گزارشی متفاوت از تلفات سالانه کوهنوردان در راه قله دماوند
فتح قله دماوند بدون آموزش و امکانات میتواند براحتی منجر به فوت کوهنورد شود.

هوا که پاک باشد و بیغبار، از قسمتهایی در شهر تهران نیز این دیوِ سپیدِ پای در بند را اگر بخت یارتان باشد، مشاهده خواهید کرد. اما این دیدار را هرگز نمیتوان با مواجههای نزدیک، رخ به رخ، پای پیاده، از دامنههای جنوبی قله دماوند در شهر رینه، در استان مازندران، مقایسه کرد. بام ایران، با ارتفاع حدود۵۶۱۰ متری، هر سال کوهنوردان بسیاری را جذب میکند که برای زیارت و سیاحتش، از دورترین شهرستانهای ایران گرفته، تا کوهنوردان دیگر کشورها، از «رینهولد مسنر»، کوهنورد ایتالیایی مشهور که اولین فاتح هر۱۴ قله هشتهزارمتری هیمالیا است گرفته، تا افراد عادی که حتی تجربه کوهنوردی چندانی هم ندارند، اما تبِ دماوند، آنها را هم به این قله کشانده است.
هرچند رینهولد مسنر ایتالیایی، به دلیل هوای نامساعد و باد و توفان که در بهار ۱۹۷۱ برای صعود دماوند به ایران آمده بود، در نهایت از خیر صعود به این قله گذشت، اما کوهنوردان ایرانی که بسیاری از آنها حتی تجربه و تجهیزات لازم برای صعود قله توچال در تهران را که حدود۳۹۶۰ متر است را هم ندارند، حاضرند به هر قیمتی، تن به صعود این قله بالای ۵ هزار متر بدهند. بهایی که گاه، متاسفانه به قیمت جان افراد تمام میشود.
جبهه جنوبی
قله دماوند را از جبهههای مختلفی میتوان صعود کرد، از جبهه شمالی، شمال شرقی، غربی. اما سادهترین و پرترددترین آن، جبهه جنوبی است که در جاده هراز، مسیر تهران به آمل، در جادهای بین پلور تا رینه واقع شده است، که در میانه این جاده پارکینگ قرار دارد. کوهنوردان همینجا خودروها را پارک کرده و با استفاده از خودروهای کرایهای، که سال گذشته نفری ۵۰۰ هزارتومان بود، همراه با وسایلشان راهی ابتدای مسیر و به سمت گوسفندسرا میروند. کوهنوردان در گوسفندسرا بارهای اضافه خود را در گونیهای بزرگ بستهبندی کرده و به صاحبان قاطرها میسپارند و اغلب خود با کولهای کوچک، رهسپار بارگاه سوم میشوند. هزینه هر گونی که بار قاطر میشود، نیز ۵۰۰ هزارتومان در سال گذشته بود. کوهنوردان روی گونیهای زرد رنگ، اسم و شماره تلفنشان را مینویسند، تا به بارگاه سوم که رسیدند، بارشان را دریافت کنند. از گوسفندسرا که آغاز پیمایش است، تا بارگاه سوم، که پناهگاه قرار دارد و محل چادر زدن کوهنوردان نیز هست، حدود سه ساعت طول میکشد. در این مسیر کوهنوردان بسیاری را مشاهده میکنید که با هزار امید و آرزو، سودای صعود به بلندترین قله ایران را در سر دارند، تا از این سفر پرخطر که بازگشتند، با افتخار در هر محفلی بگویند که دماوند را هم صعود کردم. افتخاری که نصیب همه این کوهنوردانی که در فصل تابستان عازم دماوند میشوند، نمیشود. متاسفانه تعداد کمی از این افراد، دیگر رنگِ شهر و دیارشان را نمیبینند. برخی حتی جنازههایشان هم یافت نشده است و همین مساله سبب شده است که بسیاری از کوهنوردان به سمت این قله پیچیده نروند. ارتفاع بارگاه سوم، ۴۲۰۰ متر است. در همین ارتفاع هم برخی افراد دچار سردرد و حالت تهوع یا سرگیجه میشوند، که به دلیل ارتفاع است. معمولا صعودکنندگان شب را در بارگاه سوم و اطراف آن چادر میزنند و صبح روز بعد، اقدام به صعود به قله میکنند. معمولا در فصل تابستان، این نقطه بسیار شلوغ است. بهطوری که برخی مواقع فضای مناسبی برای چادر زدن یافت نمیشود. همین مساله متاسفانه در ۱۵ مردادماه ۱۴۰۱ سبب شد که در اثر برخورد صاعقه با میله پرچم داخل یک سنگ، تکههایی از این سنگ روی چادر کوهنوردان سقوط کرد و یک کوهنورد جانش را از دست داد و تعدادی هم مصدوم شدند.
نبود تجهیزات مناسب، وجه اشتراک اغلب صعودکنندگان دماوند
هوا که رو به تاریکی میرود، در بارگاه سوم، کمکم رخ وحشی دماوند، پدیدار میشود؛ گاه حتی در دل تابستان، آنقدر باد به چادرت میکوبد، که حتی نمیتوانی برای لحظهای چشمانت را روی هم بگذاری. حالا اگر شانس بیاوری و با تجهیزات مناسب راهی فتح قله شده باشی، باز چالشهای دیگری در انتظارت هست، که هربار صعود این قله را متفاوت از بار دیگر میکند. غیر از تجهیزات مورد نیاز، که متاسفانه با نگاهی به افرادی که برای صعود آمدهاند، مشاهده میکنی که اغلب حتی پوشاک کافی هم ندارند، دیگر چه برسد به دستکش پر و کاپشن گرم و لایههای زیر و روی لباس. افرادی که به دماوند برای صعود میروند، اغلب از دیگر شهرهای ایران آمدهاند که در میانشان کوهنوردهایی از تهران هم دیده میشود. نقطه مشترک اغلب آنها اما عدم تجهیزات کافی است، که خود اولین بهانه برای تبدیل یک صعود دلچسب به حادثهای تلخ را به دست این قله میدهد. مساله بعدی عدم همهوایی است؛ کوهنوردان حتی اگر یک جستوجوی ساده در گوگل کنند هم بدون هیچ هزینهای، اطلاعات بسیاری درباره این قله و نحوه صعود به آن دریافت میکنند، اما متاسفانه اغلب ما از فضای مجازی بیشتر برای به اشتراک گذاشتن تصاویر و فیلمهای فتوحات و افتخارات خود استفاده میکنیم، تا یافتن اطلاعات و آگاهی. برخی با دیدن تصاویر کوهنوردان در اینستاگرام، به تصور اینکه آنها هم میتوانند، یک کولهپشتی برداشته و عازم یک قله ۵ هزارمتری میشوند، بدون داشتن مهارت و اطلاعات و تجهیزات کافی، تنها تیم امداد و نجات و جان خود را به خطر میاندازند. آن هم در مواجهه با قلهای که با هیچکس شوخی ندارد. این قله سبب از دست دادن جان کوهنوردان و مربیان کوهنوردی بسیاری نیز شده است که با یک اشتباه کوچک، برای همیشه لذت حضور در کوهستان را از دست دادند و خانواده و عزیزانشان را داغدار کردند.
به بارگاه سوم که میرسی، گاهی بوی گوگرد هم به مشام میرسد که از ارتفاع بالاتر همراه باد، سوغاتی دماوند است که برای صعودکنندگانش میآورد. حالا اگر شانس بیاوری و بتوانی چندساعتی در بارگاه سوم بخوابی، حتما صعود مناسبتری را خواهی داشت. اما باوجود سروصدای فراوان رفت و آمد افراد، آن هم در همه ساعتهای شبانهروز در اطراف بارگاه سوم، نه تنها نمیتوانی بخوابی که سروصدا هم ممکن است کمی آرامشت را به هم بریزد. حالا اگر شانس آورده باشی و بقیه مسائل، نظیر همنوردانی که با آنها قصد صعود داری، تا تجهیزات و خورد و خوراک و وضعیت جسمانی، اگر مساله تازهای برایت جور نکنند، تازه میرسی به نقطهای که شروع جدی صعود به دماوند است. با فرض اینکه در آمادهترین حالت ممکن، وسایل ضروری را جمع کنی و از چادر قدم به بیرون بگذاری، برای آغاز صعود از ارتفاع ۴۲۰۰ متری بارگاه سوم تا قله در ارتفاع حدود۵۶۱۰ متر، در هوایی که باید از قبل چک کنی تا مساعد باشد و سرعت باد را هم بسنجی، قدم در مسیری میگذاری، که همه جور آدمی را مشاهده خواهی کرد. از افراد بسیار آماده و با تجهیزات به روز گرفته، تا فردی که حتی یک دستکش معمولی هم ندارد و با خنده و شوخی راهش را آغاز میکند و حتی روحش هم خبر ندارد که با چه خطرهایی در مسیر مواجه خواهد شد. این میان ممکن است برخی اقبال بلندتری داشته باشند و هوا هم با آنها یار باشد و روزی بدون باد را سپری کنند. اما هرچه بالاتر میروی، شرایط متفاوتتر میشود. اما غیر از تجهیزات و شرایط جسمانی، وضعیت روحی فرد و آمادگی کافی ذهنی برای صعود به بام ایران هم مسالهای مهم است. اینکه در خودت آنقدر اعتماد به نفس ببینی که بتوانی قلهای با این عظمت را صعود کنی نیز، مسالهای مهم است. هرچند این میان اعتماد به نفس بیش از حد نیز میتواند خطرآفرین باشد.
بوی گوگرد
حالا چندساعتی که از بارگاه سوم بالاتر بروی، کمکم بدنت با ارتفاع اخت میگیرد. انگار دیگر باورت شده است که امروز، یکی از چندصد نفری خواهی بود که قله را صعود میکند. به آبشار یخی در ارتفاع حدود ۵۱۰۰ متر که برسی، دیگر به همان تعداد افرادی که در حال کوهپیمایی مشاهده میکنی، عدهای را هم میبینی که در میانه راه نشستهاند. این قله را نمیشود با سرعت بالا و قدمهای تند و با عجله صعود کرد. باید آرام بگیری، حالا دیگر بوی گوگرد مدام در دل و رودهات میپیچد. دیگر حتی نوشیدن آب هم برای برخی سخت میشود. اما اگر بخت یار بوده باشد و خبری از بادهای معروف دماوند نباشد، میتوانی با سرعتی آرام، اگر صبح زود بارگاه سوم را به قصد قله ترک کرده باشی، امیدوار باشی که تا ظهر به قله برسی. از آبشار یخی تا تپه گوگردی نیز خود مسیری طولانی است، که حالا اثرات ارتفاع خودش را به تمامی بر جسم و جانت نشان خواهد داد. برخی از خستگی نشستهاند و برخی از کمبود اکسیژن و کمخوابی، اما برخی حالشان از این هم بدتر است و اگر سرما به جسم و جانشان رخنه نکرده باشد، ممکن است که دچار ارتفاعزدگی شده باشند، که ممکن است از علائم ضعیف تا حاد رخ دهد، که به دلیل کمبود اکسیژن در بافتهای بدن (هیپوکسی) رخ میدهد. از سردرد و خستگی و تنگی نفس گرفته، که در برخی افراد ممکن است شدیدتر شود و به تهوع و استفراغ نیز برسد و در برخی افراد نیز ممکن است تبدیل به اِدِم مغزی و ریوی شود، که علائم جدیتری چون توهم و عدم کنترل، تا تنگی نفس شدید و کبودی لبها در ادم ریوی را به همراه داشته باشد، که توصیه جدی پزشکان این است که افراد با علائم جدی باید سریعا اقدام به کاهش ارتفاع کنند. دراینگونه موارد برخی سریعا از داروهای ضدالتهاب استفاده یا تزریق میکنند. اما متاسفانه در برخی موارد تاثیر لازم را ندارند و منجر به فوت فرد میشوند.
انتظار کمک از کوهنوردان نداشته باش
یکی از دوستانی که سالها قبل همراه یک گروه کوهنوردی قصد صعود به دماوند را داشت، میگوید در نزدیکیهای قله، خانمی از گروه دچار ارتفاعزدگی شدید شد و من و دوستم کنارش ماندیم و با تزریق دگزامتازون جانش را درحالی نجات دادیم که حتی مردمک چشمهایش هم گشاد شده بود و درکمال ناباوری همه گروه مشاهده میکردند که این خانم به کمک نیاز دارد و حتی ممکن است جانش را از دست دهد، اما میگفتند ما برویم قله را صعود کنیم و برمیگردیم! دیدن همین صحنه سبب شد که این کوهنورد دیگر هرگز پایش را به این قله نگذارد. او حتی از صعود خودش برای نجات جان یک انسان گذشت، اما خودش معتقد است که متاسفانه تعداد کمی به نجات دادن دیگر افراد توجه میکنند. البته در این میان نمیتوان کوهنوردانی را هم نادیده گرفت، که کنارت میایستند و تلاش میکنند با هرچه میتوانند، صعود را برایت آسانتر کنند. حتی خودم شاهد بودم فردی که اکسیژن به همراه داشت، به هر فردی که حالش خوب نبود میداد. برخی به یکدیگر لیموترش یا قرص منیزیم میدادند، یا توصیههایی میکردند که سبب بهتر شدن و دلگرمی کوهنوردانی که در میانه راه مانده بودند، میشد.
با تمام شدن فصل شلوغی دماوند، امدادگران که نگران زمستانی نیامده هستند، دعا میکنند که باز چون زمستان سال گذشته، برخی بدون تجهیزات و آمادگی لازم اقدام به صعود نکنند
اما مساله مهم این است که باید آنقدر خودت تجهیز و آماده باشی که دیگر نیازی به دیگری نداشته باشی. هرچند در برخی مواقع حوادثی رخ میدهد که مجبور به درخواست کمک خواهی شد. شاید در گذشته کوهنوردان به همنوردان دیگر خود بیشتر از امروز اهمیت میدادند، اما امروز اغلب افراد معتقدند که هر فردی که اقدام به صعود قلهای میکند، ابتدا باید تواناییهای لازم را در خود ببیند و همه وسایل مورد نیاز از غذا تا لباس گرفته را شخصا خودش حمل کند. هرچند این مساله موافقان و مخالفانی دارد، اما کمک به فردی که در خطر مرگ است، شاید در شرایط عادی کار آسانی به نظر آید، اما در ارتفاع که گاه یک جرعه آب، یا یک لیوان نوشیدنی گرم، یا حتی یک لباس نازک، میتواند جان یک انسان را نجات دهد، مساله کمی جدیتر از این است که بخواهی از ارتفاع پایین و بدون درنظرگرفتن شرایط افراد و واکنش مختلف افراد در ارتفاع به این مساله واکنش نشان دهی. مثلا فردی که آب کافی با خودش به همراه ندارد، میتواند از دیگران درخواست کمک کند، اما اینکه یکی آب را بدهد و یکی ندهد، دیگر به انتخابهای فردی یک فرد بستگی دارد.
مثلا درفصل زمستان، همه توصیه میکنند که نوشیدنی گرم با خود به همراه داشته باشید، گاهی نوشیدن یک فنجان آب گرم در ارتفاع میتواند حالتان را تغییر دهد، اما بهتر است که از فردی که کولهای سنگین را تا ارتفاع حدود ۴ هزارمتری با یک فلاسک کوچک حمل کرده است، و تنها به اندازه دو لیوان نوشیدنی گرم دارد، توقع نداشته باشید که آن را با شما قسمت کند. این مسائل ممکن است در یک روز سرد زمستانی که در منزل یا محل کار خود در ارتفاع معمولی نشستهاید، امری عادی یا حتی خندهدار باشد، اما برای یک کوهنورد سرمازده، گاهی بهای سنگینی دارد. مثلا اواخر بهار سال گذشته برای صعود به قله حدود ۳۱۰۰ متری دارآباد، به دوستی که همراهم بود از قبل گفتم که حتما دستکش معمولی و بادگیر باخودت بیاور. این دوستم متاسفانه دستکش همراهش نیاورد و اتفاقا در انتهای مسیر باد شدیدی میوزید، که اگر من دو دستکش همراهم نبود و به دوستم نمیدادم، خودش میگفت که قطعا دچار سرمازدگی هرچند خفیف میشدم. اما اغلب افراد متاسفانه توجهی به این مسائل نمیکنند و به خیال اینکه حالا تابستان است و هوا گرم، حتی لوازم ضروری ابتدایی را هم با خود حمل نمیکنند. همین مساله در قله دماوند که مرتفعترین قله ایران است، متاسفانه شرایط پیچیدهای را برای افراد رقم میزند.
هر تابستان حدود ۸۰ هزار نفر صعودکننده
«دکتر حمید مساعدیان»، مسوول کمیته امداد و نجات فدراسیون کوهنوردی، درباره آمار صعودکنندگان تابستانی قله دماوند به «اعتماد» گفت: «در پایان هر هفته، یعنی روزهای پنجشنبه و جمعه که شلوغترین زمان صعود است، تقریبا در مسیر جنوبی قله دماوند، بین ۲ تا ۲ هزار و ۵۰۰ نفر صعودکننده داریم که به احتساب روزهای میان هفته، در هر هفته حدود بین ۸ تا۱۰ هزارنفر صعودکننده به دماوند داریم که این عدد در فصل پیک تابستان، که زمان مناسب برای اغلب صعودکنندگان است، تقریبا حدود۷۰ تا۸۰ هزارنفر، برای صعود به دماوند اقدام میکنند.» مساعدیان با اشاره به افزایش علاقهمندان به ورزش کوهنوردی گفت: «کوهنوردی، خوشبختانه یا متاسفانه علاقهمندان بسیار زیادی پیدا کرده است که افتخارشان هم صعود به دماوند است. این مساله سبب شده است که خیلی از افراد این انگیزه را پیدا کنند، که حداقل برای یک بار هم که شده است، دماوند را صعود کنند، آن هم بدون توجه به آن توانمندیهای شخصی خود، بیتوجه به زمانبندی، آموزشها، تجربیات شخصی و لوازم و تجهیزاتشان. همین بیتوجهیها منجربه این شده است که ما هر سال در دماوند متاسفانه تعداد زیادی تلفات داشته باشیم.» مساعدیان درباره تعداد کشتهشدگان قله دماوند در سال گذشته نیز گفت: «در سال گذشته تقریبا ۸ یا ۹ مرگ در قله دماوند داشتیم. امسال تا روز ۲۰ شهریور ماه تقریبا ۵ نفر فوتی در دماوند داشتیم.»
صعودهای پرخطر انفرادی
اما در میان مشتاقان صعود به قله دماوند، عدهای که آمادگی بیشتری دارند، تصمیم به صعود انفرادی میگیرند. هرچند مسیر در فصل تابستان پرتردد است، اما اغلب مربیان و کوهنوردان، صعود انفرادی را برای قلههای مرتفع مناسب نمیدانند. مسوول کمیته امداد و نجات فدراسیون کوهنوردی درباره علل شایع مرگ کوهنوردان در قله دماوند نیز گفت: «صعودهای انفرادی یکی از دلایل آن است، که اصلا صعود انفرادی برای قلهای مانند دماوند کار اشتباهی است. افرادی که آموزشهای لازم را ندیدند و در باشگاههای کوهنوردی عضو نیستند و صرفا به خاطر علاقه خود به دماوند میروند، بدون اینکه توجه داشته باشند که صعود به قله دماوند، با صعود قلهای مانند توچال بهطور کامل متفاوت است، در ارتفاع بالا، شرایط فیزیولوژیشان به هم میریزد، حتی در اوج تابستان تقریبا بیستم مردادماه، ما در قله دماوند دمای منفی ۲۲درجه را تجربه کردیم که افرادی دچار سرمازدگی شدند. اینها همه مشکلاتی است که ما هرسال با آنها مواجه هستیم. حالا صعودهای زمستانی آن بماند که داستانهای خودش را دارد. متاسفانه این اتفاقات هرساله تشدید میشود و اگر کوهنوردان دقت لازم را نداشته باشند، این حوادث ممکن است گریبانگیر هرکسی شود که اگر نکتههایی که ذکر شد را رعایت نکند، با آنها مواجه خواهدشد.»
سرویسهای بهداشتی نامناسب
همه مشکلات دماوند، تنها مربوط به کوهنوردانی که به میزان آمادگی و تجهیزات خود توجه لازم را ندارند، نمیشود. برخی عدم نظارت کافی فدراسیون کوهنوردی و نبود امکانات لازم مثلا در بارگاه سوم را از مشکلات عمده صعود به قله دماوند میدانند. به گونهای که وضعیت سرویسهای بهداشتی بارگاه سوم، گاه آنقدر افتضاح است که رغبت نمیکنید به دستشویی بروید. انباشت زبالههای داخل دستشویی، گاه شرایط را به قدری اسفبار میکند، که برخی ترجیح میدهند از آن استفاده نکنند. گاهی هم کوهنوردانی که شرایط جسمی مساعدی ندارند، مجبور میشوند مدتها در صف منتظر خالی شدن سرویس بهداشتی بمانند. این مساله به خصوص برای مردان که تعداد بیشتری از صعودکنندگان دماوند را تشکیل میدهند، مشاهده میشود.» وجود زبالههای متعدد در هر گوشهای از بارگاه سوم نیز چشمانداز زشتی پیش روی هر کوهنوردی قرار داده است. برخی کوهنوردان زبالههای خود را جمعآوری میکنند و هنگام فرود، همراه خود به پایین میبرند. اما تعدادشان متاسفانه انگشتشمار است. همین چندروز پیش بود که چندکوهنورد ایتالیایی منظرهای از انبوه زباله در گوشهای از بارگاه سوم را به اشتراک گذاشته بودند که تصاویر اینچنینی تنها سبب تاسف و ناراحتی است. نکته دردآورتر این است که در مسیر بالاتر از بارگاه سوم، که رسما چالشهای جدی صعود به قله، آغاز میشود، آشغال اعم از قوطیهای خالی نوشابه تا آب معدنی هم دیده میشود. همه این مسائل این منطقه را با چالشهای جدی زیستمحیطی روبرو کرده است. بهطوری که برخی معتقدند، فدراسیون کوهنوردی باید اقدامی جدی و بازدارنده برای صعودهای به خصوص تابستانه دماوند انجام دهد.
فدراسیون کوهنوردی نیروی جبری نیست
اما مساعدیان در این زمینه معتقد است: «فدراسیون کوهنوردی توصیههای لازم را میکند. فدراسیون نیروی جبری نیست که جلوی افراد بایستد و به آنها اجازه صعود ندهد. حجم زیاد کوهنورد در یک منطقه میتواند سبب تخریب و ایجاد مسائل زیستمحیطی شود. حتی جانورانی که در منطقه هستند، دچار آسیب میشوند. متاسفانه این مساله را در سبلان شاهد هستیم که باعث شده است که خرسهایی که در منطقه هستند، تحت تاثیر غذا دادن انسانها قرارگرفتهاند که این مساله خطرناک است و تبعات فراوانی دارند، اما اغلب کوهنوردان دقت لازم را ندارند. پاکوبها و مسیرهای مختلفی که برای عبور این حجم زیاد از کوهنوردان باز میشود، سبب تخریب محیطزیست منطقه میشود که هر سال بدتر از سال قبل میشود. ما تیمهای امداد و نجات در منطقه داریم. همچنین ستادهای پیشگیری از حوادث کوهستان را داریم که برای توصیه به کوهنوردان، دایم توصیه میکنند که اگر قصد صعود به ارتفاعات را دارید، باید این لوازم و تجهیزات لازم را داشته باشید. انفرادی صعود نکنید. در شرایط آب و هوایی نامناسب صعود نکنید. ولی متاسفانه خیلی از افراد دقت نمیکنند و همین بیدقتی باعث بروز مشکلاتی میشود که ما هرساله شاهد آن هستیم.»
رفتارهای عجیب از علائم ارتفاعزدگی
هرچه تعداد صعودکنندگان به دماوند بیشتر میشود، تصاویر عجیبتری هم در فضای مجازی مشاهده میکنید. مثلا امسال فیلمی از مردی منتشر شد که شب هنگام در نزدیکی پرتگاهی ایستاده بود و هرچه امدادگران از او میخواستند که به نزد آنها بیاید، تنها سنگ پرتاب میکرد و جان خودش و دیگران را در معرض خطر قرارداده بود. امدادگران هم میگفتند که این فرد داروی آرامبخش مصرف کرده است و دچار ارتفاعزدگی شده است. فیلمی دیگر خانمی را نشان میدهد که تا نزدیکی قله با قاطر در حال صعود است. همچنین زنی که ارتفاعزده شده و داد و فریاد میزند و صداهای ناهنجاری از خود درمیآورد. مساعدیان درباره اثر ارتفاع بر بدن انسان نیز افزود: «ارتفاع سبب میشود که فیزیولوژی افراد به هم بریزد. برخی افراد دچار اِدِم مغزی میشوند. فرد وقتی دچار اِدِم مغزی میشود، حتی رفتارهای عادی خودش را هم نمیتواند کنترل کند. حتی میتواند به مرحله بیهوشی، هذیانگویی و رفتارهای عجیب و غریبی منجر شود که متاسفانه مشکلات زیادی را برای تیمهای امداد و نجات به وجود بیاورد. عدم توجه به تاثیر ارتفاع بر فیزیولوژی بدن انسان سبب شده است که ما مشکلات زیادی را هرساله شاهد باشیم که نمونههای آن را به صورت فیلمها و تصاویر در فضای مجازی مشاهده میکنید. این مسائل هرساله مشکلاتی را برای امداد و نجات و هلال احمر و ارگانهای مختلف و فدراسیون کوهنوردی ایجاد کرده است.»
سودای عکس گرفتن با قله
مساعدیان درباره تاثیر فضای مجازی بر ورزش کوهنوردی نیز گفت: «بحث فضای مجازی مانند اینستاگرام سبب شده است که خیلی از کوهنوردان فقط دوست دارند که به بالای قله برسند و عکسی با قله بگیرند و خودشان را به عنوان قهرمان جلوه بدهند که این از مسائل روانشناسی این ورزش است که متاسفانه سبب شده است خیلی از افراد صعودهای عجیبی داشته باشند، مثلا صعود با پای برهنه، صعود یک روزه، صعود آسفالت به آسفالت، صعود بدون لباس، که این نوع از صعودها آنقدر عجیب و غریب است که در هیچ کجای دنیا نظیرش را نمیبینیم. خواهش میکنم افرادی که به این ورزش علاقهمند هستند، به صورت کلاسیک ابتدا از طریق باشگاهها و گذراندن دورههای آموزشی از ارتفاعات کمتر آغاز کنند و بعد به ارتفاعات بلندتربروند، تا بتوانند شرایط بدنی خود را در وضعیت خطرناک قرار ندهند.»
حالا فصل صعود به قله دماوند روبه اتمام است. دیگر خبری از آن حجم انبوه چادرها در بارگاه سوم نیست. زبالهها را کوهنوردان مسوولیتپذیرتر و مسوولان بارگاه سوم به پایین حمل کردهاند. هرچند همچنان در گوشهای باز یک بطری آب معدنی یا بقایای یک قوطی کنسرو را مشاهده میکنی، اما حداقل صف سرویسهای بهداشتی خلوتتر شده است. حتی در بارگاه سوم نیز بدون اینکه از قبل اتاق یا تختی رزرو کنی، میتوانی جایی برای شب ماندن پیدا کنی، اما همه آنها که امسال تب صعود به دماوند را داشتند، حالا یا با صعود یا با دست خالی، به خانه بازگشتهاند، جز همان پنج نفری که جان عزیز خود را در راه صعود از دست دادند. یکی از آنها مرد هشتاد سالهای بود که مسوولان بارگاه سوم از او خواستند که بیخیال صعود شود، اما گوش نداد و در راه بازگشت از قله دچار افت انرژی شد و جانش را تسلیم کرد. دیگری جوانی بود که در میانه راه در اثر اصابت سنگ، جان سپرد. برخی نیز که سالهای گذشته گم شدند، هیچ اثری از آنها یافت نشده است. تنها رد نگاه عزیزانشان، تا ابد با اندوهی تلخ، خیره به قله خواهد ماند، چون مادری که سال گذشته پسر عزیزش در دماوند گم شد و هرچه گشتند، خبری نشد.
با تمام شدن فصل شلوغی دماوند، امدادگران که نگران زمستانی نیامده هستند، دعا میکنند که باز چون زمستان سال گذشته، برخی بدون تجهیزات و آمادگی لازم اقدام به صعود نکنند، مانند آن گروه چهارنفره لارستانی، که زمستان سال گذشته با وجود برف و کولاک شدید و هشدارهای فدراسیون، در نهایت سه نفرشان جانشان را از دست دادند و توسط گروهی از کوهنوردان حرفهای در عملیاتی سخت، پیکرهای بیجانشان به پایین کوه منتقل شد. اما تراژدیهای قله دماوند را پایانی نیست. هرچند تابستان طولانی برای صعودکنندگان این قله، روبه پایان است. برخی نیز با وجود مشکلاتی که در راه صعود گریبانشان را میگیرد، هنوز آنقدر بخت با آنها یار بوده است، که زنده به پایین کوه برسند، حتی اگر مشکلات جسمانی تا چندماه مهمانشان باشد. در نهایت هم همه آنها که سالم از قله بازمیگردند، معتقدند که ارزش صعودکردن را داشت، اما شهامت بازگشت از جایی که دیگر خودت درمییابی که بیشتر از این، توان رفتن نداری، گاه اثربخشتر از صعود یک قله است، که میتوانی بعدها با آمادگی بیشتری آن را صعود کنی.