رد پای سیاست بر سینمای کمدی!
در میان انبوه کمدیهایی که در سینمای ایران ساخته شدند اما کمتر پیش آمده تا فیلمسازان این ژانر به سراغ گونه کمدی سیاسی بروند...
در میان انبوه کمدیهایی که در سینمای ایران ساخته شدند اما کمتر پیش آمده تا فیلمسازان این ژانر به سراغ گونه کمدی سیاسی بروند، برنتابیدن گروههای مختلف سیاسی، شرایط نهچندان باز سینما، نداشتن جسارت و نبود انگیزه از سوی برخی فیلمسازان و... همگی بهنوعی سبب شده است تا این گونه مهم و تاثیرگذار و جریانساز در سینمای ایران به قوت پیگیری نشود. البته از پس همین شرایط است که فیلمسازان مهمی چون کمال تبریزی اقدام به ساخت آثاری چون «مارموز» و «مارمولک» میکنند و مردم هم با این نوع نگاه آنها همراه میشوند. در این گزارش نگاهی داشتیم به فیلمهای کمدی سیاسی سینمای ایران که در ادامه میخوانید.
ایران برگر
مسعود جعفریجوزانی پس از سالها دوری از سینما چند سال پیش با فیلم کمدی «ایران برگر» به این مدیوم برگشت. او داستان این فیلم خود را در روستایی ناشناخته و میان درگیریهای انتخاباتی دو چهره ثروتمند و شناختهشده روایت کرد تا بهنوعی با این کار شرایط لامکانی و لازمانی را در داستان ایجاد کند. البته این یک رویکرد و راهکاری برای بیان دغدغههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کارگردانهاست. آنها این کار را بهدلیل وجود شرایط خاص در جامعه، گریز از مستقیمگویی و بروز حساسیت در میان مردم انجام میدهند. این فیلم به نقد ساختارهای کلان جامعه پرداخته است و هر ایده و تصوری در فضای فیلم یک نماینده دارد. نورالله؛ نماد رهبران مذهبی، سردار زاهد؛ نماد رهبران ملی، فتحاله؛ نماد جناح چپ سیاسی و امرالله؛؛ نماد جناح راست سیاسی است. جوزانی تلاش کرده نشان دهد که رهبران دو جناح نهایتاً درون خانواده خود از یک الگوی فکری واحد برخوردارند اما در هنگام سیاستبازی، امرالله با موضع ارزشهای سنتی و مذهبی و با عقبه اولیاخوانی در تعزیه، ظاهرالصلاح اما اهل سیاستبازی است و فتحالله با عقبه اشقیاخوانی در تعزیه بهنوعی طعنه تلخی به جناح چپ سیاسی است. اگر قرار باشد نکته مثبتی برای فیلم قائل باشیم، تلاش کارگردان برای نقد فعالیتهای سیاسی دو جناح اصلی کشور برای کسب قدرت است.
مکس
سومین فیلم کارنامه سامان مقدم، یک کمدی سیاسی بود؛ فیلمی که بهصورت مشخص از هیات وزیران و دعوت از هنرمندان و چهرههای سرشناس ایرانی خارجنشین سخن میگوید و بروز یک اشتباه موقعیتهای کمیکی را در فیلم رقم میزند. این فیلم در پوشش یک کمدی بامزه، اشاراتی گذرا به ادبیات سیاسی و اصطلاحات رایج آن مقطع همچون «غوغاسالاران» داشت و حتی کنایههای جالبی هم به اصلاحات زد. سامان مقدم در مصاحبهای فیلم خود را شوخی با برخی شلختگیهای مدیریتی در آن مقطع عنوان کرد و گفت: مشکلاتی که برای «مکس» پیش آمد تا اندازهای قابل پیشبینی بود. از ابتدا به این فکر میکردم که شاید دولت تا این اندازه شوخی را با خود برنتابد و جایی به غیرت دولتیاش بر بخورد و برای فیلم دستانداز درست کند. همین اتفاق هم افتاد، فیلم پس از اعمال صد مورد اصلاحیه به مدت یکسالونیم توقیف شد! پس از آنکه دولت احمدینژاد روی کار آمد آقای صفارهرندی و معاونت سینمایی جدید آقای جعفریجلوه پس از چندین جلسه مذاکره مجوز نمایش فیلم را صادر کردند. اما برای نمایش «مکس» شرطی گذاشتند که فیلم بدون تبلیغ آن هم در مدت زمان کوتاهی یعنی کمتر از چهار هفته به روی پرده بماند. اما با وجود مدت زمان کوتاه نمایش «مکس» به یکی از فیلمهای پرفروش سال تبدیل شد.
اخراجیها۳
سهگانه مسعود دهنمکی با عنوان «اخراجیها» به گونهای جزو آثار سیاسی هستند؛ فیلمهایی که در شوخی با مسائل جبهه و جنگ، بحثهای اعتقادی و سیاسی به هر جا، گریزی زدند. «اخراجیها» باب ورود دیگران هم در قالب دیگری به این حوزهها گشود و طنز سیاسی را از دستنیافتنی بودن، دستکم تا حدودی خارج کرد. اما «اخراجيها۳» کاملا داستاني متفاوت داشته و گرايش بيشتري به سينماي سياسي دارد و آن را با گونه کمدي تلفيق کرده است. از اين منظر فيلم يادشده را نميتوان ادامه منطقي دو بخش نخست دانست. حوادث مربوط به انتخابات سال۱۳۸۸ در اينجا مورد استفاده دهنمکي قرار گرفته و با نگاهي طنزآميز به آن پرداخته است. اما مشکل اينجاست که ديالوگها به روترين شکل و بسيار رک و صريح بيان شده و خبري از ايجاز در آن نيست. درواقع کارگردان به ژورناليستيترين شکل ممکن ديالوگهاي نامزدهاي انتخاباتي را نوشته و اغراق زيادي را در رابطه با آنها به کار گرفته است.
ناصرالدینشاه آکتور سینما
«ناصرالدینشاه آکتور سینما» در سال۷۰ ساخته شد. این فیلم در محوریت قرار گرفتن ماجرای ورود سینماتوگراف به ایران و رجوع به دربار شاهان قاجار ناخودآگاه بستری برای مزاح با سیاسیون را ایجاد کرده است. فیلمساز رویکردی فانتزی و غیرواقعی به زندگی ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه دارد و آنان و روابط حاکم بر دربار را آلتی برای ایجاد فضاهای کمیک قرار داده است. این تاکتیک موجب شده تا نقد جدی بر ابعاد شبهتاریخی فیلم از سوی تاریخنگاران وارد نشود و کمدی تسرییافته در تار و پود فیلم، وجوه سیاسیاش را در اولویت چندم قرار دهد. کارگردان در پرداخت به قضیه مشروطه هم تلاش کرده تا خیلی تصویری سیاه و تلخ از اوضاع مردم ارائه ندهد؛ هر چند که فرصت و امکانش را در نقد دوران قاجار و سیاستهای شاهان این دوره داشته است.
مارمولک
کمال تبریزی سالها پیش در شرایط نهچندان باز سینمای ایران به سراغ سوژه ملتهبی رفت که «مارمولک» نام گرفت. رضا مثقالی معروف به رضا مارمولک دزد سابقهداری است که بارها دستگیر و زندانی شده، اما در آخرین دستگیری، اتهام او سرقت مسلحانه است.. رضا در حادثهای مجروح میشود و به بیمارستان خارج از زندان منتقل میشود. در آنجا لباس یک روحانی بیمار را میرباید و در لباس روحانیت موفق به فرار از بیمارستان میشود... فیلم بهدنبال پرداخت به یک سوژه متفاوت و حساس شرایط پرتنشی را در اکران تجربه کرد و به قول نویسندهاش پیمان قاسمخانی در ورطه «تسویهحسابهای سیاسی» افتاد. «مارمولک» به نظر کمی بیش از اندازه روی جنبه برخی حساب باز کرده بود. البته چند سال پس از ساخت این اثر، در ملاقاتی که بین کمال تبریزی و مقام معظم رهبری رخ داد، رهبری معظم به دفعات از این فیلم تعریف کردند. همچنین محمدرضا زائری و ابراهیم حاتمی کیا ازجمله مشوقان کمال تبریزی در ساخت این فیلم بودهاند.
مارموز
پس از ساخت فیلم «مارمولک» که میتوان از آن بهعنوان یکی از سیاسیترین آثار سینمای کشورمان نام برد، ساخت فیلمهایی با قالب کمدی و سیاسی ادامه یافت اما هیچکدام نتوانستند موفقیت «مارمولک» را کسب کنند. کمال تبریزی، سازنده این فیلم بود که با کمک پیمان قاسمخانی؛ فیلمنامهنویس، توانستند شخصیت رضا مارمولک را به تصویر بکشند و او و دیالوگهایش را بهیادماندنی کنند. تبریزی حالا بعد از چندین سال بار دیگر پا به عرصه ساختن فیلمی کمدی-سیاسی گذاشته است و این بار آیدین سیارسریع؛ طنزنویس مطبوعاتی، را کنار خود داشته تا داستان شخصیتی به اسم قدرت صمدی را روایت کند. فیلم قصه شخصی به نام قدرت صمدی(با بازی حامد بهداد) است که از طبقه پایین جامعه بوده و سواد آنچنانی هم ندارد. قدرت اما همانطور که از اسمش برمیآید عاشق قدرت است و این امر را در نماینده مجلس شدن میبیند. برخلاف کودکانی که آرزوی فضانورد شدن و پلیس شدن دارند، قدرت از بچگی آرزو داشته که نماینده مجلس شود و برای رسیدن به یک صندلی در صحن مجلس، دست به هر کاری میزند. کاراکترهای این فیلم بهشدت واقعی و آشنا هستند و تقریبا میتوان برای تمامی شخصیتهای فیلم «مارموز» مابهازایی در دنیای سیاست پیدا کرد بهطوریکه شخصیت قدرت صمدی هم ترکیب چند نفری از مردان سیاست است و از همان ابتدا ساخت «مارموز» صحبتهای صریحی از الگوی واقعی این کاراکتر در دنیای واقعی به میان آمد.
رد پای سیاست
اما در این سالها فیلمهای سینمایی چون «مصادره»، «ساعت۵عصر»، «خجالت نکش»، «نان، عشق، موتور هزار» و... در سینمای ایران ساخته و اکران شدند که سازندگانشان هر یک بهنوعی زیر بار برچسب کمدی سیاسی نرفتند. البته بیشتر این فیلمها بهواقع سیاسی نبودند و تنها قصه خود را در بستر سیاست روایت کردند و یا اشارات و طعنههایی به وقایع سیاسی کشور زدند. در این صورت و با وجود تکذیب صریح خود سازندگان نمیتوان این آثار را جزو آثار کمدی سیاسی دانست بلکه فقط کمدیهایی هستند که برای پیشبرد قصه و بهنوعی همراه کردن بیشتر مخاطب با خود به قصههای سیاست و شوخی با سیاسیون و نطقهایشان متوسل شدند.
منبع: صبا
1981