معاون فرهنگستان زبان و ادب فارسی:
عشق کلمه عربی است اما واژه های فارسی جای آن را نمیگیرد
معاون واژه گزینی فرهنگستان زبان فارسی بیان کرد: اگر واژهای عربی مثل «عشق» را در فارسی درنظر بگیریم و بخواهیم آن را از زبان حذف و «مهر» را بهجای آن بگذاریم، دیگر در برخی موارد قابلبیان نیست. واژههای «محبت»، «مِهر»، «عشق» و «دوستی» هر یک در بافت خود معنا میدهند؛ بنابراین، وامگیری از واژگان دیگر زبانها امری طبیعی است، اما نباید از حد متعارف خارج شود.

نسرین پرویزی گفت: علاوهبر این، برخی واژههایی که وارد بدنه زبانی شدهاند، فارسیشده هستند؛ مثل اتوبوس، تاکسی، رادیو، تلویزیون و فیلم که دیگر جزو بدنه زبان فارسی تلقی شده و بیگانه محسوب نمیشوند و با آنها واژههای تلفیقی مثل فیلمنامه و تاکسیرانی ساختهشده و اینها در بدنه زبان فارسی جای گرفتهاند.
فرهنگستان، برخی واژهها را معادلگزینی نمیکند، چون برای برخی واژهها امکان این کار وجود ندارد یا بعضاً مثل واژه «وب» بهقدری کوتاهند که جایگزین آنها جا نمیافتد؛ پس، از همانها بهره میگیریم و با عناصر مختلف زبان فارسی واژگانی همچون وبنویس، وبنوشت، وبنشست و وبگاه را با آنها میسازیم.
بنابراین، فرهنگستان ابتدا بررسی میکند واژهای که وارد بدنه زبان فارسی میشود، چقدر در نحو و زبان فارسی تأثیر دارد و به صلاح است که آن را بپذیرد یا نه! تا جای ممکن تلاش میکند واژهسازی کند، در غیر این صورت، آن را وارد ساخت واژه فارسی کرده و از آن استفاده میکند.
چه چیزی واژهگزینی را جذاب و جالب کردهاست؟
واژهگزینی فرآیندی بسیار شیرین است؛ چون در این فرآیند باید ریشهیابی و بر اساس آن معادلگزینی کرد. خیلی اوقات در واژهسازی از عناصر زبانهای باستانی خودمان استفاده میکنیم؛ برای مثال در کلمه ترابری، «تَرا» پیشوند باستانی از زبانهای گذشته ما بهمعنای «آن سوتر رفتن» است که با آن ترابری (ترا+بری) و ترابرد (ترا+برد) را با فعل بردن ساختهایم؛ یا «پاد» که در حوزههای مختلف بهجای «ضد» بهکار میرود و ما تفاوتهایش با ضد را درنظر میگیریم؛ مثل پدافند (پد+آفند بهمعنی ضدحمله). برخی اوقات واژه بیگانه را میشکنیم و عناصرش را بررسی و نیز عناصر مرده یا کم بسامد را احیا میکنیم، یا از گویشهای مختلف واژههایی را میگیریم و وارد زبان فارسی میکنیم. واژهگزینی بهنوعی علمی است که با همه این حوزهها همچون زبانشناسی و ریشهشناسی ما را مرتبط میکند و هر یک شیرینی خاصی دارد و اساتید با چشیدن همین شیرینی که قریب به ۳۰ سال است با ما همکاری میکنند.
برخی واژهگزینیها را مسخره میکنند؛ این شوخیها و تمسخرها از کجا ریشه میگیرد؟
بعضاً شوخیهایی را با فرهنگستان زبان و ادب فارسی میکنند و واژههایی را به آن نسبت میدهند؛ مثل، کاربرد «درازآویز زینتی» برای کراوات یا «کشلقمه» برای پیتزا و امثال اینها که واقعی نیست. البته ما معتقدیم پشت هر شوخی یک مسئله جدی نهفته است و نشان میدهد اهالی زبان به واژهگزینی توجه کردهاند. این شوخیها همیشه و از زمان فرهنگستان اول وجود داشته و حتی نویسندگانی در گذشته به آن معترض بودهاند. برای مثال، صادق هدایت دراینباره متن نوشته (مثلاً پایاننامه، پزشک و ناو مورد تمسخر هدایت قرار میگیرند؛ ولی امروز جاافتادهاند) یا تقیزاده از واژهگزینی به تخریب تعبیر کردهاست.
گاهی در مقابل واژهگزینیها مقاومت میشود، با وجود این کار، واژههای جدید به کجا میرسد؟
واژهگزینی برای نسل بعد میتواند مؤثر باشد. ما برحسب عادت واژههایی را بهکار میبریم که ترککردن آنها سخت است، اما وقتی واژهگزینیها وارد متون و در رسانهها منعکس شود و بچهها از ابتدا با کتاب درسی آنها را تحصیل کنند در ذهنشان واژههایی مینشیند که در درسهایشان آنها را خواندهاند. برای مثال، در حوزه زبانشناسی، واژگانی مثل واج و واجشناسی غریب است و معمول فارسیزبانان نیست، اما بچهها با آنها بزرگ میشوند! در هر حوزهای اگر واژه را به بچهها یاد دهیم، با آنها بالا میآیند؛ بنابراین، امیدواریم کتابهای مدارس و دانشگاهها بهقدری همسان و یکدست شوند که بچهها با ورود به دانشگاه دچار گسست فرهنگی نشوند و اینطور نباشد که در مدرسه فارسی واژه را یاد بگیرند و در دانشگاه مجبور به استفاده از معادل غیرفارسی آن شوند. امروز، واژههای زیستشناسی مثل گلبرگ و کاسبرگ که در فرهنگستان اول برای اصطلاحات علمی، واژهگزینی شدهاند و پیش از آن معادل فرانسویشان کاربرد داشت، جاافتادهاند و کاربرد دارند؛ همچنین است درباره واژه فرودگاه که دیگر کسی به آن «ایرپورت» نمیگوید.
واژهٔ «عشق» از iška اوستایی به معنی خواست، خواهش و گرایش ریشه میگیرد که آن نیز با واژهٔ اوستایی iš به معنی «خواستن، گراییدن، آرزو کردن و جستجو کردن» پیوند دارد.
معادل فارسی معمول دلدادگی هم دارد .
این ها رو کی راه داده به فرهنگستان ؟؟؟؟؟
کارت بسیج و سهمیه
بعنوان یک جنوبی کلمه عشق در عربی میشود حبیبی واصلا عربی کلمه عشق رو ندارد
می توانگفت مهر شماره یک یا شماره دو دارم...که مهر شماره یک همون عشقه....مثلن طرف به زنش بگه...عزیزم من مهر شماره یکم بهت....
و زبان عربی است و زبان خداست و زبان دین است و باید باشد و بیشتر شود و معادلسازی نشود و جایگزین کلمات فرنگی شود
لطفا از خودتون تحریف نفرمایید.
خانم محترم زبان اربی وصرف نحوی ان توسط ایرانیان ساخته پرداخته گردید ابراهیم ویوسف سگزی اربی با تازی تفاوت بسیار دارد ارب منظور مردم حیره لخمنیان وقسانیان وپترا وتازی مردم چادر نشین صحرای حجاز
این داستان ها رو نصف و نیمه شنیدید و باور کردید.
شما خودتان میتوانستید خیلی آسان بهجای "معادل"، "برابر" را بهکار بگیرید و آنگاه میتوانستید ببینید که چقدر در جمله مینشیند و بافت جمله دچار آسیب نمیشود. مشکل اینجاست که فرهنگستانیها دیگر آن افراد حرفهای فرهنگستان نخست نیستند.
افراد،جمله،حرفه ای اول شما معادل اینارو تو جمله خودت به فارسی بنویس بعد ادعای استادی فرهنگستان بکن
فارسی یا همان زبان دری توسط ترکان از ترکیب سه زبان هندی عربی و ترکی برای ارتباط با هندوها و اعراب و ترویج اسلام ساخته شده است بنابراین اینکه واسه خودتون دکن باز کردین حذف کلمات خارجی از زبان فارسی جوکی بیش نیست
آره اگه انگلیسی یا فرانسوی بود که جایگزین میکردید عربپرستها
دراصل کلمه عیشگ بوده بعربیکه بعد بمرور ازلحاظ نوشتاری و تلفظ تغییر کرد این کلمه
ازطرفی کمی هم با تلفظ افغان عجین شده
نباید بگیید عشق دیگه یا عشقم
کلمات دیگه بگیید اینهمه کلمه
چقدم بدم میاد ازکلمه عشق یا عشقم 🤮
عشق مخفف علاقه شدید قلب
وکاملا فارسیه
😐🖤
😃
فارسی را پاس بداریم
کلمات عربی واردش نباید کرد یا افغیونی😏
فارسی پر از واژه های عربی
عشق. آرزو. جستجو
واژه عشق عربی شده واژه پارسی اشگ میباشد که پس از ورود اسلام به ایران به دلیل شباهت آن با نام گیاه عشقه ( پیچکی است که به دور درختی میپیچد و آن را خشک و تباه میکند ) که معنی چسبنده دارد به غلط به شکل عشق رایج شد حال آنکه واژه اشگ هیچ ارتباطی به زبان عربی ندارد و معنی خواستن و آرزو و جستجو میدهد. امروزه نیز در زبان عربی استفاده از عشق متداول نیست و بیشتر از حب استفاده میشود. به طور قطع میتوان گفت این واژه از فارسی به عربی وارد شده است و نه برعکس. . این واژه را در ask انگلیسی که ریشه در پارسی باستان دارد میتوان یافت و نیز بسیاری واژه های دیگر در سراسر جهان نظیر ایزاک. ایستوویسکو اسلاوی. ایسکات روسی. ایشکاو لیتوانی. ایسکون آلمانی. . . که همگی معنای کلی خواستن و جستجو کردن میدهند و در زبان پارسی باستان ریشه داردند
خیلی واژگان پارسی توسط شما عربی شده بوستان بستان سوسن زنبق عشق هیچ عربی نیست
معنی عشق در عربی حب است.
ول کنید این مسخره بازی رو افتادید به جون کلمات
واژه های عربی خیلیاش زیباست به این علته که خیلی زیاد تکرار شده و برای همین واژه عشق زیبا به نظر میرسه.به جای واژه عشق و معشوق میشه گفت دلبری.چیزی که ما گرفتارش شدیم یه مشت ادم پیر مغز عرب نفوذ کردن تو فرهنگستان زبان و ادب فارسی .و واژه های عربی و جایگزین واژه های انگلیسی میخوان بکنن بابتش هم پولم میگیرند
آره دلبرکلمه جالبتریه
ازعشق و عشقم بدم میاد☹️
اللهم عجل لولیک الفرج
ریاکاران آها
یعنی به کار کشیدن یکی دیگر برای رفع نیازهای خود که نیاز عاطفی و روانی جنسی اصلی تر حساب میشه
اولویت نیازجنسی باشه میشه هوس
اشتباه نکن هرچیزی سرجای خودش
متاسفانه نادانان هوس را درنظرمیگیرند
و همین باعث دورشدن ازکلمه اصلی و معنی ومفهوم اصلیه آن میشود
فقط چسبیدن به همین حشر وگرنه اینهمه بدبختیا نبود
سلام البته که عشق کلمه خوبی هست
ولی در زبان فارسی کلمه جانان می تواند هم وزن عشق باشد.
اون عاشیقه من هسته اون مَنِ می پرسته 🙂
بَجز من نازنی نش دل بَ کاصی نَبسته 😪
عاشیقه اون دنیای اون منم من عاشیقه اون 🤒
رویایَه اون منم من عاشیقه اون 💔
😱😳😠😛
عربی باید از زبان ما بیرون برود
انداختمش بیرون 🫠 بااوردنگی
فقط بگید دلبر نگید عشق
چطور رو دارین تمام فارسی امروزی از کردی و بیشتر از عربی وام گرفته .فارس چیه یک لهجه بیشتر نیست
وا توهین به زبان ملی وطنت نکن
وطن یعنی تمام غصه ما
وطن یعنی تمام قصه ما
وطن یعنی حکایت با شکایت
وطن یعنی شهامت با رضایت
وطن یعنی دله من خون ِ خونه
وطن یعنی اسیرِ دل جنونه
وطن یعنی بیا آباد باشیم
ازاین غم های سخت آزاد باشیم
# 😞
زی تیر نظر کرد و پر خویش در آن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
متأسفانه یک عده بدون سواد علمی صرفاً بر اساس تعصب قومی یک حرفی می زنند که در چنته هیچ عطاری نیست ،لری و کردی و زرتشتی لهجه های زبان فارسی هستند به نحوی که هیچ کلمه لری و کردی و... نیست مگر آنکه ریشه در فارسی دارد بنده خودم لر هستم و مادرم کرد بر این دو لهجه صحبت می کنم ،شما که ادعا داری زبان فارسی ریشه در کردی دارد میتوانی یک جمله کردی حتی بنویسی و همین پیامک شما به فارسی نشان جفای بیخردانه است
چرا این توهم بین هم وطنان کرد روز به روز شدیدتر میشه؟
ببینید همین کلمه روژ که لهجه کردی است ریشه آن فارسی و روز است که اسم بسیاری از شیردختران کرد روژین است لذا تیشه بر ریشه خود نزنیم
آنگلوساکسون جهانی را گرفت
ما هنوز اندر خم خود مانده ایم
درود نه گرامی اینگونه نیست،همه ی زبانها وامواژه دارند،فارسی هم لهجهنیست،برای نمونه اصفهانی لهجه ای از فارسی است،
عشق و احساس شعر عربی هستن
دلداگی مناسب ترین است
🫠
آره دوطرفه خوبه
بسیاری از این واژه هایی که می گید عربیه، از اول پارسی بوده خودمان تبدیلش کردیم به عربی. هنوز کسایی هستند که به گاهی میگن گاهن. عرب ها که این همه واژه نداشتن. مردم بیابانگرد هزارسال پیش کجا این همه واژه داشتند. کسایی که بیابانگرد بودند و چادرنشین. قصد توهین ندارم اما واقعیت همینه. قبل از اسلام هزارسال اون سرزمین ها زیر پادشاهی ایرانیان بودند. شوربختانه هنگامی که دانشگاهی که در بصره امروزی میخواستن در زمان آلب ارسلان بسازند از بس دزدی میکنن و دانشگاه ساخته نمیشه انتقال می دن به بغداد و نظامیه بغداد می سازند ته مانده واژهای پارسی بدست علما و دانشمندان آن زمان در قالب ساده وزن عربی قرار می گیرد
ما واژه هامون رو از عربی نگرفتیم. شوربختانه همه واژه ها رو در قالب عربی ریختیم و حالا فکر می کنیم این واژه ها عربی بودند. عربها به دلیل زندگی بیابانی و چوپانی این همه واژه نداشتند. منطقه میانرودان پیش از اسلام هزار سال زیر فرمانروایی ایرانی ها بود. دقیقا همان زمانی که خط و زبان شکل و قالب به خودش گرفت.
همانطور که دیگر کاربران هم فرمودند عشق کلمه ای پارسی به درازای تاریخ زبان فارسی است که در فلات ایران و هند و ماوراءالنهر و ح قسمتهای زیادی از چین و روس استفاده شده و به زبان عرب راه یافته و معرب شده است مثل کلمه دستور و قانون و شهر و ادب ،لذا هر کلمه که عرب هم استفاده کرده به معنای این نیست که ریشه عربی دارد
کار فرهنگستان زبان پارسی در اصل نابودی زبان پارسی است که آرام آرام با بودجه های هنگفت از ثروت غارت شده ایرانیان دارند اینکار میکنند
عشق یعنی دلباخته
واژه گیری چیه .فارسی لحجه ای از عربیست همین نه بیشتر
همچنان به قوت طبع پیش میرود این پارسی
نه استری است که فرو ماند از این تازی سعدی
وقتی معاون فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی نمیفهمند که عشق کلمه پارسیان است از امثال شما غرقه در تعصب قومی چه انتظاری است
لهجه درسته بدبخت عربی زبان سامی هست فارسی هندواروپایی وقتی عوام قاطی بحث زبانشناسی بشه همینه
ایلبر اورتایلی مورخ برجسته و بینالمللی ترکیه: زمانی که ایرانیان شعر میسرودند ملتهای دیگر روی درخت زندگی می کردند.
ادب وطن داری و مردانگی از آذری زبانان غیور بیاموزیم که ایرانی بودن خود را با تمام دنیا عوض نمیکنند البته آنها فرزندان بابک خرمدین دلاور هستند و باید شعرای بزرگ چون قطران خاقانی صائب پروین اعتصامی و نظامی و مولوی و شهریار شعر ایران در دامن آذربایجان قهرمان پرورش دهند
یاشاسین آذربایجان فر فرهنگ ایران
درود گرامی،پارسی شاخهای از زبان های هند وایرانی(هند و اروپایی) است،عربی وترکی هر کدام شاخهای دیگرند,
اول برو نوشتن یاد بگیر
برو مطالعه کن išaiti واژه عشق قبل از حمله اعراب وحشی به ایران است
به گفته دکتر ذبیح الله صفا از فارسی واژگان بیشتری وارد عربی شده است تا از تازی به زبان فارسی مانند هندسه که اندازه بوده و فردوس که پردیس بوده وکهربا و برنامه و....
عشق کلمه ای کاملا کوردی است و در متون قدیمی شعرای کورد بارها تکرار شده.
کاپیتان لطفاً یکی از آن اشعار کهن را با ذکر تاریخ آن شاعر بنویسید استفاده کنیم
سلام
واژه در گذر زمان جا می افتند اما واژه های اصیل ایرانی که مهجور مانده است را در یابید.💚🤍❤️
الان چیه مملکت درسته که اومدید فرهنگشو دریت کنید!
فرهنگستانی ها کمی مطالعه کنند که مسخره نشوند اومدند به جای کلمه پین انگلیسی سنجاق را معادل سازی کردند که سنجاق کلمه ایست تورکی
رجوع به لغت نامه دهخدا
فارسی زبان نیست بلکه بیست و هشتمین لحجه اززبان عربی است
از اینکه لهجه را به غلط لحجه نوشتید معلومه چقدر اطلاعات شما مفیده و بر اساس مطالعات است اما استادافاضه بفرمایید اون بیست و هفت لحجه «لهجه »دیگر را معرفی بفرمایید استفاده میکنیم لابد ترکی ،لری،کردی انگلیسی فرانسوی روسی چینی هندی مالایی چندتا از اون لحجه های ع ر ب ی هستن🤣😂😅
یاوه نگو
شما کافیست نام سیبویه را سرچ کنید تا بدانید سیبویه شیرازی دانشمند بزرگ ایرانی دستورالعمل شامل صرف و نحو عربی را تدوین و نوشته است و در بین اعراب احترام خاصی چون سعدی دارد شما بر اساس چه سند و دلیلی زبان فارسی را به غلط لحجه عربی آنهم بیست و هشتم می دانید لذا به این هموطن یاوه نگو
بجای عشق دو واره شیفته و شیدا داریم. بسی افسوس که از واژگان کهن بهره برداری نمی شود. مهر یک واژه ای است که بسیار از حب ر عربی پربارتر است.البته هر زبانی زیبا و دوست داشتنی است.
باز داریت جنگی درست میکنید مردم وبه جون هم بندازیت . منحرف سازی افکار
بهترین خدمتی که شما میتوانید به زبان فارسی بکنید که باعث تمسخر زبان فارسی نشود اینست که زبان فارسی را به حال خودش بگذارید تا زمانی که شخصیتهایی مانند یارشاطر و دهخدا و کسروی و فروغی ووو پا به میدان بگذارند کنند
باسلام خدمت عزیزان..جهت اطلاع خانم پرویزی وهمه متخصصین لغت وزبان فارسی که میخواهندواژگان عربی رااززبان فارسی حذف بکنند خوب توجه کننداگرکل متخصصان زبان دنیاجمع بشن نمیتونن چون حروف عربی درداخل زبان فارسی هست مثل اینکه شمابخواهی قلب یک شخص راازش جداکنی..برای مثال..حرف .ح.و.ض.ص.وذ.وظ.وط.وع.وث.هرکلمه ای که داخلش یکی ازاین حروف باشه اون کلمه عربی هست پس به خودتون زحمت ندید..مکمل لغت و زبان فارسی زبان عربی هست..
درود ها : بنظرم این سناریو خیلی جانبدارانه نوشته شده است : یک مثال در خصوص عشق زدید و به کل عبارات عربی مجوز عبور دادید ضمن اینکه ما حق نداریم در خصوص کشف و یا ساخت کالا یا محصولی که ارتباطی به ما ندارد و اصولاً در ساخت آن دخیل نبوده ایم : تغییر نام دهیم : بالگرد یعنی چه ؟
جهان به سمت زبان مشترک علمی و برقراری دیالوگ میرود و تغییر نام ها خصوصا در ارتباط با پیشرفتهای علمی کار نابجایی هست مهرتان را سپاس
سلام
عشق یعنی چسب، نوعی گل که چسبنده است .شبیه گلهایی که به دیوار یا درختان چسبیده و بالا می رود.
فارسی آن شیفته و شیدا است.
شیفته در اصطلاح ساختمانی که شفته گفته می شود یعنی ملاتی که با اهک و شن و ماسه بهمچسبیده و محکمشده است.
البته که عشق بدلیل کاربرد زیاد در شعر و محاوره بار احساسی دیگری دارد
وای بر حال ملتی که معاون فرهنگستان زبانش نداند که عشق معرب شده واژه اشگ است که دوستان دیگری هم توضیح کامل داده اند واقعا افسوس
این نادرست است توی قران و منابع عربی کلمه عشق نیامده است
بیکاری افکار انسانها را بهچه جاهای بهیوده ای سوق می دهد مثل اینخانم
من هرکاری میکنم عشق را به لرها نسبت بدهم
میبینم از
لرهاخوشم نمیاد
وسنخیتی ندارین بالرها
کردها وترک هاراقبول دارم
البته باترک ها سروکارنداشتم
ولی کردها را که دیدم مشکلی نداشتن اونهایی که دیدم
ترک ها هم همینجور اما بعضی لرها بدجنسی
عراقی ها هم همینطور
حق دارید از لرها بدتون بیاد، کسی که از کسی خاطره خیلی بد داشته باشد معلومه خوشش نمیاد اما سعی کن فراموش کن چون هی بیشتر اذیت میشی 🤣😂😅
شما حالتون خوبه ؟چطور به خودت اجازه دادی اولاً خیلی بی ربط و آنهم به یکی از بزرگترین اقوام ایرانی توهین کنی با القابی مثل بدجنس ،ثانیا اصلاً فهمیدی موضوع چیه ثالثا تعجب می کنم صفحه مجازی چرا توهین شما به قوم لر را منتشر کرده
عراقیها هم که لامصبا😅
عشق از ریشه اوستای ایشکا هست ، نمیدونم شما چرا اینقدر بیسوادید و کی به شما حقوق میده ؟
کسی که فراگرز نوشتی نامت
ببین من هیچ خاطره ای ازهیچ کسی ندارم قاعدتا ً آدمها خاطرات کسانی را زنده نگه میدارن که باشن
نه کسانی که هیچوقت نیستن و نبودن و نخواهند بود درهرقومی بدهست خوب هست باشرف هست بیشرف هست مرد هست نامردهست
قرارنیست که همه دستمال بشن واسه اشکای آدم
یوقتایی کسانی نمک میشن واسه دردهای آدم
وفرقی نداره لریا هرچی من چیزی که دراجتماع دیدم و کلیات آدم های بد ونژادپرست زیاد بینشون بود
خوبه که آدما همیشه خیر و شادی واتفاقهای خوب رو فقط واسه خواهرای خودشون نخوان واسه بقیه هم بخوان بخصوص خانواده های نامدار وبزرگ که گزینشی نیاز ندارن
وهمیشه باید دوری کرد ازآدمهای قصی القلب 😊
همه آدما مکتبی دارن خداوندی دارن منشی دارن عقایدی دارن همه متفاوت هستن
ما نیازی به اون لرهایی که شما میگی و ندیدیم ونمیشناسیم وجنس ما نیستن نداریم
ما بیشرف ها ونامردانه مرد نمارا ازهرقومی باشن نمیشناسیم ما فقط با مردانه قوی و باشرف و با قلب و شعور افتخارمیدهیم که هم مسلک بشن اگه نه هرگز
بجای واژه عشق؛ میتوان گفت دلبسته ،ویا دلخواه ویا خواهان ، و یا دوستار ، یا دلمهر
به نظر میرسد مرکز واژگان فارسی آنچنان در راه اصالت سازی زبان فارسی تلاش نمیکند
جماعت خواب، اجتماع خواب زده، جامعه چرتی نتیجه اش این می شه!!!!؟
واژه عشق عربی نیست بلکه از زبان پهلوی واوستایی وارد عربی شده لطفا تحقیق بیشتری بفرمایید!
واژگانی چون شیدایی ، شیفتگی، دلدادگی،
به معنای عشق است
برو اول مطالعه کن کلمه عشق مال کدوم زبان هست بعد بیا مطلب بزار
یعنی بی سوادی بی داد میکنه ، هر کی بی سواد تر هر روز پشت تریبون
واژه عشق عربی شده ایشک فارسی است چرا
چون از این ریشه عشق نمی توانستند بیشتر از عاشق و عشاق ومعشوق کلمه ديگری بسازند حال اگر ریشه عربی داشت خیلی بیشتر کلمه ساخته میشود کمی مطالعه بیشتر برای خانم پرویزی پیشنهاد میشود
متاسفانه ضربه هایی که فرهنگستان به بدنه زبان پارسی زده هیچ دشمنی نزده..
پس چرا بجای واژهی جاافتادهی "پست" واژه فرسته را تصویب کردید!؟
"واژهگزینی... میتواند" چه معنایی دارد؟
بعضاً، منعکس ؟!
برخی اوقات، یا گاهی!؟
اساتید، یا استادان؟ مدارس یا مدرسهها؟
اصطلاحات!
با یاداوری لغزشهای تقیزاده و هدایت، کارها و روشهای نادرست سما درست نمیشوند.
چرا واژگان درستِ ایرانی را رد میکنید؟
تا جاییکه من به یاد میآورم به جای واژه پست یاpost درگذشته از چاپار بهره میبردند ونه واژه فرسته
درمورد واژه فارسی جایگزین پست یاpost که در فرهنگ هااز واژه های برابر چاپار وپیک بهره برده شده باید گفت که واژه چاپار ترکی یا ترکی مغولی ونیز واژه پیک هم فرانسوی میباشد وبهتر است واژه برابررا پیام رسان گذاشت زیرا نامه رسان تنها نامه رادر بر میگیرد ونه چیزهای دیگر