روزی روزگاری در زمانهای قدیم مرد خیاطی، کوزهای عسل ناب در دکانش داشت. یک که روز میخواست دنبال کاری از مغازه بیرون برود، به شاگردش گفت: این کوزه پر از زهر است. مواظب باش به آن دست نزنی و من و خودت را در دردسر نیندازی....
سیاستمدار منتقد روسی گفت که وی در زندان به یک کارگاه "خیاطی" ملحق شده و در آنجا مشغول به خیاطی است؛ ناوالنی به شوخی گفت که این حرکت نگرش او را نسبت به "فمنیستها" تغییر داده است.