 
                             
            تهران سال ۱۲۹۲ قمری ، شبی سرد و ساکت در کوچههای خاکی پایتخت قاجار. در عمارتی ساده اما پر از کتاب، مردی میانسال با عینکهای گرد و قلمی در دست، زیر نور لرزان شمع، وقایع روز را با دقت مینویسد. او محمدحسن خان اعتمادالسلطنه است، مردی که نه تنها قلمش تاریخ قاجار را ثبت کرد، بلکه سایهی سنگین گذشتهاش – پدری که قاتل امیرکبیر بود – بر زندگی و کارش سنگینی میکند.
 
                             
            بخشی از اظهارات امیرکبیر در فیلمی که برای این شخصیت تاریخی ساختند در پی انتقاد قالیباف از روحانی پربازدید شده است.
 
                             
            میرزا اقاخان نوری (ملقب به اعتمادالدوله) یکی از پرچالشترین چهرههای دربار قاجار است: از یکسو بهعنوان بازیگری در پشت پرده برکناری و بهقتل رسیدن امیرکبیر و تسلیم ادعاهای مربوط به هرات متهم شده و در حافظه جمعی «خائن» خوانده شده؛ از سوی دیگر پژوهشگرانی کوشیدهاند او را با اسناد جدید بازخوانی و دفاع کنند و نشان دهند که تصمیمهای او محصول شرایط دشوار سیاسی-دیپلماتیک عصر «بازی بزرگ» بوده است. در این گزارش بدون اینکه قضاوتی صورت بگیرد صرفا دیدگاه های مختلف اعم از مخالفان و موافقان میرزا آقاخان نوری ارائه شده است.
 
                             
            عبدالله مستوفی در کتاب "شرح حال زندگی من " در مورد لحظات پیش از به قتل رسیدن امیرکبیر مینویسد.
 
                             
            در برخی اسناد آمده است که هر سرباز ۶ ماه خدمت میکرده و ۶ ماه به مرخصی میرفته است. در برخی مناطق این مدت به یک سال افزایش یافته بود.
 
                             
            شرکت آب منطقهای تهران شایعات و ادعاهای غیرکارشناسی و اخبار نادرست در فضای مجازی مبنی بر پرآبی چند سد تامین کننده آب تهران (لتیان و امیرکبیر) را تکذیب کرد.
 
                             
            گاهی تاریخ مثل یک فیلم پرتعلیق است؛ با قهرمان و ضدقهرمان، لحظات نفسگیر، امید و ناامیدی، و سرانجامی که سرنوشت یک ملت را عوض میکند. قصه عهدنامه ارزروم دوم، یکی از همین فصلهای پرحادثه است؛ جایی که ایران و عثمانی، پس از سالها جنگ و دعوا، با پادرمیانی قدرتهای بزرگ و درایت امیرکبیر، بالاخره سر یک میز نشستند و مرزهای غربی ایران را برای همیشه تغییر دادند.
 
                             
            ملکجهان خانم، ملقب به مهدعلیا، یکی از برجستهترین و بحثبرانگیزترین زنان تاریخ قاجار است. او نهتنها مادر ناصرالدینشاه و ملکه مادر ایران بود، بلکه در بزنگاههای حساس تاریخ قاجار، نقشی بیبدیل در سیاست و قدرت ایفا کرد. زندگی او سرشار از فراز و نشیب، جدالهای خانوادگی، جاهطلبی، و مدیریت بحران بود؛ چهرهای که همواره در سایه قدرت و حاشیههای دربار قرار داشت.
 
                             
            حاجی ابراهیمخان اعتمادالدوله شیرازی، کلانتر شیراز و بعدها صدر اعظم مقتدر زمان آقا محمدخان و نیز سال های اولیه پادشاهی فتحعلی شاه، در سال ۱۲۱۵ ه ق به طرز وحشتناکی به قتل رسید و بیشتر کسان صاحب منصبش هم با او کشته شدند. نقش اعتمادالدوله در تحکیم سلطنت قاجاریه و همچنین تسلط کامل او بر حکومت بسیار با اهمیت بود. او هم، مانند امیرکبیر، قربانی حساسیت شاه در امر جانشینی شد.
 
                             
            محققان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، فرآیند سبز مبتنی بر کاتالیستهای دوستدار طبیعت را برای بازیافت و بازیاب پسماندهای پلاستیکی معرفی کردند.