یادداشت «فارن افرز» درباره تحولات اخیر در ارتش چین
آیا ارتش چین برای جنگ آماده است؟
در سالهای اخیر، شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، اصلاحات گستردهای را در ارتش خلق چین آغاز کرده و آن را به نیرویی مدرنتر و کارآمدتر تبدیل کرده است. با این حال، سؤال این است که آیا این ارتش واقعا برای جنگ آماده است؟

به گزارش خبر فوری، اگرچه چین از زمان درگیری مرزی با ویتنام در سال 1979 در هیچ جنگ بزرگی شرکت نکرده، اما ارتش آن به سرعت در حال تقویت است. یادداشت تازه فارن افرز، نوشته ام. تیلور فریول، استاد علوم سیاسی در MIT و متخصص امور نظامی چین به بررسی آمادگی ارتش چین، نقاط قوت و ضعف آن، و پیامدهای آن برای نظم جهانی پرداخته است.
اصلاحات نظامی شی جینپینگ
شی جینپینگ از زمان به قدرت رسیدن در سال 2012، اصلاحات گستردهای را در ارتش آزادیبخش خلق به اجرا درآورده است. این اصلاحات شامل بازسازی ساختار فرماندهی، کاهش 300 هزار نفر از نیروی زمینی و سرمایهگذاری سنگین در فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی، جنگ سایبری و تسلیحات مافوق صوت است. هدف این تغییرات، تبدیل ارتش چین به نیرویی است که بتواند در جنگهای مدرن، بهویژه در حوزههای دریایی، هوایی و سایبری رقابت کند. شی همچنین بر «آمادگی رزمی» تأکید کرده و خواستار تمرینات نظامی واقعگرایانهتر شده است. در نتیجه، ارتش چین اکنون از نظر بودجه (با هزینهای حدود 225 میلیارد دلار در سال 2024) دومین ارتش بزرگ جهان پس از آمریکا است.
نقاط قوت ارتش چین
ارتش چین در برخی حوزهها پیشرفتهای چشمگیری داشته است.
نیروی دریایی: چین اکنون بزرگترین نیروی دریایی جهان را از نظر تعداد شناورها (حدود 370 کشتی جنگی) دارد، از جمله ناوهای هواپیمابر پیشرفته مانند شاندونگ و فوجیان. این نیرو برای عملیات در اقیانوس آرام و فراتر از آن طراحی شده است.
نیروی هوایی: چین با جتهای جنگنده نسل پنجم مانند J-20 و پهپادهای پیشرفته، تواناییهای هوایی خود را تقویت کرده است.
جنگ سایبری و فضایی: چین در حوزه جنگ سایبری و فضایی سرمایهگذاری سنگینی کرده و توانایی اختلال در ارتباطات و ماهوارههای دشمن را توسعه داده است.
تسلیحات موشکی: نیروی موشکی چین، بهویژه موشکهای بالستیک ضدکشتی مانند DF-21D و DF-26، تهدیدی جدی برای ناوهای آمریکایی در منطقه اقیانوس آرام است.
این پیشرفتها نشاندهنده توانایی چین برای اجرای عملیاتهای پیچیده در حوزههای چندگانه است، بهویژه در سناریوهایی مانند درگیری احتمالی بر سر تایوان یا دریای چین جنوبی.
نقاط ضعف و چالشها
با وجود این پیشرفتها، ارتش چین با چالشهای قابل توجهی روبهروست.
فقدان تجربه رزمی: برخلاف ارتش آمریکا که از دهه 1990 در چندین جنگ شرکت کرده، ارتش چین از سال 1979 تجربه رزمی واقعی نداشته است. این موضوع توانایی آن را برای مدیریت عملیاتهای پیچیده در شرایط واقعی زیر سؤالم میبرد.
مشکلات فرماندهی: اصلاحات شی ساختار فرماندهی را متمرکز کرده اما هماهنگی بین بخشهای مختلف ارتش (زمینی، دریایی، هوایی) همچنان چالشبرانگیز است. تمرینات نظامی چین اغلب بهصورت نمایشی برگزار میشود و ممکن است واقعیتهای میدان جنگ را بهخوبی شبیهسازی نکند.
وابستگی به فناوری: تمرکز چین بر فناوریهای پیشرفته، آن را در برابر حملات سایبری یا اختلالات الکترونیکی آسیبپذیر میکند.
روحیه و فساد: گزارشهایی از فساد در ارتش چین و تردیدهایی درباره روحیه سربازان وجود دارد، بهویژه در شرایطی که سربازان ممکن است برای نبردهای طولانیمدت آماده نباشند.
سناریوهای احتمالی درگیری
چین بارها اعلام کرده که تایوان را بخشی از خاک خود میداند و آماده است در صورت لزوم برای بازپسگیری آن اقدام نظامی کند. با این حال، تهاجم به تایوان نیازمند عملیات پیچیده آبی ـ خاکی، پشتیبانی لجستیکی گسترده و توانایی مقابله با مداخله احتمالی آمریکا و متحدانش است. تحلیلگران معتقدند که چین تا سال 2027 ممکن است توانایی اجرای چنین عملیاتی را داشته باشد، اما موفقیت آن تضمینشده نیست. از سوی دیگر درگیریهای احتمالی در منطقه دریای چین جنوبی بهویژه با کشورهایی مانند فیلیپین یا ویتنام، ممکن است به دلیل ادعاهای ارضی چین شدت گیرد. نیروی دریایی و هوایی چین در این منطقه برتری دارد، اما درگیری گسترده میتواند متحدان آمریکا را به میدان بکشد.
استراتژی شی: بازدارندگی یا تهاجم؟
شی جینپینگ با تأکید بر «رویای چینی» و احیای ملی، ارتش را به ابزاری برای بازدارندگی و نمایش قدرت تبدیل کرده است. رزمایشهای گسترده چین در نزدیکی تایوان و دریای چین جنوبی، همراه با نمایش تسلیحات پیشرفته، بخشی از استراتژی بازدارندگی است که به دنبال جلوگیری از مداخله خارجی بهویژه از سوی آمریکا است. با این حال، برخی تحلیلگران معتقدند که این نمایش قدرت ممکن است برای پنهان کردن ضعفهای داخلی ارتش طراحی شده باشد.
پیامدهای جهانی
آمادگی نظامی چین پیامدهای گستردهای برای نظم جهانی دارد. تقویت ارتش چین، آمریکا و متحدانش را وادار به افزایش حضور نظامی در منطقه اقیانوس آرام کرده است. پیمانهایی مانند AUKUS (استرالیا، بریتانیا و آمریکا) و تقویت روابط نظامی با ژاپن و هند، بخشی از واکنش به رشد نظامی چین است. همچنین، توانایی چین در جنگ سایبری و فضایی میتواند زیرساختهای حیاتی جهانی را تهدید کند. با این حال چین احتمالا به دنبال اجتناب از درگیری مستقیم با قدرتهای بزرگ است، زیرا جنگ میتواند اقتصاد آن را که به تجارت جهانی وابسته است، تضعیف کند. به جای جنگ تمامعیار، چین ممکن است از «استراتژیهای منطقه خاکستری» مانند فشارهای اقتصادی یا عملیاتهای سایبری برای پیشبرد اهدافش استفاده کند.