قتل همسر و پدرزن با ۱۳ گلوله کلت/ چرا جلال زنش را کشت؟

پسرعمو و برادزراده دو مقتول در جنایت خانوادگی می‌گوید که گفته‌اند قاتل مرده و اعلامیه ترحیمش را چاپ کرده‌اند اما جسدی در کار نیست.

قتل همسر و پدرزن با ۱۳ گلوله کلت/ چرا جلال زنش را کشت؟

روایت یک جنایت خانوادگی دیگر این‌بار در مهاباد استان آذربایجان‌غربی. در این قتل‌عام خانوادگی، داماد خانواده، همسر و پدر همسرش را با شلیک گلوله به قتل رساند اما مادر همسرش جان سالم به در برد.

بر اساس اعلام فرمانده انتظامی مهاباد، متهم به قتل در مدت زمانی کمتر از ۴۸ ساعت توسط نیروهای پلیس شناسایی و بازداشت شد.

این درحالی که منابع محلی اعلام کردند قاتل بعد از دستگیری به زندگی‌اش پایان داده است. کابوس شومی‌ است که خانواده فرهوش بارها با آن زندگی‌کرده بودند، سرانجام به حقیقت پیوست و داماد ۴۱ ساله خانواده با عملی‌کردن تهدید خود، خالد فرهوش (پدرزن ۵۸ ساله) و نمام فرهوش (همسر) را با اسلحه گرم به قتل رساند.

پسر عموی مقتول در تشریح جزئیات این جنایت می‌گوید: «متهم به قتل یعنی جلال و دخترعمویم نمام پیش از ازدواج مدتی با هم آشنایی داشتند اما عمویم به شدت مخالف ازدواج آنها بود. سرانجام ازدواج کردند و همان شب اول ازدواج، جلال دخترعمویم را به شدت کتک زد، به حدی‌که کارش به بیمارستان ‌کشید. جلال شغل و درست حسابی نداشت. دخترعمویم فکر می‌کرد اگر صاحب فرزند شود، مشکل حل خواهد شد. یک دختر به دنیا آورد که الان ۱۷ساله است اما تولد فرزند هم باعث نشد تا جلال سر به راه شود و روز به روز بدتر شد.

رفتارهای جلال آن‌قدرغیرقابل تحمل بود که دخترعمویم چندبار به خانه پدرش رفت و گفت نمی‌توانم با این مرد زندگی ‌کنم. خانواده به او می‌گفتند چون بچه دارد، بهتر است سر زندگی‌اش برگردد. نمام هم به خانه برمی‌گشت و شوهرش همان رفتارهای ناپسند را دوباره تکرار می‌کرد.

حدود سه سال پیش جلال به همسرش تعهد داد دیگر نه خودت را آزار می‌دهم ونه به پدرومادرت بی‌احترامی می‌کنم. قول می‌دهم سربه‌راه شوم. تعهد داد و سه دانگ خانه را هم به نام همسرش ‌کرد. دخترعمویم به خانه برگشت اما جلال دوباره بدرفتاری و کتک‌زدنش را شروع‌ کرد. آن‌طور که ما شنیدیم یک روز جلال دو کاغذ را جلوی دختر عمویم گذاشت تا امضا کند. دخترعمویم از سر سادگی و بی‌خبری آنها را امضا کرد. در یکی از کاغذها، دخترعمویم با رضایت خودش اعلام کرده بود خانه را به شوهرش پس داده و در کاغذ دوم با رضایت کامل و در سلامت روان، تمام مهریه و هرچه حق به گردن شوهرش دارد را به او می‌بخشد.»

کشمکش‌های میان این زن و شوهر همچنان ادامه داشت به طوری ‌که در یک سال آخر زندگی، زن جوان اعلام کرده بود حاضر نیست به خانه شوهرش برگردد. نمام طلاق می‌خواست اما جلال حاضر به جدایی نبود. جلال‌گفته بود که من از زنم رسید دارم که مهریه‌اش را بخشیده است.

اختلاف‌ها بالا گرفت و رسید در اختیار کارشناسی استان قرار گرفت تا مشخص شود آیا نمام بارضایت خود امضاکرده است یا خیر.نتیجه تحقیقات برخلاف انتظار جلال بود و او به جرم کلاهبرداری از همسرش محکوم شد. این محکومیت باعث شد تا روابط میان زن و شوهر بیش از گذشته تیره و تار شود.

مدتی گذشت تا این‌که جلال که کینه همسر و خانواده‌اش را به دل‌گرفته بود، نقشه‌ای شوم برای آنها کشید.

