منازعه دهه هفتاد بر سر «مذاکره مستقیم با آمریکا»: مهاجرانی در برابر نصیری / ۳۰ سال بعد، در بر همان پاشنه می‌چرخد!

در دهه هفتاد شمسی، یکی از برجسته‌ترین منازعات فکری و رسانه‌ای میان دو چهره تاثیرگذار سیاسی و فرهنگی ایران یعنی عطاالله مهاجرانی و مهدی نصیری شکل گرفت که ریشه آن ناشی از اختلاف نظرهای عمیق درباره موضوع بسیار حساس «مذاکره مستقیم با آمریکا» بود.

منازعه دهه هفتاد بر سر «مذاکره مستقیم با آمریکا»: مهاجرانی در برابر نصیری / ۳۰ سال بعد، در بر همان پاشنه می‌چرخد!

این منازعه نه فقط بازتاب‌دهنده جدال دو تفکر سیاسی و رسانه‌ای، بلکه حکایت از فرایندی طولانی از تحول گرایشات و مواضع سیاسی این دو شهروند برجسته داشت.

ریشه منازعه چیست؟

عطاالله مهاجرانی که در دهه هفتاد و پس از آن به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات شناخته می‌شود، در ابتدای دهه هفتاد و در دوره‌ای که فضای سیاسی ایران بعد از رحلت امام خمینی و آغاز دوره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای در حال شکل‌گیری بود، با انتشار مقاله‌ای بحث‌برانگیز در روزنامه «اطلاعات» به دفاع از انجام «مذاکره مستقیم با آمریکا» پرداخت. مقاله مهاجرانی که در آن زمان موضعی متفاوت از نگاه رسمی و غالب در کشور درباره رابطه با آمریکا ارائه می‌کرد، به شدت مورد انتقاد و حتی حملات تند در رسانه‌های منتقد و اصولگرا قرار گرفت.

مهاجرانی  در یادداشتی تحت عنوان «مذاکره مستقیم» نوشت:

«جیمز بیکر»، وزیر خارجه آمریکا، در روز یکشنبه گذشته اعلام کرد که آمریکا آماده است با مقامات ایرانی مستقیماً مذاکره نماید. ممکن است بگویید به همین دلیل فتنه‌ای در کار و توطئه‌ای برپاست؛ والا چگونه است که بیکر پیشنهاد مذاکره مستقیم را داده است؟ در هر حال، این خود شیوه‌ای است که صرف نظر از سنجش سخن و موضع، صرفاً به همین اعتبار که گوینده چه کسی است، می‌توان بر سخن خط بطلان کشید و در پس هر حرفی توطئه‌ای را کشف نمود.

به گمانم می‌توان از زاویه‌ای دیگر نیز مذاکره مستقیم را سنجید و بین مذاکره مستقیم و مذاکره غیرمستقیم، طرف بهتر یا لااقل آن‌که شرش کمتر است را برگزینیم. فرض‌های ما از این قرارند:

۱. ما قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفته‌ایم. گردش کار و تداوم این قطعنامه با هدایت دبیرکل سازمان ملل و عملاً زیر نظر شورای امنیت انجام می‌شود. آمریکا عضو دائم شورا و نیز مؤثرترین عضو آن است.

۲. از زمان پیروزی انقلاب تا به حال، بین آمریکا و ایران مسائل متعدد و متنوعی از قبیل بلوکه شدن دارایی‌های ایران، جلوگیری از ارسال قطعات یدکی خریداری‌شده که مصرف نظامی داشته‌اند و… وجود دارد.

۳. چهار نفر از اتباع ما و نیز تعداد قابل توجهی از مسلمانان مظلوم لبنان، از جمله شیخ عبید، در گروه‌های طرفدار آمریکا و اسرائیل به گروگان گرفته شده‌اند.

۴. عراق به عنوان دشمن بالفعل و بالقوه ما، با بهره‌گیری از امکانات جهانی و سازماندهی محاسبه‌شده روابط بین‌المللی و دیپلماسی خود، هر روز در جهت تقویت نظامی و سیاسی خود بیشتر کوشیده است.

۵. بازسازی صنعتی و اقتصادی کشور و گذر از تخریب‌های عظیم دوران جنگ، وظیفه محتوم ماست که کمترین درنگی در آن پذیرفته نیست.

این‌ها فرض‌های قضیه بود. مذاکره در تاریخ عالم و آدم همواره به عنوان امری بسیار بدیهی – که نیاز به برهان و توجیه ندارد – به کار گرفته شده است. مذاکره مستقیم انبیای الهی با دشمنان خدا و خلق، سنت و سیره پیامبر اسلام و امیر مؤمنان و سایر ائمه معصومین، عُرف انقلابیون و سیاستمداران مستقل دنیا، و بالاخره این برهان و بینه که مذاکره به معنی پذیرش سلطه و انقیاد نیست، امری درخور توجه است؛ به‌ویژه آن‌که در دنیای امروز، ما نخواسته‌ایم دیواری بلند به دور کشور و مردم بکشیم و در دنیای نفی رابطه زندگی کنیم.

داستان گروگان‌ها داستان عبرت‌آموزی است. به همین اعتبار که دولت دوست و برادر سوریه از مذاکره مستقیم با آمریکا پرهیز نکرده، تبدیل به ستاره تبلیغاتی سناریوی آزادی گروگان‌ها شده و مصالح و منافع ملی‌اش را بیش برده، و کم و کیف نقش ایران – به تعبیر رئیس‌جمهور آمریکا- بر آمریکا پوشیده مانده است.

به گمانم اگر در شرایط ویژه‌ای که هستیم، مصلحت‌های کشور و انقلاب را بر سایر امور ترجیح ندهیم، بهره‌اش از دست رفتن فرصت‌ها برای انقلاب و کشور و ملتی خواهد بود که دشمنانش می‌خواهند فرصت‌های او را بگیرند، و سال‌ها پس از سال‌ها بگذرد و ما در وادی بازی با شعار مثل بازی با یخ متوقف بمانیم.

مهدی نصیری، به عنوان سردبیر وقت روزنامه کیهان و چهره شاخص جریان اصولگرا و محافظه‌کار آن زمان، پرچمدار مخالفت شدید با مواضع مهاجرانی بود و با نوشتن مقالات و یادداشت‌هایی، به شدت این پیشنهاد مذاکره را رد و آن را خیانت به منافع ملی دانست.

وی مهدی نصیری در صفحه یک و دو شماره ۹ اردیبهشت ۱۳۶۹ «کیهان» در واکنش به مقاله مهاجرانی در روزنامه «اطلاعات» می نویسد:

پیام «مذاکره مستقیم» چیست؟

یک قدم عقب نشینی در مقابل زمزمه ها و اندیشه هایی که مردم و مسئولان را دعوت به عدول از اصول و امهات خط امام میکنند بدون شک در آینده دفن تمامی دستاوردهای انقلاب را بدنبال خواهد داشت.

پیام مقاله «مذاکره مستقیم» مندرج در صفحه دوم روزنامه اطلاعات مورخ ۶ اردیبهشت ۶۹ چیزی جز دعوت به دست برداشتن انقلاب از اصل «استکبار ستیزی» و توصیه به کرنش در مقابل آمریکا و غرب نیست.

مقاله مزبور بی پرده از مردم و مسئولان کشور میخواهد در یک معامله سودمند – به زعم نویسنده مقاله – با آمریکا و غرب شرکت جویند، بر فرصتهای از دست داده افسوس خورند و بالاخره از فراز آرمانهای امام و انقلاب فرود آمده و به شیطان بزرگ متکی شوند. از نگاه نویسنده مقاله مذاکره مستقیم، حاصل این معامله برای ملت ایران عبارت است از:

۱- قطعنامه ۵۹۸ با حمایت آمریکا به عنوان موثرترین عضو شورای امنیت اجرا خواهد شد.

۲- داراییها و قطعات یدکی بلوکه شده ایران در آمریکا به کشور بازخواهد گشت.

۳- مسلمانانی که در لبنان توسط گروههای طرفدار آمریکا و اسرائیل به گروگان گرفته شده اند با الطاف ویژه این دو کشور آزاد خواهند شد.

۴- با انجام این معامله گوی نوکری آمریکا را از رژیم عراق ربوده و خود مهره ارزشمند آمریکا در صحنه دیپلماسی خواهیم شد.

۵- مذاکره مستقیم با آمریکا موجب خواهد شد بازسازی را با موفقیت به انجام رسانده و یک زندگی مرفه و تحت سیادت و آقائی آمریکا را آغاز نمائیم.

مقاله مذاکره مستقیم به بهایی که باید ایران اسلامی در ازای به دست آوردن نتایج فوق بپردازد اشاره ای نکرده است شاید از آن جهت که نویسنده مقاله نیز به بداهت این موضوع برای همگان واقف بوده است به هر تقدیر اشاره به این بها برای یادآوری ضروری است:

۱- کنار گذاشتن خط امام از صحنه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، اخلاق و اجتماع بطور کامل.

۲- پذیرفتن ولایت طاغوت.

۳- پای کوبی برخون و مزار صدها هزار شهیدی که برای پیشبرد اهداف الهى و اسلامى و مبارزه با ظلم و استکبار جان خود را فدا کردند.

۴- اعلام عذر تقصیر به پیشگاه آمریکا و غرب و توبه از هر آنچه در یک دهه و اندی گذشته گفته و انجام داده ایم.

۵- و بالاخره نابود کردن نهضت و انقلابی که طلیعه حاکمیت ملتها بر سراسر گیتی و زمینه ساز انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) است.

روزنامه آمریکایی واشنگتن تایمز در پاسخ به اظهارات و نوشته های طرفداران مصالحه و معامله با آمریکا نوشته است: «دولت بوش هرگز نباید در صدد کنار آمدن با ایران باشد چون ایران میراث آیت الله خمینی است و وارثان او هنوز بر این کشور حکومت میکنند.»

و در ادامه آمریکا را از هر گفته و اظهاری که دال بر کوتاه آمدن آمریکا از مواضع خود باشد، برحذر داشته و می نویسد:

«هر عمل و اقدامی و گفته دیگری به جز بی تفاوتی به چیزی جز تسلیم آمریکا تعبیر نخواهد شد.»

مقاله روزنامه واشنگتن تایمز قوی تر از هر برهان و استدلالی ماهیت و نتیجه مذاکره و معامله پیشنهادی طرفداران رابطه با آمریکا را روشن میکند و ما را بی نیاز از هر تفسیر و تحلیلى.

و اما دیدگاه و خط رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی درباره رابطه با آمریکا چیست؟:

–  من کرارا گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثال آمریکا رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است.

–  تا پایان عمر علیه آمریکا مبارزه میکنیم. هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید.

–  تمام گرفتاریهای ما از آمریکاست.

–  آمریکا در راس جهانخواران بین المللی است.

–  ملت ایران در مقابل آمریکا می ایستد و به امید خدا پیروز است.

همچنین جانشین شایسته آن امام بزرگ، رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای در این مورد فرموده اند: «دولت آمریکا پس از رژیم اشغالگر قدس منفورترین دستگاه حکومتی نزد ملت ایران است و تا هنگامی که آمریکا سیاست خود را بر دروغ و فریب و خیانت استوار کرده و حمایت از رژیم پلید صهیونیستی کرده و ظلم به ملل مستضعف جهان را ادامه میدهد، امکان مذاکره و برقراری روابط میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا وجود ندارد.»

جای دارد به اظهارات رئیس محترم جمهوری نیز در روز عید فطر اشاره کنیم حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در دیدار با رهبر انقلاب تاکید کردند «ما همانگونه که از افکار بلند حضرت امام رهنمود میگرفتیم امروز از بیان رسا و نافذ رهبر عزیزمان راه خودمان را میشناسیم».

معنی این سخن چیزی جز تبعیت محض از خط امام و رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی که یکی از محورهای مهم آن ستیز دائمی با آمریکاست نیست. با این وجود، در صورتی طرفداران مذاکره، مصالحه و معامله با آمریکا به آرزوی خود خواهند رسید که خط امام و رهنمودهای الهی آن سفر کرده از جان و دل آحاد امت انقلابی اسلام محو شده و حاکمیت ولایت فقیه که پرچم آن امروز در دست فرزند راستین آن امام راحل است از جامعه رخت بربندد و البته این آرزویی است که باید آمریکا به گور ببرد.

نصیری که به دلیل برخوردی تند و گاه تهاجمی معروف بود، طوفانی از حملات لفظی و سیاسی را علیه مهاجرانی و طرفداران چنین رویکردهایی به راه انداخت. مهاجرانی بعدها در شرح این دوران سخت گفته است که برخی از حملات تا حدی شدید و گسترده بودند که رهبر معظم انقلاب اسلامی در نماز جمعه به وی ابراز همدردی و تقدیر کردند و برای رفع سوءتفاهمات نامه‌ای نیز به او نوشتند.

محتوای منازعه و اصل اختلاف

اصلی‌ترین موضوع منازعه مربوط به چرایی و چگونگی ارتباط با دولت آمریکا بود که هنوز جنگ سرد رو به پایان بود و ایران در موقعیت پیچیده ژئوپلیتیکی قرار داشت. در حالی که عده‌ای همچون مهاجرانی معتقد بودند حفظ ارتباط و گفتگوی مستقیم حتی با دشمن قدیمی یعنی آمریکا، می‌تواند در شرایط خاص به ظرفیت‌های حل مسائل کمک کند، نصیری و جریان متبوعش نگاه سختگیرانه و بدون سازش داشتند و هرگونه ارتباط مستقیم را خیانت به انقلاب و دشمنی آشکار با منافع ملی تلقی می‌کردند.

این اختلاف به شدت در مقابل دیدگان افکار عمومی رخ داد و به یکی از چالش‌های بزرگ رسانه‌ای و فکری تبدیل شد که ابعاد آن تا سال‌ها بعد نیز در فضای سیاسی ایران تاثیرگذار بود. مهاجرانی از سوی برخی نخبگان و گروه‌ها به عنوان پیشرو در راهبرد رفع تنش و تعامل فزاینده با جهان غرب دیده شد، اما متقابلاً تحت فشارهای سیاسی، اجتماعی و حتی جوسازی‌های رسانه‌ای بی‌شماری قرار گرفت. از سوی دیگر، نصیری با برخوردهای افراطی و گاه تندش به نوعی نماینده و صدای جریان محافظه‌کار و سنتی بود که حتی بعدها نیز مواضع تند و سختی در قبال بسیاری از مسائل ملی و فرهنگی اتخاذ کرده است.

چرخش و تفاوت در مواضع امروز

اما نکته بسیار مهم و قابل توجه این است که، مهدی نصیری دهه هفتاد، هشتاد و حتی شصت، امروز با نصیری کنونی تفاوتی زمین تا آسمان دارد. او که پیش‌تر بر مخالفت سخت و گاه غیرمنطقی با هرگونه مذاکره و تعامل تأکید داشت، در سال‌های اخیر مواضع بسیار متفاوت و حتی متناقضی اتخاذ کرده است. نصیری کنونی برخلاف گذشته، دارای دیدگاه‌هایی است که گویی به نوعی از محافظه‌کاری و اصولگرایی دهه‌های پیش فاصله گرفته و با همراهی جریان‌های خارج کشور در موضوعاتی چون دعوت به حمله خارجی به ایران، حمایت از سلطنت‌طلبان و گروه‌های مخالف نظام فعلی، جایگاه خود را به کلی دگرگون کرده است.

برخلاف امثال مهاجرانی که در دهه هفتاد به مذاکره به عنوان راهی برای کاهش تنش می‌نگریست، نصیری آن زمان مخالف سرسخت مذاکره و تعامل با آمریکا بود اما امروز مواضع او تا حدی دچار تقابل و تناقض شده، به طوری که خود او نیز از صداقت و منطقی بودن مواضع سابقش فاصله گرفته است. این تغییر کاملاً آشکار است و تحولات داخلی و خارجی، سناریوهای سیاسی و اختلاف و تناقضات فکری، زمینه‌ساز این تغییر محسوب می‌شوند.

رویدادهای پس از منازعه

این منازعه در فضای رسانه‌ای کشور و به ویژه محافل دانشگاهی و سیاسی، باعث ایجاد خطوط شکاف عمیق در میان نخبگان شد. بنابر گفته خود مهاجرانی، جریان‌هایی چون دفتر تحکیم وحدت، مجاهدین انقلاب اسلامی و برخی گروه‌های سیاسی در آن زمان عمدتاً در مقابل وی قرار داشتند که بعدها بخشی از آنان تغییر موضع داده و حتی از جمهوری اسلامی حمایت کردند یا به آمریکا پیوستند، نمونه‌ای از این تحولات پیچیده سیاسی است که این منازعه مقدمات آن را رقم زد.

جالب آن که، رهبر معظم انقلاب در آن سال‌ها شخصاً در برابر توهین‌ها و حملات علیه مهاجرانی واکنش نشان دادند و ضمن تمجید و حمایت از وی، از حرکت‌های تند و افراطی برخی گروه‌ها انتقاد کردند و خواستار برخورد عادلانه با نظرات مختلف شدند.

اهمیت این منازعه در ایران معاصر

این دعوای تاریخی، فراتر از یک کشمکش شخصی یا سیاسی، نمادی از دو گفتمان متفاوت درباره آینده ایران است. گفتمانی که بر تعاملات نرم و گفتگوی سازنده با جهان معطوف است و گفتمانی که محور اصلی‌اش انکار هرگونه رابطه و حتی توسل به جبهه‌گیری سخت‌گیرانه است. یکی به دنبال رفع تنش و دیگری بر تقابل؛ یکی بر عقلانیت و دیگری بر جزم‌اندیشی تاکید دارد.

اهمیت بازخوانی و تحلیل این منازعه در شرایط امروز ایران که فضای سیاسی-فرهنگی آن بسیار متلاطم و پیچیده است، بیش از پیش احساس می‌شود. جامعه ایران امروز به نقد و بازنگری در دیدگاه‌ها و مواضع گذشته نیازمند است تا از بحران‌های عمیق جلوگیری کند و راهی برای خودسازی و اصلاحات موثر بیابد.

مناقشه عطاالله مهاجرانی و مهدی نصیری درباره مقاله «مذاکره مستقیم با آمریکا» در دهه هفتاد،  درباره یکی از پیچیده‌ترین و اثرگذارترین رخدادهای فکری و رسانه‌ای در تاریخ معاصر ایران است. این منازعه بازتاب دهنده تضاد دو نگاه راهبردی و ایدئولوژیک به موضوع حساس ارتباط با غرب و آمریکا بود که تا سال‌ها بر سیاست‌ها و رفتار رسانه‌ها و جریان‌های سیاسی تاثیر گذاشت.

از سویی، مشاهده تفاوت فاحش مواضع امروز مهدی نصیری با مواضع او در دهه‌های پیش، نشانه‌ای از تحول و تغییرات عمیق در فضای سیاسی و فکری برخی چهره‌های شناخته شده است که به روشنی نشان می‌دهد سیاست ایران و اپوزیسیون آن، همواره در معرض چرخش‌ها و انقلابات فکری است که نتایج آن بر روند کلی کشور تاثیرگذار است.

منبع: دیروزبان
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 15
  • ناشناس

    یکی حق الناس یک زن بر گردنش
    و یکی نفوذی که پوست انداخت و به زیر بیرق پست ترین مخالف جمهوری اسلامی
    ایران پهلوی خائن رفت
    هر دو باطل و بر سفره حرام نشسته بودند
    نه موافقت اولی با مذاکره مستقیم با شیطان بزرگ معیار است که در حین گفتمان موشکباران کردند ، و در برجام برد برد به نفع شان دبه کردند ، نه اینکه برجام به نفع شون نبود بلکه برجام دو و بیشتر میخواستند ، یعنی تعطیلی کامل موشکی و بازدارندگی یعنی تحویل کلید خانه به دزد و تروریست راهزن ، در صورتیکه روحانی به تزویر و البته کشدار در شب امضای برجام گفت همه تحریم بالمره ! لغو خواهد شد ، حتی تحریم های موشکی ! که بعدها ماله کش ها گفتند و هنوز با لجاجت می گویند موشک هوا کردید و آمریکای زورگو از برجام خارج شد
    نصیری و مهاجرانی دو سر طیف خیانت هستند
    برای بیماری مذاکره تان درمانی پیدا کنید
    وگرنه رهبری بارها هشدار داد آمریکا و تروئیکای اروپایی بدعهدند و به هیچ چیز جز تسلیم راضی نمیشوند
    امام فرمود ، رابطه آمریکا با ایران رابطه گرگ و میش هست
    و تا همین لحظه در نوع رابطه تغییری ایجاد نشد که بدتر شد
    بگذارید دو روز از ننگ مکانیسم ماشه و اسنپ بک و فریب ساسپند بگذره
    و دوباره تحلیل مذاکره مستقیم با گرگ ها رو تیتر کنید

  • ناشناس

    شجاعت فقط در زور بازو و جنگاوری نیست همینکه یک نفر بیاد در مقابل مردم از رفتار و مسیر اشتباه رفته خودش ابراز ندامت بکنه و راه اصلاح رو پیش بگیره خود این هم شجاعت میطلبه که در مسئولین و حاکمان این کشور کمتر دیده میشه

  • ناشناس

    هر دو یکی هستند

  • ناشناس

    هر چی می کشیم از دهه ۷۰ است، تاکید بی دلیل برخی بر ایجاد رابطه با آمریکا عده‌ دیگری را بر آن داشت که تا می توانند در مسیر این ارتباط مین گذاری کنند، بعد از سه دهه اکنون تعداد مین ها خیلی زیاد شده حتی بعضی از آنها را دقیق نمی دانیم کجا هستند ، مین هسته ای که دیگه خیلی بزرگ است حساس هم شده می خواهیم بعضی از سیم های آنرا قطع کنیم ولی سر در نمی آوریم. خلاصه اصرار الکی بعضیا به ارتباط با آمریکا کار دست ما داده

  • ناشناس

    مذاکره مستقیم تو برجام اتفاق افتاد و نتیجش هم مشخصه.

  • ناشناس

    دشمنی با آمریکا برای ایران عقب ماندگی وفلاکت و فقر وتحریم و قحطی و نابودی ارزش پول ملی و غارت ثروت ایران توسط کاسبان تحریم و نابودی زندگی مردم و مهاجرت نخبگان و فلاکت به همراه داشته است دیگر کافیه تنها راه نجات ایران از این فلاکت مذاکره مستقیم با آمریکاست وایرانی باید برای نجات کرم منافع ملی کشور و پیشرفت ایران با آمریکا مذاکره مستقیم کند مردم ایران به آخر خط رسیدند یکی تحمل فقر وفلاکت و تحریم و ناترازی و گرانی وتورم ندارند مسئولین باید مردک رع در نظر بگیرند مردم آستانه صبرشان به پایان رسیده دورغ و وعده هم یکر جواب نمیده مردم زندگی می خواهند

  • یک نفر

    آخر تا کی می توانید با آمریکا مذاکر نکرد چند نسل فنا شدند بر اثر فقر ونداری واعتیاد وخودکشی وتن فروشی وطلاق نتیجه تحریم و بر طبل جنگ گویند تا پیروزی !؟

    نظرات شما -
    • ناشناس

      ببند

  • ناشناس

    در به همان پاشنه نمی چرخد اکنون امثال نصیریها کسانی شده اند که ارزوی سیستم امثال مهاجرانیها است.

  • ناشناس

    نکته جالب پافشاری بر عدم مذاکره مستقیم است نه بر عدم مذاکره. غیر مستقیم بودن به ناشفاف شدن مباحث و در گیر کردن منافع کشور ثالث و اتلاف وقت می انجامد.

  • ایران من

    حالا نصیری در کانادا است؟
    به چه دلیل!!!!!
    بازی جدید

  • ناشناس

    بگو بعد 30سال ملت همچنان سر کارند!

  • ناشناس

    در یک نقطه به هم میرسند
    خاطره سیاسی مناسبی از افراد نامناسب
    برای توجیه دیپلماسی ذلت و مکانیسم ماشه ساز ننوشتی
    یک روحند در دو بدن و هردو حق الناس بر گردن
    خوردند و بردند و در امنیت خود و بچه هاشون

  • ناشناس

    این دو نفر جهان بینی و بصیرتشان و دلسوز بودنشان به نظام به ملت به کشور خیلی بیشتر از مدعیان دروغین است است مدعیانی که جز به منافع گروهی خودشان هرگز کاری برای ملک و ملت انجام ندادند

  • ناشناس

    سرگرم کردن مردم