کرونا و بنیادگرایی جدید

هرچه ایام محنت و زحمت کنونی طولانی‌تر شود؛ این بنیادگرایی جدید و عرفی، گسترده‌تر و قدرتمندتر خواهد شد و افراد بیشتری به دلایل مختلف اقتصادی، روانی، اجتماعی و... بندوبست‌های کرونایی را خواهند شکست.

کرونا و بنیادگرایی جدید

عکسی قدیمی در این روزهای دیگرگون، مدام گسستی عمیق از گذشته را خاطرمان می‌آورد. گویی، مایی دیگر در جهانی دیگر می‌زیسته است. مایی که می‌توانست سفر کند، قرار بگذارد، جلسه برود، تفریح کند و یا حتی دست دهد و روبوسی کند.

آن مای دیگر، کجاست؟ شاید، همه آن کارهایی که بلاهت و حتی جنایت‌شان می‌خوانیم (و به لحاظ منطقی، درست هم هست، این خوانش)؛ تلاشی است، دست‌وپا زدنی است برای پیدا کردن آن مای دیگر. یافتن آن گذشته‌ی گسسته.

چنین است که جمعی عقل را وداع می‌گویند و دیوانه‌وار دل به جاده می‌زنند. باور نمی‌کنند دگرگونی روزگار و دگرگونی خویشتن را.

اگر تا دیروز با بنیادگرایی در سیاست روبه‌رو بودیم که می‌خواست روزگار گذشته را در امروز یا آینده‌ی نزدیک ایران یا جهان اسلام بازسازد؛ امروز، با خطر نوعی بنیادگرایی در جامعه یا حتی فرد مواجه هستیم.

جامعه و فردی که می‌خواهد گذشته نه‌چندان دور (همین یک‌ماه پیش را! یا همین نوروز امسال را!) در امروز بازآفریند و از آن جدا نشود.

این بنیادگرایی جدید و عرفی، گسترده‌تر و عمومی‌تر از آن بنیادگرایی دیگر است که می‌خواهد مناسبات مذهبی پیشین یا طب کهنه را در برابر دگرگونی روزگار و خویشتن حفظ کند.

هرچه ایام محنت و زحمت کنونی طولانی‌تر شود؛ این بنیادگرایی جدید و عرفی، گسترده‌تر و قدرتمندتر خواهد شد و افراد بیشتری به دلایل مختلف اقتصادی، روانی، اجتماعی و... بندوبست‌های کرونایی را خواهند شکست.

این، یک دیالکتیک است. هرچه بندوبست‌ها توسط افراد بیشتری شکسته شود؛ دوران و دامنه حاکمیت ویروسی طولانی‌تر و گسترده‌تر خواهد شد. و هرچه دوران حاکمیت ویروسی طولانی‌تر و گسترده‌تر شود؛ افراد و اقشار بیشتری بندوبست‌ها را خواهند گسست و با همه مخاطرات، دل به روزگار گذشته و زندگی عادی خواهند بست.

محصول طبیعی این چرخه دیالتیکی و ناگزیر، مرگ‌های بیشتر و بیشتر است. چنین است که روزگار تازه با زیستن در آغوش مرگ، شکل خواهد گرفت.

مگر آنکه هرچه زودتر باور کنیم آن روزگار دیگر، گذشته و به جست‌وجوی مای دیگر، سر به کوی و خیابان و جاده و دشت و صحرا نگذاریم و در انتظار معجزه علم بمانیم؛ به امید پایان دادن به این روزگار و وصل دوران پیشین...

منبع: محمدجواد روح

70

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید