفاسیر مختلف از اسلام و غرب، در نقد غرب می نوشتند و داد سخن می دادند. نکته ظریف آن است که بر خلاف تصوری بسیاری از نیروهای متدین، تمام کسانی که در ایران منتقد غرب هستند، لزوماً توافق کامل با یکدیگر ندارند و نباید خاکریزهای ایشان را مساوی پنداشت. در ادامه به طور فهرست وار به برخی از این گروهها و رئوس مبانی آنها اشاره می شود تا تفاوت مبنا و بنای آنها روشن شود.


۱️ . امام خمینی (ره)، شهید مطهری، مقام معظم رهبری، آیت الله مصباح، آیت الله جوادی و … از پایگاه اسلام فقاهتی جامع نگر و حکمت متعالیه، غرب را نقد می کنند.

۲️ . سنت گرایان مانند شوان، گنون، کوماراسوامی و نصر از پایگاه حکمت خالده منتقد غرب بودند. اما این گروه بر تصوف باطنی تأکید داشتند و به اسلام فقاهتی معتقد نبودند. دیدگاه ایشان به پلورالیزم دینی منتهی می شود. نصر نظریه ولایت فقیه را برساخته تفکر اخیر امام خمینی (ره) و سلطنت دینی را بهترین نسخه حاکمیت
می داند.

۳️. فردید و یارانش از پایگاه تفکر هایدگر، با مبانی تمدن غرب مخالفند، اما نباید فراموش شود که فردید فلسفه حصولی را باطل، ابن سینا را زندیق و ملاصدرا را غربزده ملایم می داند. تفکر هایدگر نیز مبنای نسبیتی پیچیده است که در هرمنوتیک فلسفی گادامر آشکار شد و در کشورهای اسلامی مبنای تعدد قرائتها شد.

۴️ . فرهنگستان علوم اسلامی نیز یکی دیگر از جریانات مشهور منتقد غرب است که با طرح نظریه حق و باطل به جای صدق و کذب، فلسفه شدن، را جایگزین فلسفه اسلامی و مدل حجیت را جایگزین واقع گرایی معرفی می کند.

۵️ . برخی منتقدان غرب نیز خود را مستظهر به روایات معرفی می کنند و اسلام را کاملاً در برابر تجدد می دانند. ایشان اساس فلسفه اسلامی را یونانی و در برابر اسلام اصیل می پندارند و اخیراً طرح تمدن اسلامی را بلندپروازی خارج از توان ما در عصر غیبت می خوانند.

۶️ . شریعتی، سیدجمال، سید قطب و … نیز از دیگر منتقدان غرب هستند که با وجود هدف مشترک، تفاوتهایی با یکدیگر و هر کدام از جریانات نامبرده دارند.

هدف این نوشتار داوری میان مواضع این جریانات در قبال غرب نیست، فقط دانشجویان و طلاب دغدغه مند انقلاب را از آسیب یکسان انگاری شتابزده بیم می دهد. تفکر اسلام اصیل یک منظومه است که نباید آن را تجزیه کرد.

منبع: مهر

15

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها