آن شب چاقو را در جیبم گذاشتم تا اگر مراسم آشتی کنان به هم خورد و مرا تا سر حد مرگ کتک زدند، من هم با چاقو از خودم دفاع کنم اما در یک لحظه همه چیز به هم ریخت و من با ضربات چاقو «سلمان» را نقش بر زمین کردم.