خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۹ مرداد ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶:

آقاى [محسن] رضايى، [فرمانده کل سپاه] آمد و براى برنامه خانه‌سازى سپاه استمداد كرد

« قرار بود آیت‏‌الله خامنه‌اى میهمان من باشند؛ آمده بودند، پشت درب مشترك، بسته بوده و كليد را پاسداران ما گم كرده بودند و مراجعت كرده بودند. من به دفترشان رفتم؛ معلوم شد بدون هماهنگى با محافظان آمده‌اند.»

آقاى [محسن] رضايى، [فرمانده کل سپاه] آمد و براى برنامه خانه‌سازى سپاه استمداد كرد

خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ در زیر آمده است:

سال ۱۳۷۱
تا شب گزارش‌هايي كه آورده بودم، مقدارى از وقتم را پُر كرد. مقدارى هم به استراحت و پياده‌روى گذشت.

سال ۱۳۷۲
دكتر مهاجر از دانشگاه پزشكى شهيد بهشتى آمد و درباره وزارت بهداشت و درمان و كابينه نظراتى داد؛ بد نبود. اعضای شوراى مركزي انجمن اسلامى پزشكان آمدند. دربارة وزير كابينه براى بهداشت و درمان پيشنهادهایى دادند و از تأسيس انجمن اسلامى موازى ديگر از سوى راديكال‌ها بعد از آنها انتقاد داشتند.
اعضای شوراى مركزى انجمن اسلامى جامعه پزشكى هم آمدند و توضيحات درباره اعضا وكار خودشان دادند. عجيب است كه آنها هم از تأسيس اين انجمن انتقاد داشتند؛ هر دو را توصيه به وحدت كردم.
دكتر [حسن] حبيبى آمد. در مورد كابينه آينده مذاكره كرديم. عصر شوراى عالى امنيت جلسه داشت. دربارة حمله اسراييل به لبنان و خريد فرآورده‌هاي نفتى از عراق بررسى و تصميم‌گيرى شد. خبر رسيد كه در ساعت هفت بعد از ظهر با كمك ايران و سوريه و آمريكا، آتش‌بس در لبنان برقرار مي‌شود. بعد از جلسه آقاى [محسن] رضايى، [فرمانده کل سپاه] آمد و براى برنامه خانه سازى سپاه استمداد كرد. دربارة وزير دفاع آينده صحبت شد.
شب در دفترم ماندم. در گزارش‌ها هم توقف جنگ در لبنان و عدم توفيق اسراييل در سركوب حزب‌الله آمده است.

سال ۱۳۷۳
ظاهراً تبليغات منفى آمريكا و اسراييل سبك‌تر شده است. از خانه براى افتتاح پالايشگاه فرآورده‌هاى پلاسماى خون در جنوب شهرك غرب رفتيم؛ كار جالب و مهمى است. گفتند پيشرفته‌ترين تكنولوژى است. در يك شيفت، با پالايش 85 هزار ليتر خون، حدود پانزده فرآورده به دست مى‌دهد. بعد از استماع توضيحات و بازديد از بخش‌هاى مختلف و مصاحبه، در جمع كاركنان، سخنرانى تشويق‌آميز کردم و به اهميت بهداشتى، درمانى، سياسى و اقتصادى این طرح تأکید نمودم.
در دفترم كارها را انجام دادم. دكتر [حسن] حبيبى آمد. برنامه سفر به چين را گفت و خبر پس‏‌ گرفتن شاهنامه مينياتوركارى را از طریق تعويض با آثار نقاشى غربى را داد كه كار مهمى است؛ با دادن تابلوهاى غربی در ايران، اين آثار هنرى ارزشمند، بعد از قرن‌ها سالم به ايران برمی‏گردد.
استاندار و ائمه‏‌ جمعه و نمايندگان استان فارس آمدند. براى راه‌آهن و اتوبان و توسعه پالايشگاه اتصال استان به دريا و نيازهاى شهرهاى مختلف استمداد كردند. از هماهنگى و رقابت‌شان گفتند.
عصر در جلسه هیأت دولت شركت كردم و مصوباتى داشتيم و دربارة جنجال تبليغاتى اخير عليه ايران مذاكره كرديم. شب، قرار بود آیت‏‌الله خامنه‌اى میهمان من باشند؛ آمده بودند، پشت درب مشترك، بسته بوده و كليد را پاسداران ما گم كرده بودند و مراجعت كرده بودند. من به دفترشان رفتم؛ معلوم شد بدون هماهنگى با محافظان آمده‌اند. شام را از دفترم به آنجا آوردند.
دربارة احتمالات تبليغات اخير صهيونيست‌ها و آمريكا عليه ايران مذاكره كرديم و راه‌هاى ممكن در مقابل احتمالات كه ناتمام ماند. درباره انتخابات آينده هم كمى بحث ناتمام داشتيم. به خانه آمدم. قرار است، عفت امشب از لندن بيايد. ساعت سه و نیم بامداد رسيد.

سال ۱۳۷۴
دانش‏ آموزان شركت‏ كننده در المپيادهاي‏ علمي‏ جهاني، همراه اساتيد و مربيان و والدين‌شان آمدند. جالب است كه تمام بيست نفر شركت‏‌كننده، مدال طلا و نقره و برنز گرفته‌اند و ايران بسيارخوب درخشيده است. مايه افتخار ايران‌اند. بعد از گزارش آقاي [حسن] عسكري‌راد و دكتر [محمدعلی] نجفي، [وزیر آموزش و پرورش] و اعطای جايزه به همه آنها -كه سه نفرشان دختر بودند- و به مربيان و نيز اعطای نشان درجه دو به آقاي[غلامعلی] حداد عادل، من سخنراني مفصل تحليلي و تشويق‌آميز کردم. عكس دسته‏ جمعي گرفتند.
[آقای احمد پیش‏بین]، نماينده بافت كرمان آمد. ضمن ستايش اغراق‌آميز از من، براي عمران منطقه استمداد كرد.آقاي [محمدکاظم] سيفيان، نماينده تهران آمد و از نمايندگانی كه عليه [غلامحسین کرباسچی]، شهردار [تهران]، تقاضاي تحقیق و تفحص كرده‌اند، گله داشت و خواست پس از دوره نمایندگی مجلس، مأمور به سفارت شود و براي توسعه راه عراق از سوي كرمانشاه تأكيد داشت.
[آقای سیدمحمود علوی]، نماينده لامرد، همراه امام جمعه و فرماندار آمدند. ضمن تشكر از كمك‌هاي دولت براي پيشرفت منطقه، متقاضي سفر من و نيز كمك به بيمارستان و دانشگاه آزاد اسلامي شدند و الحاق بندرگاوبندي به لامرد كه مشكل سياسي دارد.
نمايندگان رهبري در امور اهل سنت آمدند. خواستار معرفي نماينده‌اي از سوي من در آن شورا و كمك به علماي اهل‏ سُنت و هماهنگي مسئولان مناطق با آنها شدند. من نصيحت كردم، براي خوش‏رفتاري و جذب‏دل‌هاي اهل‏سُنت و از سخت‌گيري در ماندن آنها برحذر داشتم. هر يك جداگانه براي منطقه خود خواسته‌هايي داشتند. قبول كردم كه بيمه درماني روحانيت اهل سنت را بدهيم.
عصر آقايان [سیدعبدالله] نوري و [اکبر] توره‏جان‌زاده، از مخالفان دولت تاجيكستان آمدند. ضمن تشكر از حمايت‌هاي ايران، براي اقدامات آينده- در صورت عدم‏اجراي تفاهم- مشورت كردند. به حُسن‌‌‏ نيت دولت اعتماد ندارند.كمك بيشتر خواستند.
[آقای عزالدین هنشری]، وزير ارتباطات [و راه و ترابری] ليبي آمد. در مورد توسعه همكاري صحبت شد. شوراي عالي مناطق آزاد جلسه داشت با چند مصوبه. شب به خانه آمدم. با ياسر غذا خورديم. عفت هم از مشهد آمد.

آقاى [محمد] فروزنده، [وزیر دفاع] آمد. نتيجه مذاكرات با شركت آلماني، در مورد مطالبات ايران را داد و گفت، آنها حاضرند مبلغ 275 ميليون مارك بپردازند و اگر به دادگاه واگذار كنيم، احتمال گرفتن مبلغ 315 ميليون مارك قوى است؛ با كمى خطر و با تأخير

سال ۱۳۷۵
از خانه به فرهنگستان علوم پزشكى رفتيم. ابتدا در جمع اعضاى پيوسته، گزارش گروه‌هاى پنج‏گانه را شنيديم و دربارة سياست توجه به داروهاى گياهى و نيز مشخص‏‌شدن جايگاه فرهنگستان‌ها بحث شد. در جمع اعضاى پيوسته و وابسته و میهمانان، دكتر [علی‏‌اکبر] ولایتی، [رییس گروه طب اسلامی و سنتی] و دكتر [ایرج] فاضل، [ریيس فرهنگستان علوم پزشكى] گزارش دادند و من هم صحبت كردم.
به دفترم رفتم. هيأت امناى دانشگاه آزاد اسلامى جلسه داشت. تراز مالى سال 1374 و ميزان شهريه سال آينده را تصويب كرديم؛ با رشد 10 درصد براى دانشجويان قديم و 20 درصد براى دانشجويان جديد و چند مصوبه ديگر. عصر آقاى [مصطفی] هاشمى‏‌طبا، [رییس سازمان تربیت بدنی] آمد و خواستار معرفى ايشان به مركز جهانى المپيك، به عنوان نماينده ايران، به جاي شاهپور غلامرضا [پهلوی] شد. گفتم با آقاى [حسین] محلوجى، ریيس كميته ملی المپيك، بايد قبلاً هماهنگ شود.
آقاى [محمد] فروزنده، [وزیر دفاع] آمد. نتيجه مذاكرات با شركت آلماني، در مورد مطالبات ايران را داد و گفت، آنها حاضرند مبلغ 275 ميليون مارك بپردازند و اگر به دادگاه واگذار كنيم، احتمال گرفتن مبلغ 315 ميليون مارك قوى است؛ با كمى خطر و با تأخير. قرار شد براى تصميم‌گيرى، كتباً گزارش كنند. شوراى عالى ادارى جلسه با چند مصوبه داشت. [آقای رامیل یوسف‏اُف]، وزيركشور [جمهوری] آذربايجان براى ملاقات آمد. مذاكرات تشريفاتى و دوستانه بود. تا ساعت نُه شب كارها را انجام دادم و به خانه آمدم.

سال ۱۳۷۶
به فرهنگستان زبان فارسى رفتم. ملاقات کوتـاهى بـا اعـضاى پیوسـته داشـتیم و معارفـه اى و صحبت کوتاهى از سوى آقای [غلامعلی] حداد عادل و من و سپس در جمع حضار پس از‌ گزارش آقاى حداد عادل و تقدیم مکتوب 200 لغت جدید فارسى که براى کلمات معـادل بیگانه انتخاب شده به من و اهـدای نـشان بـه آقایـان [علـی ] شـریعتمدارى، [احمـد ] مـسجدجامعى، حمید سبزوارى و دکتر بلورچی درباره لزوم تقویت زبان فارسى و اینکـه پـس از انقلاب، زبان فارسى باید حامل پیام تجدید حیات تمدن اسـلامى در جهـان باشـد، صـحبت‌ کردم. به دفترم رفتم. کارهـا را انجـام دادم. اعـضاى کابینـه آمدنـد. بـا هـم بـه ملاقـات آیـت الله خامنه‌اى رفتیم. جلسه خوبى بود . من صحبت کوتـاهى کـردم، بـا قـدردانى از حمایـت هـا و راهنمایی هـا و اعتمـاد ایـشان در دو دوره کـار دولـت و اشـاره اى بـه موفقیـت هـا نمـودم و گزارش کتبى سازمان برنامه و بودجـه و بانـک مرکـزى را از دسـت اوردها بـه ایـشان تقـدیم کردم.
ایشان هم صحبت بسیار خوبى کردند و کارهاى دولت را تأیید کردند و در اجـراى اکثـر برنامـه‌هـا موفـق ارزیـابى نمودند و مهــمترین عامـل توفیقـات را شـخص مـن دانــستند و سپس قرآنى بـا جعبـه نفـیس بـه مـن هدیه دادند و جمله اي که اول قرآن نوشته بودند و پایان افتخارآمیز دوره مسئولیت را به من تبریک گفته بودند، براى حضار قرائت کردند، با تأکید بر روى تعبیر دوره افتخارآمیز.
سپس به تمامى اعضای کابینه، هر کدام یک جلد کلام االله مجید که امضا کرده بودند، به دست خودشان هدیه دادند و اکثر اعـضا دسـت ایـشان را بوسـیدند و بعـضی هـا هـم دسـت نمى‌بوسیدند.
عصر بر اى استقبال آقای حافظ اسد، [رییس‌ جمهور سوریه]، به فرودگاه [مهرآباد] رفتـیم ؛ به موقع رسیدند. با سان و رژه استقبال کردیم . بعد از مصاحبه‌اى، با هم بـه سـعدآباد رفتـیم .
ساعتى وقت استراحت داشت. ما براى بازدید به محل ساختمان اقامتگاه میهمانان [اجـلاس سران سازمان کنفر انس اسلامی] رفتیم. سپس جلسه مذاکره داشتیم. دربار ی اسراییل، لبنـان و عراق، عربستان آمریکا، روسیه، کشورهاى جنوب خلـیج فـارس ، ترکیـه، سـودان، مـصر و احتمال بروز جنگ جدید و عدم همکارى اعراب و خیلى چیزهاى دیگر صحبت کردیم .
سپس سر میز شام ، مذاکرات را ادامه دادیم و سخنرانى داشتیم که ترجمه هم شـد . ایـشان مریض اسـت و رژیـم دارد و غـذاى سـاده بـدون گوشـت و نمـک و چربـى و خیلـى کـم‌ مى‌خورد.گفت بعد از فوت پسرش، وضع روحى همسرش بد است؛ به همین جهت به ایران نیامده است
دیروقت به خانه رسیدم و با خستگى خوابیدم . امروز محسن، فرزند نـوزادش [احـسان ] را آورد؛ در گوشهایش اذان و اقامه گفتم. خواب بود. به نظر سالم و سرحال مى‌رسد. خوشم آمد و دو سکه هدیه دادم. عماد و علیرضا هم خوشحال اند. هنوز اسم نگذاشته‌اند.

منبع: انتخاب

66

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 7
  • ازاد

    روح سرداربزرگ سازندگی ویاردیرین امام (ره) ورهبری جناب اقای رفسنجانی شاد ویادشان گرامیباد....///

    نظرات شما -
    • کاربر ناشناس

      ای کاش هنوز هم افرادی چون آقای هاشمی در کشور داشتیم.هر چند این سالهای آخر به ایشان خیلی جفا شد.

    • حسین

      ای کاش هنوز هم افرادی چون آقای هاشمی در کشور داشتیم.هر چند این سالهای آخر به ایشان خیلی جفا شد.

    • کاربر ناشناس

      روحش شاد و نامش جاودانه

  • کاربر ناشناس

    ای کاش هنوز هم افرادی چون او در این کشور داشتیم. تا اینگونه وطن ما به تاراج نمیرفت و اینگونه در دنیا ذلیل نمیشدیم .

  • حسین

    روحش شاد.هر چند این سالهای آخر خیلی او را اذیت کردند.

  • علی محمد صادقیان

    اگر حمایت او نبود روحانی رای نیاورده بود .