داستان جدید فیسبوک/ آیا چالش عکس ۱۰ سال پیش فیسبوک صرفا برای سرگرمی است؟
این روزها همه در تب و تاب چالشی هستند که فیسبوک راه انداخته است. بله، همین چالش عکس ۱۰ سال پیش.
نیکول مارتین/ فوربس، ترجمه سهیلا تقوینژاد؛ حتما خودتان و خانواده و دوستانتان هم در این چالش شرکت کردهاید، درست است؟ حالا نه در فیسبوک، در اینستاگرام. همینجا دست نگه دارید. یادتان میآید همین چند وقت پیش بود که فیسبوک و شرکتی به نام کمبریج آنالیتیکا در صدر اخبار مربوط به افشاگری اطلاعات قرار گرفتند. این دو شرکت متهم شدند که اطلاعات بیش از ۵۰ میلیون کاربر آمریکایی را به کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ فروختهاند تا این کمپین از این اطلاعات در راستای پیشبرد اهداف تبلیغاتیاش استفاده کند. پس فیسبوک یک نقطه سیاه بزرگ در کارنامهاش بر جای گذاشته است. حالا بیایید کمی بیشتر فکر کنیم و ببینیم این چالش جدیدی که راه انداخته، ممکن است برای هدف خاصی بوده باشد؟ اینکه فیسبوک به هر علتی تصمیم به تکمیل آرشیو اطلاعاتی خود گرفته باشد و از کاربرانش درخواست کند عکس قدیمیشان را هم برای او بفرستند، جالب شد نه؟ شما هم در اینستاگرام عضو هستید و به احتمال زیاد مغلوب این بازی هیجانانگیز میان دوستانتان شدهاید، غافل از اینکه اینستاگرام هم متعلق به فیسبوک است و همه ما را از چهارگوشه جهان مشغول خود کرده است.
هفته گذشته یک چالش جدید در فیسبوک فراگیر شد و از کاربران خواسته شد یک عکس از ۱۰ سال پیش خودشان منتشر کنند و چیزی که در مقالات روزمره تحت عنوان «پیری چه تاثیری بر چهره شما داشته است؟» نامیده میشد، حالا به نام «چالش عکس ۱۰ سال پیش» نامگذاری شده است. بیش از ۵,۲ میلیون نفر از جمله سلبریتیها، در این چالش شرکت کردند. این چالش یا بهتر بگوییم بازی پس از «چالش برد باکس» و «چالش نه عکس برتر سال» پرشرکتکنندهترین بازی است، اما این یکی باعث اختلاط همه چیز با هم شده و نگرانی برخی از کاربران را برانگیخته است.
گمانهزنیهایی در مورد انگیزه این چرخه معیوب صورت گرفته و کاربران در مورد اینکه آیا فیسبوک برای استفاده از اطلاعات تشخیص چهره دست به شروع این بازی زده است، پرسشهایی مطرح کردند. کیت اونیل، یکی از نویسندگان سایت Wired، مطلبی نوشت و در آن توضیح داد که احتمالا این موضوع بیش از یک چالش سرگرمکننده برای به اشتراک گذاشتن با دوستان است. او در بخشی از این مقاله مینویسد: «تصور کنید که شما میخواهید یک الگوریتم تشخیص چهره را در خصوص ویژگیهای مربوط به سن و به طور خاص در پیشرفت سن آموزش دهید (به عنوان مثال، افراد در ۶۰ سالگی به احتمال زیاد چگونه به نظر میرسند). در حالت ایدهآل، چیزی که شما میخواهید یک مجموعه گسترده و دقیق با تعداد زیادی از تصاویر مردم است. این امر میتواند کمک کند اگر شما یک عدد نهچندان بالا را بهعنوان یک چالش به آنها بقبولانید و غیرمستقیم از آنها بخواهید خودشان عکسشان را به اشتراک بگذارند».
با این حال، بسیاری از مردم استدلال کردهاند که فیسبوک درحالحاضر به این عکسها دسترسی دارد؛ چرا که چالشهایی اغلب از مردم خواسته بودند اولین تصویر پروفایل خود را به اشتراک بگذارند. اونیل اظهار داشت که مردم همیشه عکسهای خود را بهروز میکنند و البته بسیاری از آنها با عکس اصلیشان در شبکههای اجتماعی ظاهر نمیشوند و عکسهای جایگزین استفاده میکنند؛ مانند کارتونها، گلها، حیوانات، جبهه سیاسی و غیره. این چالش به فیسبوک امکان میدهد که یک نسخه «تر و تمیز» از اینکه شما چه شکلی بودید و حالا چه شکلی هستید برای خودش دست و پا کند، مثلا سن شما در عکس و اینکه کجا آن عکس را گرفتهاید.
طبق گفته پروفسور امی وب استاد IT در دانشگاه نیویورک، این چالش عکس یک «طوفان بزرگ در حوزه یادگیری ماشین است». او میگوید که در حال حاضر روی یک کتاب در مورد چگونگی دستکاری AI در انسان کار میکند.
فیسبوک اصرار دارد که در شروع این چالش دخالت نکرده و این چالش هیچگونه مزیتی برای وی نداشته است. سخنگوی این شرکت گفت: «این یک مفهوم تولیدشده توسط کاربر است که خود به خود فراگیر شده. فیسبوک این روند را آغاز نکرده است و کاربران دارند از عکسهایی استفاده میکنند که همین حالا هم در فیسبوک وجود دارد. از این بازی چیزی عاید فیسبوک نمیشود. به عنوان یک یادآوری، کاربران فیسبوک میتوانند در هر زمان برای خاموش کردن آپشن تشخیص چهره درباره پروفایل خود اقدام کنند.»
با این حال، فیسبوک با ۲,۲ میلیارد کاربر که روزانه صدها میلیون عکس را آپلود میکند، نمیتواند بگوید که از الگوریتم تشخیص چهره در چالشهایی مانند این (که بیش از پیش به پایگاه دادههای موجود در دستهبندی چهره آنها اضافه میشود)، سود نخواهد برد. فیسبوک طی چند سال گذشته با چیزهایی مانند برچسبگذاری عکسها و اینکه درحالحاضر میتوانید عکسهایی را که ممکن است شما در آنها نشان داده شده باشید، شناسایی کنید (حتی اگر با فردی که عکس را در پلتفرم اجتماعی پست کرده ارتباط برقرار نکنید)، روی تکنولوژی تشخیص چهره کار میکند. بنابراین حتی اگر شما آن را خاموش کنید، چهره شما هنوز در جایی وجود دارد.
آلوارو بدویا، مدیر اجرایی مرکز قضایی جورج تاون در خصوص حریم خصوصی و فناوری، میگوید: «شما میتوانید کوکیها را حذف کنید. میتوانید مرورگرها را تغییر دهید و گوشی خود را در خانه بگذارید. اما شما نمیتوانید چهره خود را حذف کنید، شما نمیتوانید صورتتان را در خانه بگذارید.»
درحالیکه احتمالا سناریوی فیسبوک برای استفاده از این تکنولوژی در جهت تبلیغات هدفمند و تجارب شخصی است -زیرا این همان جایی است که آنها به سود بالا دست پیدا میکنند- نگرانی بزرگ در مورد چگونگی استفاده از این فناوری در خارج از فیسبوک است. درحالحاضر فیسبوک میگوید که هیچ برنامهای برای ایجاد اطلاعات تشخیص چهره افراد در خارج از این پلتفرم ندارد، اما قانونی برای متوقف کردن فیسبوک در این کار وجود ندارد و آنها میتوانند نظر خود را در هر زمان تغییر دهند.
از زمانی که آمازون و گوگل به اشتراکگذاری تکنولوژی خود گرفتار شدهاند، این یک موردِ بعید نیست. عکسهای گوگل از تکنولوژیای استفاده میکنند که نهتنها افراد در عکسها را شناسایی میکند، بلکه میتواند با استفاده از اشیاء در یک عکس دستهبندی درست کنند. به عنوان مثال، اگر شما در عکسهای خود «ماشین» را جستوجو کنید، هر عکسی را که الگوریتم به عنوان یک ماشین شناخته است، به شما نشان میدهد، حتی ماشین در پسزمینه.
گوگل بهتازگی با پروندهای برای اسکن و ذخیره دادههای بیومتریک از یک زن روبهرو شده است که به طور ناخواسته در ۱۱ عکس گرفته شده توسط یک کاربر «تصاویر گوگل» در تلفن اندروید او ثبت شده است. دادخواست با ادعای اینکه شاکی از «مصدومیتهای اثبات شده» رنج نمیبرد، رد شد اما در هر حال، تلفنهای دوربیندار همچنان وجود دارند. تصور کنید بتوانید فردی را که در پسزمینه عکسهای تعطیلات سال ۲۰۰۴ شما در ساحل مشاهده میشد، در عرض چند ثانیه به صورت آنلاین پیدا کنید. ترسناک نیست؟
آمازون برای فروش فناوری تشخیص چهره به دولت، بهویژه سازمانهای اجرای قانون مانند ادارات پلیس در اورلاندو و واشنگتن، اورگن، از اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا اخطارهایی دریافت کرده است. این میتواند یک نگرانی عمده برای حریم خصوصی شهروندان باشد. پلیس میتواند برای ردیابی نه فقط افرادی که مظنون به انجام جنایات هستند، بلکه حتی برای افرادی که مرتکب جنایات نمیشوند، مانند معترضین و دیگران که پلیس آنها را اذیت میکند از این فناوری استفاده کند.
بسیاری از مردم متوجه نیستند که چهره آنها را میتوان به بقیه اطلاعات موجود درباره آنها وصل کرد، درست مانند یک بررسی پسزمینه فوری و کمی دقیقتر. یک مطالعه جدید نشان میدهد که یک شهروند آمریکایی به طور متوسط ۷۵ بار در روز از دوربین گوشی هوشمندش استفاده میکند و هر روز تعداد افرادی که دارای تکنولوژی تشخیص چهره هستند رشد میکند. درحالیکه این مزیت پیشگیری از جرم است و میتواند مردم را از خطر مصون بدارد، این یک آمار عجیب و غریب است.
مغازهدارها درحالحاضر از این اطلاعات استفاده میکنند تا سرقتکنندگان محکوم را شناسایی کنند. درحالیکه این امر میتواند مانع از دست دادن شرکتها شود، اما باعث نگرانی عمده در جهت هدفگیری خریداران بیگناه و تهاجم به حریم خصوصی این خریداران میشود.
برخی از موارد استفاده بسیار خوب هم برای دفاع از این فناوری وجود دارد. مثلا رسانههای اجتماعی را قادر میسازد تا افرادی را که در ۱۰ سال گذشته تغییر کردهاند و ممکن است در تکنولوژی تشخیص چهره از عکسهای قبلی شناخته نشوند، شناسایی کنند. بهتازگی، Uber ماجرایی داشت که یکی از رانندگانش به علت سوختگی شدیدی که در صورت وی به وجود آمده بود، قابل شناسایی به وسیله سیستم نبود و راننده مجبور شد مسافتی طولانی را برای اثبات هویتش رانندگی کند. این تکنولوژی بروز این اتفاق را کاهش میدهد.
همانطور که اونیل اشاره میکند، یکی دیگر از بهترین سناریوها توانایی یافتن بچههای گمشده است که حالا بزرگ شدهاند. فقط در سال گذشته، پلیس دهلی نو با استفاده از تکنولوژی تشخیص چهره، سه هزار کودک گمشده را در چهار روز ردیابی کرد. با این حال، این مساله مطرح میشود که ما برای انجام این تشخیص چهره باید چقدر جوان باشیم و مرز بین کودکان و بزرگسالان چگونه با این تکنولوژی ردیابی میشود.
بنابراین تمام این فناوریهای تشخیص چهره به دلایل خاص نوآورانه و عالی هستند. با این حال، هنگامی که همه اینها با هم ترکیب میشود، میتوانند تبدیل به یک ابزار خطرناک برای هکرها و ردیابی آدمها شوند. بسیاری از ما هر روز اطلاعات بیشتری را به رسانههای اجتماعی ارائه و سوال نمیکنیم که این اطلاعات کجا میروند یا اینکه چگونه از آنها استفاده میشود. اما با تمام نقضهای دادهها و گزینههای مشکوک اخیر از سوی فیسبوک، احتمالا ایده خوبی است که این فناوریها را مورد سوال قرار دهید.
عاقبت آدمبدها
والاستریتژورنال در ماه مه سال گذشته طی خبری اعلام کرد که شرکت کمبریج آنالیتیکا پس از رسوایی بزرگی که در راستای فروش اطلاعات خصوصی کاربران فیسبوک به کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ داشت، فعالیت خود را متوقف کرده است. فاششدن این مساله، نهادهای نظارتی ایالات متحده و بریتانیا را وارد ماجرا کرد و باعث شد تا مارک زاکربرگ، مدیرعامل فیسبوک ناچار به حضور یافتن در برابر سناتورهای آمریکایی شود. الکساندر نیکس، مدیرعاملCambridge Analytica نیز پس از انتشار گزارشهایی مبنی بر مذاکرهی او بر سر امکان شنود سیاستمداران برای یافتن مشتری، از سمت خود کنارهگیری کرد.
در ماه مه ۲۰۱۸ این شرکت با انتشار بیانیهای اعلام کرد که شرکت بریتانیایی مادر آن، موسوم به SCL Elections اعلام اِعسار (وضعیتی که در آن شرکت یا شخصی به دلیل دسترسی نداشتن به دارایی خود یا کافی نبودن دارایی، قدرت پرداخت بدهیها یا هزینهی دادرسی خود را نداشته باشد) کرده است، ضمن اینکه کمبریج آنالیتیکا نیز اعلام ورشکستگی کرده است.
براساس گزارش والاستریتژورنال، گروه SCL نیز فعالیت خود را متوقف خواهد کرد. کمبریج آنالیتیکا در بیانیهی منتشر شده، به دفاع از خود بر سر بحثهای پیشآمده ادامه میدهد و مدعی است که تحقیقات درونسازمانی صورتگرفته پیرامون مشکلات اخیر، تخطی از قانون را در این شرکت نشان نمیدهد.
در بیانیهی Cambridge Analytica چنین آمده است: پوشش رسانهها از رسوایی بهبار آمده، عملا تمام مشتریان و شرکای تجاری کمبریج آنالیتیکا را از آن فراری داد. در طول چند ماه اخیر، کمبریج آنالیتیکا در مظان اتهامهای بیاساسی بوده و با وجود تلاشهای آن برای جبران مشکلات اخیر، برای فعالیتهایی مورد انتقاد و تخطئه قرار گرفته است که نهتنها قانونی هستند، بلکه بهصورت گسترده بهعنوان راهکاری استاندارد برای تبلیغات آنلاین در حوزههای سیاسی و تجاری مورد پذیرش قرار گرفتهاند.
15