از این که به حرف های عمه ام اعتماد کردم پشیمانم. آنها مرا ترساندند که اگر با پسر عمه ام ازدواج نکنم باید تا آخر عمر…
پدرم در حالی که با بغضی در گلو اشک می ریخت قصه تلخ زندگی مرا بازگو می کرد اما من چیزی نمی فهمیدم و با بهت و حیرت به…
می خواهم فریاد بزنم آی دختران نوجوان! از سرگذشت من درس عبرت بگیرید و دل به عشقهای پوچ و خیالی نبندید چرا که این عشق…
وقتی ماجرای خلافکاری و پنهان کاری هایش را فهمیدم، او ناگهان با شمشیر و اسلحه وارد خانه شد و لوله اسلحه اش را به سمت من…
معتادم و از راه زباله گردی روزگارم را می گذرانم اما پسر معتادم نیز بیشتر عمرش را به خاطر سرقت و خرید و فروش مواد مخدر…
چند روز بعد از برگزاری مراسم عقدکنان، زنگ تلفن همراهم به صدا درآمد. پشت خط زن مطلقه ای بود که قبل از ازدواجم با او از…
دیگر از سختگیری و افراطی گری های همسرم خسته شدهام. او با عقاید خاصی که دارد مرا در تنگناهای وحشتناک زندگی قرار داده…