در ستایش از کیروش؛ آرشیتکتِ «پیروزی»
کارلوس کی روش توانست برای دومین بار پیاپی و دو هفته مانده به پایان رقابت های انتخابی جام جهانی ایران را راهی روسیه کند.
به گزارش خبر فوری ؛ مأموریت صعود به جامجهانی روسیه تمام شد؛ آن هم دو هفته زودتر از پایان مسابقات انتخابی. حالا بهجز برزیل که صعودش را به جامجهانی قطعی کرده و البته روسیه میزبان، فقط حضور یک تیم دیگر در این تورنمنت قطعی است: «ایران». آیا اینکه دو هفته مانده به خط پایان، صعود کردیم یعنی کارمان راحت بوده؟ ابدا اینطور نیست. فقط افراد سادهاندیش و سطحینگر، چنین تصوری از صعود سخت اما مقتدرانه تیم کارلوس کیروش دارند. بیایید یک نگاه به مسیر صعود ایران از ابتدا تا امروز بیندازیم؛ ایران در مرحله اول در گروهی با تیمهای عمان، ترکمنستان، گوام و هندوستان همگروه بود. شاگردان کیروش از هشت بازی این مرحله، 20 امتیاز گرفتند و بهعنوان تیم اول صعود کردند. دو تساوی ایران در دو بازی خارج از خانه مقابل ترکمنستان و عمان برای چند روز، موقعیت مناسبی برای منتقدان کیروش فراهم کرد. آنها نمیخواستند این واقعیت را که کیروش بعد از جام ملتهای آسیای 2015 استرالیا، دست به تعویض نسل تیمش زده، ببینند. ایران بعد از صعود از این مرحله به آخرین مرحله انتخابی رسید. همگروهی با تیمهای کرهجنوبی، ازبکستان، قطر، چین و سوریه، اتفاقی بود که با استقبال اهالی فوتبال مواجه شد. منتقدان اما از این مسئله هم سوءاستفاده کردند. آنها معتقد بودند که ایران در قرعه بسیار خوششانس بوده است اما آیا واقعا اینطور بود؟ چین که میلیاردها دلار برای تیمهای باشگاهی و ملیاش هزینه کرده، ضعیف بود یا قطر که میزبان جامجهانی 2022 است؟ یا حتی سوریه که در همین مسابقات هم نشان داد چه تیم سختکوش و منظمی است! تکلیف ازبکستان و کرهجنوبی هم که مشخص است. این دو تیم در دوره قبلی هم با ایران، رقابت سختی برای صعود به جامجهانی داشتند و درواقع دو رقیب قدرتمند همیشگی برای فوتبال ایران هستند. اما حالا مسئله تعیینکننده «قدرت تیم ملی ایران» است. اصلا بیایید تصور کنیم ایران در گروه دوم قرار میگرفت. در آنصورت ژاپن به این گروه میآمد و ایران باید با تیمهای استرالیا، عربستان سعودی، امارات، عراق و تایلند بازی میکرد. آیا واقعا این «ایران» توانایی صعود از آن گروه را نداشت؟ شاید کمی سختتر و دیرتر اما باز هم صعود میکردیم.
پاداش صبوری
عادت نداریم به این اقتدار؛ این حس برایمان ناآشناست. نکند این همه راحتی خیال برای قلبمان ضرر داشته باشد! ما و صعود به جامجهانی با این قدرت؟ تا آنجا که به یاد داریم همیشه برای صعود، کارمان به دقیقه 90 کشیده است؛ به نذر و دعای سر نماز پدر و مادرانمان. آن از انتخابی پرماجرای جامجهانی 98 فرانسه که برای صعود، به شرق و غرب کره زمین سفر کردیم و همه را به رعشه انداختیم. آن از تیم برانکو در انتخابی 2006 که نزدیک بود در همان مرحله اول حذف شویم و اگر نبود دخالت سران فدراسیون، این اتفاق میافتاد. برای 2014 برزیل هم با خود کیروش تا لبه پرتگاه رفتیم و برگشتیم. سه برد در سه بازی آخر با سه هتتریک، ما را به جامجهانی برد. بدون هادی عقیلی و سیدمهدی رحمتی و... . حالا ما از روزگاری که با مصدومیت، محرومیت یا کلاسگذاشتن یک نفر، استرس سراسر وجودمان را میگرفت به امروز رسیدهایم. تیمی داریم که از نبودن حتی 11 نفر اصلیاش هم ککمان نمیگزد. در بازی سرنوشتساز با ازبکستان، خبری از کریم انصاریفرد نبود. از رضا قوچاننژاد، مهدی ترابی، احسان حاجصفی، پژمان منتظری، حسین ماهینی و محمد انصاری هم همینطور. حالا تیم ایران به اندازه دو تیم کامل بازیکن دارد اما ساختن این مجموعه، کار طاقتفرسایی بود که به لطف کارلوس کیروش انجام شد. او معمار این بناست. کیروش کار سختی را شروع کرد. مثل هر آدم دیگری او هم مخالفان و موافقانی داشت. تعداد موافقان او بهوضوح بیشتر بود. اما گاهی اتفاقاتی میافتاد که سنبه مخالفانش پرزورتر میشد. حجم انتقادها گاهی بیش از حد زیاد میشد اما کیروش به پشتوانه مردمی که دوستش داشتند و به او اعتماد کرده بودند، کارش را پیش میبرد. در طول سالهایی که کیروش در ایران مشغول به کار بوده، بارها اتفاق افتاد که کار به استعفا یا برکناری او کشید اما این «خواست مردم» بود که پیرمرد همچنان جذاب پرتغالی را بالای سر تیم ملی نگهداشت.
منتقدان همیشه بهانه دارند
حالا مردم و البته اهالی فوتبال، ثمره آن ایستادگی را به چشم میبینند. همه خوشحالند اما فعلا خبری از مخالفان و منتقدان کیروش خبری نیست. شاید هم فعلا حرفی برای گفتن ندارند. همانها که برای تمسخر او از لفظ «مربی موزامبیکی» استفاده میکنند. همانها که کمی و کاستیهای اقتصاد ایران را ناشی از قرارداد کیروش میدانند. آنها البته نرفتهاند و هنوز هم هستند؛ آنها منتظرند، منتظر یک نتیجه بد یا یک شکست. با اولین نتیجه بد از پستو بیرون میآیند و شروع میکنند به مصاحبه و انتقاد از تیم ملی. از تیمی که در هشت بازی مقدماتی حتی یک گل هم نخورد و یک رکورد جهانی ثبت کرد. از تیمی که فرصت گل هم به حریفانش نداد. بازی همین دو رقیب را در تهران و در مقابل تیم ملی به یاد بیاورید. نه کرهجنوبی و نه ازبکستان، نتوانستند در 90 دقیقه حتی یک شوت به داخل چارچوب دروازه ایران بزنند. رفتاری که نظیر آن این روزها در سیاست ایران هم دیده میشود. منتقدان بهانهگیر اما همیشه حرفی برای زدن دارند. زمزمههایش از همین حالا هم شنیده میشود. کسانی که انتظار دارند تیم ملی ایران از مرحله گروهی جامجهانی به مرحله حذفی صعود کند. آنها از تیمی این انتظار را دارند که تازه به پنجمین تجربه حضورش در جامجهانی رسیده. از تیمی که فقط یک استادیوم در حد استانداردهای بینالمللی دارد. از تیمی که مربیاش برای برگزاری یک اردوی یک هفتهای باید با چند تیم و چند مربی سر و کله بزند اما کیروش باکی از این حرفها ندارد. او خودش را ثابت کرده است. او خودش بهتر از همه و زودتر از همه به این فکر افتاده است که برای جامجهانی چهکار باید بکنیم. او قبل از همه این سؤال را پرسید و دوشنبه شب هم تکرار کرد: «ما از جامجهانی چه میخواهیم؟ دوست داریم صرفا توریست باشیم یا میخواهیم در این تورنمنت تأثیرگذار باشیم؟» پاسخ به این سؤال اما فقط بر عهده او نیست. حالا فدراسیون فوتبال و جامعه فوتبال باید نشان بدهند که چه میخواهند. کیروش نشان داده میتواند خواستههای فدراسیون را برآورده کند اما بهشرطی که فدراسیون بخواهد؛ نه در حرف بلکه در عمل!
31