فولاد خوزستان؛ از «استاندارد انرژی» تا «استاندارد حکمرانی»

خبر برگزاری کارگروه تخصصی بازنگری استاندارد انرژی به دبیرخانه‌ی فولاد خوزستان، صرفاً یک رویداد فنی نیست؛ نشانه‌ی تغییر نقش بنگاه‌های پیشران از «مصرف‌کننده منفعل» به طراح قاعده بازی در حکمرانی انرژی است.

فولاد خوزستان؛ از «استاندارد انرژی» تا «استاندارد حکمرانی»

این چرخش وقتی معنا پیدا می‌کند که کنار سبد اقداماتی تحلیل شود که فولاد خوزستان طی دو سال اخیر برای پایداری تولید پیش برده و اکنون می‌کوشد آن‌ها را به زبان استاندارد ملی ترجمه کند.

۱) صورت مسأله: ناترازی، هزینه و تولیدِ از‌دست‌رفته

در ۱۴۰۳، با وجود ظرفیت عملیاتی حدود ۴.۵ میلیون تن، تولید محقق‌شده شرکت ۳.۳۵ میلیون تن ثبت شد؛ زیرا بیش از ۱.۴ میلیون تن از تولید بالقوه به‌دلیل کمبود برق از دست رفت.  هم‌زمان، سهم انرژی در بهای تمام‌شده (بهار ۱۴۰۴) به حدود ۲۲٪ رسید. این‌ها نشانه‌های یک اختلال ساختاری‌اند؛ و دقیقاً همان جایی که استانداردهای واقع‌بینانه انرژی باید تکلیف بهره‌وری، شدت مصرف و برنامه تعمیرات را روشن کنند.

۲)  تبدیل ریسک به فرصت

فولاد خوزستان در عمل نشان داد پایداری تولید بدون سبدی از مداخلات موازی ممکن نیست: تضمین انرژی با ورود فاز گازی نیروگاه سبزوار (۵۴۶ مگاوات) و پیگیری پروژه‌های مکمل مانند تاریانا (۵۲۰ مگاوات) و خورشیدی بهبهان/گتوند (هرکدام ۲۰۰ مگاوات)، ارتقای بهره‌وری و ثبت ضریب بهره‌برداری ۷۷.۵٪ در ۱۴۰۳ و جهش ۱۰۷٪ در فروردین ۱۴۰۴،  رشد ظرفیت تولید از ۳.۷ میلیون تن (۱۳۹۹) به ۴.۶ میلیون تن (۱۴۰۴) به‌واسطه فولاد شادگان و مگامدول زمزم۳، و نهایتاً پروژه‌های زیست‌محیطی مانند توری باد، از جمله اقداماتی است که نگاه توسعه ای این شرکت مهم فولادی آنهم در شرایط دشوار را نشان می دهد.

۳) چرا بازنگری استاندارد انرژی حیاتی است؟

بدون استانداردهای داده‌محور و قابل سنجش، سیاست انرژی به سهمیه‌بندی‌های پرهزینه تقلیل می‌یابد؛ سهمیه‌هایی که در عمل تولیدِ از‌دست‌رفته را بالا می‌برند، هزینه انرژی را بر بهای تمام‌شده می‌افزایند و چرخه «رشد فروش اسمی ـ افت حاشیه سود» را بازتولید می‌کنند. بازنگری استاندارد، اگر بر پایه فناوری موجود خطوط، بار شبکه، فصل، و KPIهای عملیاتی مثل SEC، OEE، MTBF/MTTR و نرخ توقفات تدوین شود، دو پیامد کلیدی خواهد داشت: از یک‌سو عدالت و کارایی را برقرار می‌کند و بنگاه‌های بهره‌ور را از کم‌بازده تفکیک می‌کند؛ از سوی دیگر پیش‌بینی‌پذیری را بالا می‌برد و امکان زمان‌بندی تعمیرات، مدیریت اوج‌بار و عقد قراردادهای تأمین را به‌صورت حرفه‌ای ممکن می‌سازد. همزمان، نزدیکی معیارهای ملی به شاخص‌های گذار سبز (از جمله ردپای کربن و SEC) پیش‌نیاز حفظ دسترسی به بازار جهانی در برابر سازوکارهایی مانند CBAM است؛ بنابراین، استاندارد جدید صرفاً یک متن فنی نیست، ابزار حفظ مزیت صادراتی ایران است.

فولاد خوزستان در مقام دبیر کارگروه، سرمایه‌ای عملی روی میز استانداردگذاری آورده است: تجربه‌ای که نشان می‌دهد پایداری، محصول هم‌زمان پروژه‌های انرژی، بهره‌وری و زنجیره است. اگر این تجربه به معیارهای سنجش‌پذیر بدل و به سازوکار تشویق–تنظیم متصل شود، استاندارد انرژی فراتر از دستور فنی، به استاندارد حکمرانی تبدیل می‌شود—و این دقیقاً همان چیزی است که صنعت فولاد ایران برای عبور از ناترازی به آن نیاز دارد.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید