نایب رئیس اتحادیه طلافروشان در گفتگو با خبر فوری:

حباب سکه به صفر رسید

نایب رئیس اتحادیه طلافروشان گفت: باتوجه به محدود بودن عرضه و افزایش تقاضا در سال‌های گذشته حباب سکه شکل گرفت.

حباب سکه به صفر رسید

محمد کشتی‌آرا در گفتگو با خبر فوری بیان کرد: در دو سال گذشته حباب سکه تا یک میلیون تومان هم افزایش یافته بود اما این روزها با توجه به کاهش تقاضا و عرضه مناسب، حباب سکه به حداقل خود یعنی صفر نزدیک شد.

وی گفت: پنجشنبه حباب سکه به صفر رسید و دیروز هم حدود ۶۰ هزارتومان بود که در چندسال گذشته بی‌سابقه است.

این گفتگو را بشنوید:

76

حجم ویدیو: 742.67K | مدت زمان ویدیو: 00:00:30 | دانلود ویدیو
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 7
  • روند کاهشی
    0

    قیمت سکه در اوج خودش تا ۱۶/۵ میلیون تومان هم رفت و الان ۱۰ میلیون تومان است . هنوز هم جا داره که بیاد پایین تر .

  • بهمن
    0

    چرا اینقدر دولت دروغ میگه آخه بابا سکه یک میلیون تومان بود شده ده میلیون از نظر شما دیگه درسته!!!آخه نامسلمونا هر وقت سکه برگشت به همون یک میلیون تومان حبابش صفره نه الان که 100 در صد حباب داره!!! هر بدبختی که این مردم میکشن زیر سر رییس بانک مرکزی عبدالناصر همتی است که بدون پشتوانه 80 هزار میلیارد تومان پول الکی چاپ کرد ریخت تو بازار خدا لعنتش کنه

  • سید
    0

    همه بازی سیاسی هستس و بخاطر انتخابات و نشست برجام است فریب دیگری در راه است از اول هم همه چیز دست خودشان بود و هست مردم را بازی می دادنند .مردم اعتماد خود را نسبت به سیاست دولت ها که فقط و فقط بفکر قدرت هستند نه خدمت از دست داده اند .متاسفانه اینان خلاف سنخنان رهبری عمل می کنند و نتیجه اش حال روز این روزهای کشور است

  • ناشناس
    0

    هر بدبختی که می کشیم بخاطر بانکداری ربوی هست

  • فهیم
    0

    تبلیغات ممنوع ، قیمت واقعی سکه پنج میلیون بیشتر نیست

  • واقع نگر
    0

    ترس از ریاست جمهوری رئیسی دلال‌ها را عزادار کرده است اگر کسی املاک و مستغلات و خانه‌ی مازاد و طلا و دلار دارد نقد کند. پول ارزش پیدا میکند

  • مرتضی_1361_شهر رودبار زیتون
    0

    03/03/1400 احتمالا نامزد های نهایی انتخاب رئیس جمهور سیزدهم در انتخابات سال ۱۴۰۰ توسط شورای نگهبان قانون اساسی: کاندید های مورد تائید: ۱ –اسحاق جهانگیری 2 – عباس احمد آخوندی 3 – علی لاریجانی 4 – حسین دهقان 5 –محسن رضایی 6 – سید عزت اله ضرغامی 7 – سید ابراهیم رئیسی 8- سعید جلیلی نتیجتا: اسحاق جهانگیری و عباس احمد آخوندی، یکی که بعد از پایان زمان تبلیغات، به خصوص مناظرات تلویزیونی، بر اساس برخی نظر سنجی ها ی جریانی، حزبی، میدانی، شانس رای آوری بیش تری را کسب کند و با حمایت مستقیم سید محمد خاتمی، به عنوان کاندید نهایی جریان اصلاحات، به طرف دار های اصلاح طلب و اعتدال گرا و به ملت ایران، معرفی خواهد شد. در جریان اصول گرا، با وجود اختلاف های خیلی عمیق حزبی ناشی از غرور و خود برتر بینی، هر یک از کاندید ها مدعی پایه ی رای بیش تر، اقبال از طرف ملت و شانس رای آوری بیش تر،به نظر می رسد اجماع دچار شکست بشود. نتیجتا: 1 – اسحاق جهانگیری، به عنوان کاندید نهایی جریان اصلاحات 2 – علی لاریجانی، به عنوان کاندید جریان اصول گرا(معتدل فن محور مستقل) 3 - محسن رضایی - حسین دهقان، به عنوان کاندید ها جریان اصول گرا(معتدل فن محور) 4 – سید ابراهیم رئیسی - سعید جلیلی - سید عزت اله ضرغامی، به عنوان کاندید ها جریان اصول گرا(تند رو) و نتیجتا: قطب اول: اسحاق جهانگیری نقاط قوت: سالم – اصلاح طلب معتدل - سابقه ی خدمت در مسئولیت ها مختلف – عمل کرد مثبت او در پست معاون اول دولت یازدهم - مورد تایید و حمایت سید محمد خاتمی - مورد تایید و کمک شخص رهبر نظام – تخصص در مناظرات تلویزیونی و دفاع از عمل کرد خود و مسئولیت های خود و مها و شکست سایر رقبا و قدرت جلب و جذب آرا ملت نقاط ضعف: عمل کرد مبهم او در پست معاون اول دولت دوازدهم ناشی از بحران های خارجی و به تبع آن بحران های فراوان داخلی قطب دوم: علی لاریجانی قطب سوم: محسن رضایی – حسین دهقان قطب چهارم: سید ابراهیم رئیسی – سعید جلیلی – سید عزت اله ضرغامی شاید از نظر نوع شخصیت و طرز فکر و روش ها مدیریت، این قطب ها باشند اما رقابت اصلی انتخابات بین اسحاق جهانگیری و سید ابراهیم رئیسی خواهد بود. شانص رای آوری: اگر کاندید ها تا پایان مناظرات تلویزیونی و شمارش نهایی آرای ملت باشند: 1 – اسحاق جهانگیری 2 – سید ابراهیم رئیسی 3 – سعید جلیلی 4 – محسن رضایی 5 – حسین دهقان 6 – علی لاریجانی 7 – سید عزت اله ضرغامی اگر اسحاق جهانگیری باشد که هست و با وجود وضعیت خاص ملت، کشور و نظام و جریان اصلاح طلب، تحت هیچ شرایطی به سود یک غیر اصلاح طلب، انصراف نخواهد داد و حتی در صورت احتمال شکست، تا آخر در رقابت ها حضور موثر خواهد داشت، قطعا آرای جریان اصلاح طلب و اکثریت جریان اعتدال گرا، با توجه به انتخابات رقابتی که وجود دارد، صرفا متعلق به اسحاق جهانگیری است و تحت هیچ شرایطی به سمت سبد رای حتی علی لاریجانی هم گرایش پیدا نخواهد کرد. ملاحظات خاص انتخابات: معمولا از کاندید هایی که در رقابت حاضر هستند، ملت از هر جریان یک نفر را بزک می کنند که عوامل زیادی در آن نقش دارند. به عنوان مثال در جریان اصلاح طلب و حتی جریان اعتدال گرا، اسحاق جهانگیری، حرف اول و آخر را می زند و در جریان اصول گرا، سید ابراهیم رئیسی، حرف اول و آخر را می زند. جدا از وضعیت و شرایط خاص ملت، کشور و نظام در از سال 1357 تا 1368، گرایش عمومی ملت، به سمت تحول طلبی است و این تحول طلبی، از دید اکثریت ملت، صرفا از مسیر و منش و روش اصلاح طلبی و عناصر و عوامل واقعی و حقیقی آن، امکان پذیر خواهد بود و این یعنی حنا کاندید ها دین نما و مذهب نما و ارزش نما و انقلابی نما و آرمان نما و ولایی نما و اصول نما و عمدتا فرصت طلب و منفعت طلب و رانت خوار و ... حتی با وجود شعار های نمایشی بر خلاف مصلحت نظام، صرفا جهت فریب جهت جلب و جذب آرای اقشار عمدتا کم سواد و مستضعف کشور، دیگر رنگ نخواهد داشت و سعی می کنند با دقت بیش تر و منطقی کاندید خوب را انتخاب و کاندید بد را حذف کنند و پیروزی اکبر هاشمی رفسنجانی، در دو نوبت و سید محمد خاتمی در دو نوبت و حسن روحانی در دو نوبت، آن هم به خصوص سید محمد خاتمی که آرای دور دوم بیش تر از آرای دور اول او بود خود بیان گر همین گرایش ملی به سمت اصلاح طلب و به تبع آن تحول طلبی در جامعه ی ایران و کشور بود و هست و می باشد و البته پیروزی شخص نا شناس و فرصت طلب و منفعت طلب، ناشی از یک شکاف سیاسی عمیق ناشی از عدم اجماع کاندید ها جریان اصلاح طلب در سال 1384 بود و در سال 1388 هم قاعدتا با توجه به برخی از عمل کرد او در زمینه ی آزاد سازی سهام عدالت، یارانه ها و مسکن مهر، هر چند اصولی انجام نشد و به خاطر عدم اجرای صحیح هر یک از آن ها مشکلات و معضلات به مراتب بیش تری ملت و کشور و نظام را درگیر خود کرد اما توانست آرای اقشار کم سواد و مستضعف را هم چنان حفظ و جلب و جذب کند. گرایش آرا ملت نسبت به کاندید ها روحانی و نظامی، خیلی کم خواهد بود. سبد آرای جریان اصلاح طلب شامل طرف دارها اصلاح طلب، اعتدال گرا و اکثریت آرای خاکستری شامل زرد، نارنجی و قرمز می باشد که اگر انتخابات با کاندید اصلاح طلب، وارد دور دوم بشود، قطعا به سود کاندید اصلاح طلب خواهد بود. سبد آرای جریان اصول گرا ثابت و هر سال کم تر از سال قبل می شود و میزان کلی آرا متمایل به سبد آرای جریان اصول گرا، بین کاندید ها آن جریان توزیع می شود و قطعا شانس رای آوری کاندید اصلی آن ها که سید ابراهیم رئیسی است را به شدت کم می کند. سبد آرای جریان اصلاح طلب، با وجود وضعیت و شرایط مناسب، هر سال بیش تر از قبل می شود اما در صورت بروز وضعیت و شرایط نا مناسب، تبدیل به آرای خاکستری می شود اما باز در شرایط خاص، به کمک جریان اصلاحات خواهند آمد. سبد آرای جریان اصول گرایی، با وجود وضعیت و شرایط مناسب یا حتی نا مناسب، هر سال کم تر از قبل می شود و به سمت سبد آرای جریان اعتدال گرا و حتی جریان اصلاح طلب گرایش پیدا می کند و این یعنی گرایش عمومی ملت به سمت تغییر حکومت جمهوری اسلامی به سمت توسعه و تبدیل به دولت فدرالی لائیک، در حال افزایش است. احتمال دارد یک تاکتیک جریانی در کار باشد و سعید جلیلی و سید عزت اله ضرغامی و حتی محسن رضایی و حسین دهقان، بعد از اتمام مناظرات تلویزیونی و کمک به سید ابراهیم رئیسی، به سود او انصراف دهند چون قطعا می دانند که به شخص هرگز قادر به جلب و جذب حتی یک سوم آرای سید ابراهیم رئیسی هم نبودند و نیستند، پس صرفا محض احتیاط و جهت کسب پست در دولت احتمالی سید ابراهیم رئیسی، احتمال دارد که به سود او انصراف دهند. معمولا اگر مشارکت در انتخابات سبز باشد، جدا از آن که تعدد کاندید ها حتی از یک جریان، زیاد هم باشد اما اقبال کاندید نهایی جریان اصلاح طلب و شانس رای آوری و پیروزی او نیز به مراتب بیش تر خواهد شد. معمولا اگر مشارکت در انتخابات قرمز باشد، جدا از آن که تعدد کاندید ها حتی از یک جریان، زیاد هم باشد اما اقبال کاندید نهایی جریان اصول گرا و شانس رای آوری و پیروزی او نیز به مراتب بیش تر خواهد شد. معمولا اگر مشارکت در انتخابات بین نارنجی و زرد باشد، جدا از آن که تعدد کاندید ها حتی از یک جریان، زیاد هم باشد اما انتخابات وارد دور دوم می شود و با پشتیبانی آرای خاکستری، اقبال کاندید نهایی جریان اصلاح طلب و شانس رای آوری و پیروزی او نیز به مراتب بیش تر خواهد شد. این که علی لاریجانی، به عنوان یک رای آور، محسوب شود و دوگانه ی رئیسی – لاریجانی را مطرح کردند، صرفا یک تاکتیک انتخاباتی از طرف جریان اصول گرا برای خنثی سازی حضور موثر اسحاق جهانگیری بود و هست که قطعا خنثی خواهد شد. حتی سه گانه ی جهانگیری – رئیسی – لاریجانی هم یک تاکتیک از طرف جریان اصول گرا برای انصراف کاندید ها هم سو جریان اصول گرا به سود سید ابراهیم رئیسی بود و هست. در انتخابات سال 1400 فقط یک دو گانه ی واقعی و حقیقی وجود دارد و آن هم جهانگیری – رئیسی هست و حتی اگر بگویند رئیسی – جهانگیری، غلط است یعنی اولویت اول اسحاق جهانگیری و اولویت دوم سید ابراهیم رئیسی خواهد بود. مهم تر از هر مسئله ای، نظام یعنی شخص رهبر نظام، نیک می داند که برای حفظ و حکومت ولو نسبی بر ملت و کشور، نیاز به یک رئیس جمهور از جریان اصلاح طلب هست چون آرای خاکستری یعنی مخاف و منتقد و ممتنع، به شدت در حال افزایش است و قطعا یک کاندید از جریان اصول گرا مثل سید ابراهیم رئیسی، نمی تواند آرای طرف دار ها جریان اصلاح طلب و حتی اعتدال گرا و آرای خاکستری را جلب و جذب و هدایت کند، پس تایید صلاحیت و حضور یک کاندید مثل شخصیت سید ابراهیم رئیسی در رقابت ها از طرف نظام با عدم مشارکت آرای خاکستری از طرف ملت در انتخابات، تفاوتی ندارد و هر دو به ضعف نظام و حکومت و منجر به فروپاشی آن خواهد شد و این یعنی اهمیت به مصلحت اندیشی لازم از طرف نظام که باید انجام شود. البته این به معنی آن نیست که وجود انتخابات آزاد و رقابتی سلب شود یعنی اگر حتی سید ابراهیم رئیسی در رقابت باشد، شانس پیروزی او نسبت به حضور اسحاق جهانگیری، نسبی خواهد بود اما بر فرض مثال که مشارکت در حد قرمز باشد و سید ابراهیم رئیسی، پیروز بشود، قطعا یک جنگ قدرت تمام عیار در جریان اصول گرایی و یک ساز ناکوک از طرف جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال گرا، به وجود خواهد آمد که موجب بروز بحران های سیاسی – اجتماعی – امنیتی، در کشور خواهد شد که در آن دعواها سیاسی، تحولی وجود نخواهد داشت. حضور و پیروزی و دوران مسئولیت و آثار منفی، بحران ها و آسیب های محمود احمدی نژاد که ستاد های سیاسی – انتخاباتی سعید جلیلی، محمد باقر قالیباف، سید ابراهیم رئیسی از سال 1384 تا به حالا به صورت مشترک، با سیاه نمایی کاذب سعی در نا کارآمد جلوه دادن دولت دوم حسن روحانی که با حمایت مصلحتی جریان اصلاح طلب بود، درس عبرتی برای رهبر نظام باشد. این جماعت، همان جماعت دین نما و مذهب نما و ارزش نما و انقلابی نما و آرمان نما و ولایی نما و اصول نما و عمدتا فرصت طلب و منفعت طلب و رانت خوار و ...بودند و هستند... باشد اگر اسحاق جهانگیری به عنوان کاندید نهایی جریان اصلاح طلب و حتی جریان اعتدال گرا، در حضور سایر کاندید ها نتوانست از مسئولیت هایی که داشت، صحیح و لازم دفاع کند و مطالبات اساسی و لازم ملت را به صورت صحیح مطرح و راه حل های صحیح و علمی و منطقی و کارآمد برای رفع سایر مشکلات و معضل ها و بحران های داخلی و خارجی کشور مطرح کند و طرف دار ها و ملت را اقناع کند و اگر در انتخابات شکست هم خورد پس همان بد تر که ملت با آرای خود سید ابراهیم رئیسی را رئیس جمهور کنند چون طرف دار ها جریان اصلاحات زود تر به آرزوی خود خواهند رسید... بنویسید و به آن عمل شود...

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها