به یاد استاد ابوالحسن نجفی؛
دل نگران بود ما "غلط ننویسم"
استاد ابوالحسن نجفی را برخی به رعایت "رسم الخط" فارسی و برخی به "غلط ننویسم" میشناسند.
ملیحه جهانبخش- بعضی او را با تکرار هزار باره ترجمه روان «شازده کوچولو» و بعضی دیگر با ترجمه ساده و بی آلایش زبان فلسفی سارتر! هم آنهایی که دوست دارند "جدا" بنویسند و همان آنهایی که دوست دارند "سرهم" ! هم آنهایی که دغدغه زبان شناسی و حفظ اصالت آن را دارند و هم آنهایی که ویراست ادبی را وظیفه و رسالت خود میدانند!
هم آنهایی که دوستداران داستان های بهرام صادقی و هوشنگ گلشیری هستند_در حلقه ادبی جنگ اصفهان که استاد در آن قدمهایی تاثیرگذار در عرصه ادبیات مدرن داستانی برداشت_ و هم آنها که سالهاست کتاب «مبانی زیان شناسی» را اصول کار خود قرار دادهاند... آنها که «وزن شعر فارسی» اش را برای سرودن خواندهاند و آنهایی که «امکانات زبان فارسی در ترجمه» اش را برای ترجمهای غنیتر و روانتر!
عمرش را به پای درست نوشتن گذاشت...
مگر میشود حافظه مردمان نجف، اصفهان، تهران... استادی را از یاد ببرد که در آن چشم به جهان گشود و ادبیات خواند و تدریس کرد. استاد ابوالحسن نجفی تحصیلکرده زبان فرانسه از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و در دوران دانشگاه، از استادانی چون پرویز ناتل خانلری، فاطمه سیاح و موسی بروخیم تأثیر پذیرفت.
در سال ۱۳۳۸ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و تحصیلات خود را تا مقطع فوقلیسانس در رشته زبانشناسی در دانشگاه سوربن پاریس ادامه داد. در سال ۱۳۴۴ به ایران برگشت و پس از مدتی به حلقه ادبی جُنگ اصفهان پیوست و در دانشگاه اصفهان نیز ادبیات تدریس میکرد.
پس از آن به تهران رفت و در سال ۱۳۶۲، در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی مشغول به کار شد و تا سال ۱۳۶۶ کار تدریس در این دانشگاه را ادامه داد. ابوالحسن نجفی در سال ۱۳۶۹ به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و در سال ۱۳۸۳ مدیر گروه ادبیات تطبیقی شد. انتشار شش ماه یک بارِ مجله ادبیات تطبیقی با مقالات، گزارشها و نقدهایی در این حوزه، از فعالیتهای این بخش است که زیرنظر ابوالحسن نجفی و با نظارت او انجام میشدند.
از تو ما را یادگاری هایی به جاست...
استاد چه شبها را که به شب زندهداری گذراند و چه روزها که قلم از دست نگذاشت تا داستانها و رمانهای مشهور جهان را ترجمه کند... و از اصول درست نوشتن برای مان بگوید. از آثار استاد ابوالحسن نجفی میتوان به ترجمههای «شازده کوچولو» اثر آنتوان دو سنت اگزوپری، «شیطان و خدا»، «گوشهنشینان آلتونا» اثر ژان پل سارتر، «خانواده تیبو» اثر روژه مارتن دوگار،«کالیگولا» اثر آلبر کامو، «پرندگان میروند در پرو میمیرند» اثر رومن گاری، «نژاد و تاریخ» اثر کلود لوی استروس و آثار تالیفی: «مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی»، «وظیفه ادبیات» (ترجمه و تدوین)،«غلط ننویسیم»،«فرهنگ فارسی عامیانه»، «درباره طبقهبندی وزنهای شعر فارسی» اشاره کرد.
و سرانجام استاد پس از 86 سال عمر گرانبها در خدمت به زبان و ادبیات فارسی و ترجمه، رنج بیماری را تاب نیاورد و چشم از جهان فروبست. و ما را با رسالتی سنگین که حفظ اصالت و درستی زبان اصیل فارسیست، تنها گذاشت.