درهمین بین، دختر ۱۷ ساله خانواده با مادرش تماس‌ گرفت و گفت پدرش اسلحه تهیه‌ کرده و مراقب خود باشند اما آنها قضیه را جدی نگرفتند. جلال همچنان به تهدیدهایش ادامه می‌داد تا این که سه روز قبل از جنایت‌ مادر نمام در تماس با پلیس اعلام کرد دامادش آنها را تهدید به قتل‌ کرده است.

 

پسرعموی مقتول در ادامه می‌گوید: «یک ساعت قبل از ارتکاب جنایت، جلال با برادرزنش تماس ‌گرفت و گفت زنم را به خانه برگردان. برادر نمام هم گفته بود تو صبوری کن و من با خواهرم صحبت می‌کنم. ما هم چندبار با دخترعمویم صحبت کردیم که تو دو بچه داری و برگرد. دخترعمویم هم‌ گفت می‌خواهم برگردم اما می‌ترسم. او ساعت یک و دو نیمه شب با چاقو بالای سرم می‌ایستد. جرات برگشتن به خانه را ندارم.

شب جنایت مشخص نیست که جلال قرص خورده یا شیشه کشیده بود و آن شب عمو، زن عمو و دخترعمویم به مهمانی رفته بودند. نیم ساعت قبل از این‌که به خانه برگردند، جلال داخل قفل خانه چسب قطره‌ای می‌ریزد و کلید را در داخل قفل می‌شکند تا آنها نتوانند در را باز کنند و معطل شوند.

وقتی عمو، زن عمو و دخترعمویم آمدند، دخترعمویم کلید انداخت تا در را باز کند اما نتوانست. به عمویم‌ گفت قفل خراب شده و باز نمی‌شود. زن عمو و عمویم پیاده که شدند در همان لحظه، جلال ‌که گوشه‌ای کمین‌ کرده و اسلحه‌ای در دستش بود، به سمت آنها رفت.

دخترعمویم به همسرش گفت اینجا چه کار می‌کند؟ عمویم با دیدن اسلحه گفته بود جلال به خاطر خدا این کار را نکن. همچنان داشت می‌گفت نکن که یکدفعه جلال پنج گلوله به دخترعمویم و هشت گلوله به عمویم شلیک کرد.

زن عمویم با دیدن این صحنه، بین خودروهای پارک شده مخفی شد و گلوله‌هایی‌که جلال شلیک می‌کرد به خودروی همسایه اصابت کرد. جلال بچه‌هایش را به خانه پدرش برده بود و آن لحظه آنجا حضور نداشتند. جلال پس از قتل‌؛ با خونسردی و در آرامش کامل سر کوچه رفت. خشابش را که خالی شده بود دوباره پر کرد و سر صحنه جنایت برگشت و این بار دو گلوله خلاص به عمو و دخترعمویم شلیک کرد. همسایه‌ها که شاهد صحنه بودند می‌گفتند او کلت داشت و پس از جنایت فرار نکرد و در آرامش کامل مرتکب قتل شد. و بعد با خودرویی که دو سرنشین در آن منتظرش بودند رفت.»

او در ادامه می‌گوید: «بعد از این جنایت، بعضی در کامنت‌های فضای مجازی صحبت‌هایی غیرعقلانی مطرح کرده بودند اما دخترعمویم زنی بسیار نجیب، اصیل و خانواده‌دار بود و پدرش هم آزارش حتی به یک مورچه نرسیده بود. او هر کاری کرد تا مشکل این زن و شوهر حل شود اما نشد. در خبرها پخش شد که جلال به سمت مرز فرار کرده اما دستگیر شده و پس از دستگیری با مصرف قرص خودکشی‌ کرده است.

هنوز هم نمی‌دانیم قاتل کجاست. نه می‌دانیم چطور، با کمک چه کسانی و با چه وسیله‌ای خودش را به مرز رسانده است؟ اگر هم به فرض دستگیر شده است، مگر مأموران بازرسی بدنی نمی‌کنند و از پشت دستبند نمی‌زنند؟ پس چطور جلوی چشمان مأموران و برای خودکشی قرص مصرف کرده است؟ حتی اعلامیه مرگش را هم دیده‌ام اما ما جنازه‌ای از او هنوز ندیده‌ایم. اگر دستگیر شده، کجا دستگیر شده؟ اگر کشته شده جنازه‌اش کجاست؟ امیدواریم پلیس در تحقیقات خود این موضوع را اعلام کند تا قاتل پس از بررسی پرونده و طبق قانون مجازات شود.»

منبع: همشهری
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید