استاد دانشگاه تهران:
افزایش ۴۵ درصدی حقوق کارگران در عرض چند هفته بی اثر شد
جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه افزایش ۴۵ درصدی حقوق کارگران که عدد قابل ملاحظه ای هم است، در عرض چند هفته با افزایش نرخ ارز به طور کلی بی اثر شد، ابراز عقیده کرد: بازی جای دیگری و در میدان دیگری تعریف شده است.

اکنون بهره مندی از منفعت، رفاه و منزلت مبتنی بر کار و مشارکت نیست و مبتنی بر وارد شدن به آن حلقههایی است که در آن میتوانند مواهب رزرو شدهای را داشته باشند، حتی اگر قرار باشد وفاق معنایی بگیرد، محوریت این وفاق، باید مقوله کار، خلق ارزش و اولویت کارگران باشد، نه اینکه دوباره یک ترکیب ناکام تازهای شکل بگیرد.
دکتر نوح منوری، استادیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران که در ویژه برنامه روز جهانی کارگر و در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سخن می گفت، با بیان اینکه آمارهایی که درباره آسیبها در حوزه کار و اشتغال مطرح می شوند، باید ما را به تحلیل و تبیینی برای برون رفت از این شرایط برسانند، اظهارداشت: ما نیاز داریم به شکل تحلیلی و عمیق تر، مسائل کار و کارگران در ایران را مورد بررسی قرار دهیم. پاسخ های حاضر و آماده و از پیش موجودی بعضا وجود دارد، برای نمونه جریان بازارگرا پاسخش شکل دادن بازار آزاد است و می گوید باید همه چیز را به بازار سپرد تا درست شود و دستمزد پایین مزیت رقابتی ایجاد می کند. یا اینکه اشاره می کنند که باید قوانین حداقل دستمزد را برداریم و قوانین کار را یا باید نقض یا تسهیل کنیم. این دیدگاه به خاطر همین نگاه تقلیل گرایانه، نه تنها در سطح سیاست گذاری مفید نیست، بلکه در اغلب موارد، مضر هم بوده است.
وی ضمن انتقاد نسبت به دیدگاه هایی که تحریمهای اقتصادی را بی اثر قلمداد می کنند و نگاه هایی انزواجویانه دارند، افزود: اینها توجه ندارند که در واقع این تحریم ها اقشار فرودست را بسیار بیشتر مورد آسیب قرار می دهد و باید به سمت رفع تحریم ها حرکت کنیم. البته رفع تحریم ها به تنهایی کافی نیست، ما باید به سمت نوعی تحلیل عمیق تر و واکاوی نقش دولت در ارتباط با این اقتصاد سیاسی و به طور خاص کارگران بپردازیم.
منوری با بیان اینکه نگاه مبتنی بر مفهوم نئولیبرالیسم به ما اطلاعات غلط می دهد، گفت: مهم این است که نقشی که دولت در این بازی دارد را بتوانیم تغییر دهیم، نه اینکه همه چیز را فقط به دولت برگردانیم. نگاه ارتودوکسی، چه چپ گرا و چه راستگرا، رفع رانتخواران و سفته بازان و وابستگان سرمایهداری تجاری است.
این جامعه شناس با بیان اینکه نیروهای کار موسوم به شرکتی با این هدف انجام شد که هم بار مالی خود دولت را کم کند و هم به مجموعه وابستگان دولت مواهبی برساند، و این شرکتی ها در خدمت فرایندهای خلق ارزش نیستند، اضافه کرد: اینجا در واقع صرفا قرار است همین توزیع مواهب رقم بخورد، بنابراین دولت نقش آفرینی می کند و منتفع از این شرایط است، اینگونه نیست که دولت عقب نشینی کرده باشد. یا آمارهایی از بحرانهای عمیق مالی شرکت های دولتی، نیمه دولتی و شبه دولتی بیرون می آید در عین حال فیش های حقوقی مدیران آنها نجومی است. در صورتی که گزارش های عملکردشان، نشان دهنده زیان ده بودن آنهاست. یعنی زنجیره ای از مواهب در اختیار بخش معدودی از جمعیت کشور قرار گرفته و بخش اعظم جمعیت ما به سمت انجام کارهای سوق داده شدند که فقط آنها را در حد یک معیشت بخور و نمیر توانا می سازد.
منوری به آمار افرادی که در مشاغل غیررسمی و یا دستفروشی و کار در تاکسی های اینترنتی مشغولند اشاره کرد و ادامه داد: ما نیازمند اتخاذ سیاست های توسعه گرای کار محور و صنعت محور هستیم. بخش مهمی از جمعیت ما از نظر حاکمیتی و به لحاظ سیاست های کلان به سمت همین حداقل معیشتی سوق داده شده است. اکنون دولت در قالب تعریف انواع کالا برگ و یارانه و غیره یا در دسترس قرار دادن مشاغل ساده مثل پیک و اسنپ و به آنها خدماتی می دهد اما اگر قرار باشد بنزین افزایش قیمت داشته باشد، این مشاغل با چه بحرانی مواجه می شوند!؟ چه فکری برای آنها شده است تا به مدار کار و تولید برگردانده شوند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه متاسفانه ما به لحاظ اقتصادی به این وضعیت رسیدیم که تنها معیشت جمعیتمان را تامین کنیم و از رشد واقعی تولید محور ده ها میلیون نفر از جمعیت کشور بازمانده ایم، اضافه کرد: هیچ دورنمایی که با سیاست های کار محور و صنعت محور گره بخورد، ارائه نمی شود و این دوگانه تداوم معیشت، مانند این است که زندگی میلیون ها نفر را به بخت و تصادف سپرده ایم. تنها راه برای رها شدن از این مخاطرات احیای نظمی است که آدم ها در آن کار کنند و خودشان از کار کردن منتفع شوند. کارگر باشند، یعنی خلق ارزش کنند. ببینند که حدی از منزلت اجتماعی هم برای آنها از طریق کار به دست می آید. اما اکنون ما در چنین نظم کار محور و صنعت محور زندگی نمی کنیم.
به گفته منوری؛ اکنون بهره مندی از منفعت، رفاه و منزلت مبتنی بر کار و مشارکت نیست و مبتنی بر وارد شدن به آن حلقههایی است که در آن میتوانند مواهب رزرو شدهای را داشته باشند، حتی اگر قرار باشد وفاق معنایی بگیرد، محوریت این وفاق، باید مقوله کار، خلق ارزش و اولویت کارگران باشد، نه اینکه دوباره یک ترکیب ناکام تازهای شکل بگیرد.
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه افزایش 45 درصدی حقوق کارگران که عدد قابل ملاحظه ای هم است، در عرض چند هفته با افزایش نرخ ارز به طور کلی بی اثر شد، ابراز عقیده کرد: بازی جای دیگری و در میدان دیگری تعریف شده است. در بازی درست توسعه گرا، کارگر همان موجودیت واقعی است که خلق ارزش می کند که با آن هم منفعت خود را می تواند تضمین کند و هم منزلتش را، ضمن اینکه در خدمت اقتصاد ملی نیز قرار دارد تامین می کند. بنابراین این دوگانه تداوم - معیشت مسئله را حل نمی کند و فقط مسائل را به تعویق می اندازد. بنابراین مطالبات فعالان صنفی، کارگری و دانشگاهیان باید به جای اینکه گزارش های توصیفی باشد، این بازی که شکل گرفته که در دل آن کارگر تبدیل شده به موجودیت ناچیزی که هم جایگزین پذیر است و هم سهمی از این مواهب ندارد، را هدف قرار دهد.