تهران سال ۱۲۹۲ قمری ، شبی سرد و ساکت در کوچههای خاکی پایتخت قاجار. در عمارتی ساده اما پر از کتاب، مردی میانسال با عینکهای گرد و قلمی در دست، زیر نور لرزان شمع، وقایع روز را با دقت مینویسد. او محمدحسن خان اعتمادالسلطنه است، مردی که نه تنها قلمش تاریخ قاجار را ثبت کرد، بلکه سایهی سنگین گذشتهاش – پدری که قاتل امیرکبیر بود – بر زندگی و کارش سنگینی میکند.