استاد دانشگاه ملی اوراسیا:

مذاکره مستقیم با آمریکا موازنه تهدیدی میان بازیگران ۱+۵ ایجاد می‌کند/ هنوز موفق به کسب نتیجه مطلوب اقتصادی از روابط با روسیه نشده‌ایم

استاد دانشگاه ملی اوراسیا گفت: روسیه بعد از یک وقفه ۲۵ ساله پس از فروپاشی شوروی به خاورمیانه ورود کرده و به نظر می‌رسد پس از احیای برجام، مذاکراتی در قالب مفهوم امنیت خلیج فارس را نیز جستجو کند.

مذاکره مستقیم با آمریکا موازنه تهدیدی میان بازیگران ۱+۵ ایجاد می‌کند/ هنوز موفق به کسب نتیجه مطلوب اقتصادی از روابط با روسیه نشده‌ایم

مذاکرات احیای برجام در وین هم‌اکنون ادامه دارد و حرف و حدیث‌ها به دلیل ایفای نقش روسیه در این دور از گفت‌وگوها نسبت به گذشته پر رنگ‌تر شده است. برخی‌ها معتقدند که روس‌ها به دلیل تضادهایی که با منافع ایران دارند صرفاً به دنبال کسب منافع خود هستند و برخی دیگر معتقدند که این روند کاملاً صحیح است و از این طریق تهران می‌تواند حرف خود را به کرسی بنشاند. در این میان وجود تنش‌ها در پشت‌پرده و همچنین رفت و آمدهای پنهان و آشکار باعث شده تا نقش‌آفرینی مسکو در این روند برجسته‌تر شود. لذا برای روشن‌شدن ابعاد پنهان و آشکار نقش روسیه و تضادهای ما با این کشور در عرصه سیاست خارجی، به گفت‌وگو با احمد وخشیته، استاد دانشگاه ملی اوراسیا پرداختیم که در ادامه از نظر می‌گذرد:

با شروع مذاکرات وین شاهد ایفای نقش جدی‌تر از سوی روسیه در این روند هستیم. این ایفای نقش را چگونه باید تحلیل کنیم؟

به نظر می‌رسد که صحیح‌تر این است که بگوییم در مذاکرات احیای برجام در وین؛ چراکه در مذاکرات خود برجام به ما هو برجام در سال ۲۰۱۳ در وین به واسطه گفتگوی مستقیم بین آقای ظریف و آقای کری، ایالات متحده نقش کلیدی در ۱+۵ را بازی می‌کرد اما با قدرت رسیدن آقای ترامپ و تصمیم او مبنی بر خروج از برجام، طبیعتاً نگاه ایران به تروئیکای اروپایی پررنگ شد؛ ولی به هر حال هنگامی که اینستکس با موفقیت عملیاتی نشد، نگاه به شرق در وزارت خارجه دولت آقای روحانی پررنگ شد و شاهد بودیم که آقای ظریف سفرهای متعددی به مسکو داشت و حتی نخستین مقام سیاسی بود که پس از پیدایش ویروس کرونا و شکل‌گیری قرنطینه، وارد مسکو شد؛ در این سفرها ملاحظه می‌کنیم که آقای ظریف در کنفرانس‌های مطبوعاتی خود صراحتاً روسیه را دوستِ شرایط سخت ایران می‌خواند و این نقطه عطفی است که روسیه پلِ میان ایران و آمریکا در مذاکرات احیای برجام می‌شود.

شاهد بودیم که حتی در تابستان ۲۰۲۰ مسکو مذاکره مستقیم میان تهران و واشنگتن را مطرح کرد، اما به هر حال جمهوری اسلامی ترجیح داد که از پنجره روسیه، احیای برجام پیش برود و نقش آقای میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در وین چه در مذاکرات احیای برجام در زمان آقای عراقچی به خصوص در دور پنجم و ششم و چه در دور هفتم مذاکرات در دوره کنونی که آقای باقری‌کنی، مذاکره‌کننده ارشد جمهوری اسلامی به شمار می‌رود، کاملاً محسوس است که در واقع باید آنرا ذیل همان نگاه به شرق که از سال ۲۰۲۰ بسیار پررنگ و عملیاتی شد تعریف کرد.

بسیاری از مفسران و ناظران معتقدند که میدان‌داری روس‌ها در مذاکرات اگرچه می‌تواند مفید واقع شود اما در این میان تعارض‌های‌ منافع میان تهران و مسکو کاملاً مشهود است. این تعارض منافع تا چه حدی جدی و واقعی است؟

ما در مذاکرات باید به چند نکته توجه داشته باشیم. نخست اینکه تنها راه کسب منافع حداکثری در نظام بین‌الملل استفاده از ابزار مذاکره است و مهمتر اینکه این مذاکره کردن آدابی دارد؛ یعنی شما امتیازاتی می‌دهید تا منافعی کسب کنید که از آن تعبیر می‌شود به «بازی با حاصل جمع غیر صفر» که به دنبال یک نتیجه برد-برد است. در این میان طبیعتاً هر یک از طرفین به دنبال این هستند که برای کشورشان منافع حداکثری کسب کنند و بدیهی است در این بین طرف‌هایی موفق می‌شوند نتیجه مطلوب‌تری کسب کنند که یک سیاست خارجی چندبردار را پیش گرفته باشند. یعنی چه؟ یعنی اینکه تلاش کنند که با همه طرف‌ها، علی‌رغم تضادهایی که می‌تواند وجود داشته باشد، منافعی را تعریف کنند.

روسیه از این هنر برخوردار است؛ یعنی می‌تواند در موضوع اوکراین با آمریکا در تضاد منافع باشد، اما در موضوع برجام منافع مشترکی را دنبال کند یا می‌تواند هم با اسرائیل روابط استراتژیکی را پیش ببرد و هم با جمهوری اسلامی روابط تاکتیکی و نزدیکی را تعریف کند. اکنون این پرسش وجود دارد که آیا سیاست‌خارجی جمهوری اسلامی نیز همچون ایالات متحده یا فدراسیون روسیه واقعگرایانه، چندبُردار و پراگماتیسم است یا خیر؛ این همان نقطه‌ای است که ما می‌توانیم دریابیم ما تا چه سقفی می‌توانیم انتظار برد در مذاکرات را داشته باشیم.

به نظر شما اینکه روسیه واسطه گفت‌وگو با آمریکا در مذاکرات احیای برجام است، رویکرد نادرستی است؟

همان طور که اشاره کردم ایجاد این نقش برای روسیه از سال ۲۰۲۰ شکل گرفت؛ در آن شرایط که روابط میان تهران و واشنگتن در دوران ترامپ بسیار آشفته بود و تهران عطف به اظهارات آقای ظریف در آن مقطع از یک سو با خروج آمریکا از برجام و وضع تحریم‌های جدید روبرو شده و از سوی دیگر با بی‌اقبالی اروپایی‌ها؛ ظاهراً خرد جمعی میان حاکمیت و دولت در جمهوری اسلامی به نگاه شرق متمرکز می‌شود. اینکه در آن زمان آیا ایران می‌توانست تنش‌زدایی کند؛ من فکر می‌کنم می‌توانست اما چون متغیری که سیاست‌خارجی را تشکیل می‌داد ایدئولوژیک بود، سناریو دوم یعنی نگاه به غرب از مسیر شرق را پیش گرفت؛ از اینرو ما شاهد نقش روسیه در مذاکرات احیای برجام چه در زمان آقای ظریف و چه در زمان آقای امیرعبداللهیان هستیم.

حالا شما می‌پرسید آیا اگر ما به طور مستقیم با آمریکا مذاکره می‌کردیم، بهتر نبود؟ به نظر من قطعا بهتر بود، چون می‌توانستیم موازنه تهدیدی میان تمام بازیگران ۱+۵ ایجاد کنیم و قدرت چانه‌زنی‌ خودمان را برای کسب منافع حداکثری افزایش دهیم. اما در عین حال ممکن است بپرسید پس اینکه ما روسیه را به عنوان واسطه قرار دادیم، رویکردی نادرستی اتخاذ شد؟ من گمان می‌کنم که سناریو نادرست این بود که جمهوری اسلامی أساسا مذاکرات احیای برجام را آغاز نمی‌کرد و یا پس از چند ماه وقفه، مذاکرات احیای برجام را از سر نمی‌گرفت. به هر باید به این موضوع هم توجه داشته باشیم که با خروج آمریکا از خاورمیانه، روسیه به قدرت فرامنطقه‌ای تبدیل شده است و اگر ایران یک سیاست‌خارجی سازنده با مسکو را اتخاذ کند و در عین حال از تنش‌های خود با غرب نیز بکاهد و در مسیر همگرایی قدم بر دارد، خودِ این پلن B که اتخاذ کرده هم می‌تواند منافعی را برای ایران داشته باشد.

تنها راه کسب منافع حداکثری در نظام بین‌الملل استفاده از ابزار مذاکره است و مهمتر اینکه این مذاکره کردن آدابی دارد؛ یعنی شما امتیازاتی می‌دهید تا منافعی کسب کنید که از آن تعبیر می‌شود به «بازی با حاصل جمع غیر صفر» که به دنبال یک نتیجه برد-برد است

 

در مساله تعارض منافع، یکی از محورهای مهم اسرائیل است. با توجه به نزدیکی تل‌آویو و مسکو به یکدیگر از قدیم الایام تاکنون، این موضوع تا چه حد می‌تواند بر مذاکرات سایه بیندازد؟

مسکو طی سال‌های اخیر تلاش کرده تا از اصطکاک تهران با ریاض و همچنین تل‌آویو بکاهد؛ به هر حال هنگامی که وزیر خارجه جدید عربستان در تابستان ۲۰۲۱ به مسکو آمد و آن اظهارت تند را علیه ایران مطرح کرد، رویکرد مسکو مشخص بود: تلاش برای کاهش تنش‌ها که به واسطه آن بار دیگر بر طرح امنیت جمعی خلیج فارس تاکید کرد.

من می‌خواهم بگویم این رفتار هر کشوری است که می‌تواند منافع یا تعارض‌هایی را در ارتباط با دیگر کشور‌ها با او ایجاد کند. اگر جمهوری اسلامی یک سیاست خارجی کاهش تنش با همسایگان داشته باشد؛ اگر جمهوری اسلامی با آمریکا یک روند گفت‌وگوی مستقیم را پیش بگیرد و.... قطعا می‌تواند منافع بسیاری را نه فقط در روابط با مسکو، بلکه با دیگر بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تعریف کند.

به هر حال سیاست روسیه در خصوص اسرائیل همان طور که مقامات ارشد دو کشور بارها اعلام کرده‌اند بسیار گرم، صمیمی، مستحکم و دوستانه است. اگر  روابط ایران چه با روسیه چه با هر کشور دیگری بر اساس واقعیت‌های نظام بین‌الملل باشد، بدیهی است از ظرفیت توسعه روابط در ابعاد گوناگون برخوردار است. و به طور خلاصه اگر بخواهم جمع‌بندی کنم، در صورتی ما به همگرایی و منافع حداکثری با روسیه دست خواهیم یافت که یک موازنه مثبت با دیگر بازیگران بین‌المللی نیز داشته باشیم.

بر اساس داده‌های موجود (آشکار) و به داوری تاریخ، نوع روابط روسیه با عربستان اساساً درسطح بالایی تعریف شده است. به عنوان مثال پادشاه عربستان در مهرماه ۱۳۹۶ و پس از سال‌ها، وارد مسکو شد و تا به امروز هم روابط دو طرف در سطح عالی تجزیه و تحلیل می‌شود و این در حالیست که تهران و ریاض همچنان با یکدیگر در سطوح مختلف منطقه‌ای درگیر هستند. به صورت کلی آیا برای روس‌ها تضاد دیدگاه و منافع ما با عربستان مهم است؟

روابط روسیه و عربستان از سال ۲۰۱۵ و به دنبال سفر بن‌سلمان که آن زمان وزیر دفاع عربستان بود، وارد بُعد جدید شد؛ پس از آن شاهد سفر سه روزه پادشاه عربستان در پاییز ۲۰۱۷ به مسکو بودیم که همزمان بود با تولد پوتین و این همکاری‌ها گسترده‌تر شد و رئیس‌جمهور روسیه نیز پاییز سال ۲۰۱۹ در پاسخ به سفر پادشاه عربستان، به ریاض سفر کرد. باید توجه داشته باشیم که آقای پوتین هر بار که به ایران آمد برای شرکت در یک نشست چندجانبه بود.

روسیه و عربستان در محور انرژی با یکدیگر رقیب هستند و طبیعتاً اقتصاد آنها مکمل یکدیگر نیست، اما با این وجود در حالی که تراز تجاری آنها در سال ۲۰۱۵ نزدیک به ۵۰۰ میلیون دلار بود، در سال ۲۰۲۰ رشدی نزدیک به سه برابر داشته است و به بیش از یک میلیارد و ششصد میلیون رسید. کلیدواژه توسعه روابط ریاض با مسکو همان موازنه مثبت است که پیشتر به آن اشاره کردم؛ یعنی عربستان در رقابت میان روسیه و آمریکا با حفظ روابط با هر دو طرف، منافع حداکثری را برای خود تعریف می‌کند.

این تضاد میان تهران و امارات هم با وجود رفت‌وآمد‌های دیپماتیک اخیر به چشم می‌خورد. نگاه روسیه به ابوظبی چیست و این کشور در آرگونومی سیاسی، امنیتی و اقتصادی مسکو چه جایگاهی دارد؟

دوبی یکی از مهمترین مقصدهای توریست‌های روس است، به خصوص در فصل سرما و تعطیلات ژانویه. همین موضوع عامل بسیار مناسبی است که روابط دو کشور را در ساختاری از پایین به بالا توسعه دهد. یعنی گسترش توریسم باعث شناخت مردم روسیه از امارات می‌شود و در امتداد آن توسعه روابط اقتصادی شکل می‌گیرد و در ادامه شاهد همگرایی دیپلماتیک می‌شویم. از سوی دیگر البته باید به این موضوع نیز توجه داشته باشیم که شهروندان جمهوری‌ها و مناطق مسلمان‌نشین روسیه اقبال زیادی به امارات و عربستان دارند و درصد قابل تأملی از آنها برای زندگی به امارات مهاجرت می‌کنند که خود این موضوع نیز یکی از عامل‌های همکاری‌های سیاسی شده است؛ همان طور که مهاجرین روس به اسرائیل یک عامل مهم همگرایی در روابط مسکو و تل‌آویو است.    

به عنوان سال آخر، چه همسویی‌هایی میان تهران و مسکو وجود دارد؟

به هر حال ایران اگر FATF را بپذیرد و از سویی تنش‌های خود با غرب را نیز کاهش دهد می‌تواند فرصت ویژه‌ای در روابط با روسیه نیز کسب کند. روابط تهران و مسکو در سطح بالا یعنی میان مقامات دو کشور از یک همگرایی برخوردار است؛ اما هنوز موفق نشده‌اند که نتیجه مطلوب آن را در حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی بهر‌ه‌برداری کنند.

اگر ایران خط ریلی خود را که سال‌هاست مقدار بسیار ناچیزی از آن در شمال مسدود مانده است تکمیل کند و بتواند در فضایی به دور از تحریم‌ها و ماجراجویی‌های خود در سیاست خارجی کریدور شمال - جنوب را عملیاتی کند، می‌تواند بازار اوراسیا را به شبه قاره متصل کند و نه فقط مناطق آزاد خود در انزلی و چابهار را متحول سازد، بلکه زیرساخت‌های اقتصادی خویش را نیز متحول می‌کند.

روسیه بعد از یک وقفه ۲۵ ساله پس از فروپاشی شوروی، بار دیگر نقش مهمی در خاورمیانه بازی می‌کند؛ روسیه نقش مهمی در مذاکرات سوریه، قره‌باغ و افغانستان دارد و به نظر می‌رسد پس از احیای برجام، مذاکراتی در قالب مفهوم امنیت خلیج فارس را نیز جستجو کند. تکرار می‌کنم که طبیعی است اگر ایران یک سیاست خارجی سازنده مبتنی بر موازنه مثبت با همه بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای داشته باشد، همگرایی او با مسکو می‌تواند به فرصتی تبدیل شود که بتواند منافع حداکثری را برای منافع ملی ایران به ارمغان آورد.

منبع: ایلنا
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • پدر
    0

    مذاكره يعني ايجاد شرايطي براي دريافت منافع و دادن يك سري منافع متقابل به طرف مذاكره كننده . حال در اين مذاكرات روسيه و چين به جاي ايران وارد مذاكره مي شوند و منافعي را براي خود مي گيرند و در مقابل ايران منافعي را به طرف مذاكره كننده مي دهد . و چيزي عايد ايران نمي شود . ايران نقش طعمه را براي چين و روسيه بازي مي كند

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها