قصاص داماد بعد از قتل پدرزن بر سر طبخ کباب
در پی درگیری سال گذشته میان داماد و پدرزن بر سر کباب درست کردن در کوچه، به قتل پدرزن انجامید.
دی ماه سال گذشته رسیدگی به قتل مرد مسن در جریان درگیری خانوادگی در جریان کار بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت. در گزارشهای ابتدایی آمده بود که مرد مسن بر اثر ضربات چاقو به شدت زخمی و به بیمارستان برده شد اما تلاشهای کادر پزشکی برای نجات جان او بینتیجه ماند و مرد مجروح جان خود را از دست داد. تحقیقات اولیه پلیس نشان داد که متهم اصلی این قتل، داماد مقتول است که به دلیل اختلافات خانوادگی، دست به چاقو برده.
طبق اظهارات خانواده مقتول، متهم از مدتها پیش با پدرزن خود دچار اختلافات متعددی بود. این اختلافات گاه به جر و بحثهای شدید منجر میشد. همسر متهم در تحقیقات ابتدایی به ماموران گفت: ماجرا از روزی آغاز شد که پدرم به شوهرم تذکر داد کباب درست کردن با منقل در کوچه، باعث آزار همسایگان میشود و بهتر است این کار را در پشتبام یا حیاط خانه انجام دهد. این تذکر به مشاجرهای بین آنها منجر و پس از آن شوهرم با عصبانیت از خانه خارج شد. روز بعد، درگیری دیگری بین من و همسرم رخ داد.
روز حادثه صدای بلند مشاجره، توجه همسایهها را جلب کرد و پسر مقتول که شاهد این ماجرا بود، موضوع را به پدر خود اطلاع داد و از او خواست به خانه بیاید. پس از آن مقتول همراه یکی از همسایهها به خانه دخترش رفت تا داماد را آرام کند. اما در این میان، داماد که از قبل چاقویی در دست داشت، در اوج عصبانیت ضربهای به پهلوی پدرزن خود وارد کرد. این ضربه باعث جراحات شدید و مرگ او شد.
دستگیری
پس از این حادثه، متهم از محل جنایت فرار کرد تا اینکه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با انجام تحقیقات گسترده و اقدامات اطلاعاتی، موفق به شناسایی مخفیگاه او شدند و او را دستگیر کردند. متهم در بازجوییهای اولیه به جرم خود اعتراف کرد و گفت: در لحظه ضربه زدن به دلیل عصبانیت شدید و دخالتهای مکرر پدرزنم کنترلی بر رفتار خود نداشتم.» او در اظهارات خود ابراز پشیمانی کرد و مدعی شد که قصد قتل نداشته و در اوج خشم دست به این اقدام زده است.
در نهایت بازپرس جنایی پس از بررسی شواهد و اظهارات متهم، گفتههای شاهدان و گزارشهای پزشکی قانونی، قرار مجرمیت متهم را صادر کرد. سپس کیفرخواست این پرونده تنظیم و به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و متهم در شعبه دهم پای میز محاکمه رفت.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی دختر و پسر مقتول تقاضای قصاص متهم را کردند.پسر مقتول گفت: «خواهرم همیشه با شوهرش اختلافات زیادی داشتند .داماد ما مردی تندخو بود و حتی چند بار تهدید کرده بود که من را کتک میزند.» سپس نوبت به متهم رسید که پای میز محاکمه رفته و در برابر اتهام وارد شده از خود دفاع کند. او گفت:«من به همراه همسرم و پسر 19 سالهمان ساکن طبقه پایین خانه پدرزنم بودیم. هر بار بین من و همسرم مشاجره یا بحثی میشد، پدرش برای میانجیگری به خانهمان میآمد و من از اینکه احساس میکردم خانواده همسرم در زندگیمان دخالت میکنند، خسته شده بودم.»
متهم در ادامه گفت:« روز حادثه وقتی از سر کار به خانه برگشتم به خاطر بحثی که روز قبل در خانواده ایجاد شده بود، باز هم با همسرم بحثمان شد و در جریان درگیری من از روی میز وسط هال یک چاقوی میوهخوری برداشتم.قصد نداشتم با آن به همسرم یا هیچ کس دیگری آسیب بزنم اما پسرم با دیدن این عکسالعمل من ترسید و به چشمم اسپری فلفل زد چون فکر میکرد میخواهم به مادرش آسیب بزنم.چشمانم پر از اشک بود و درست جایی را نمیدیدم که در همان لحظه پدرزنم با مرد جوان همسایه مقابل خانهمان آمدند. راه پلهها تاریک بود و به محض اینکه من مقابل در رفتم پدرزنم با زنجیر به من ضربه زد. من چاقویی که در دست داشتم به سمتش پرتاب کردم اما درست چشمم نمیدید که به کجا اصابت کرد، قصد کشتن او را نداشتم.»
در این قسمت از محاکمه همسر مقتول از جا بلند شد و عکسی را که همراه داشت به قاضی نشان داد و گفت:«این عکس چاقویی است که پدر من با آن کشته شده است.کاملا مشخص است که این یک چاقوی میوه خوری نیست.شوهرم از قبل آن را آماده کرده بود و بارها خانوادهام را تهدید کرده و گفته بود پدر و برادرت را میکشم.» نظریه پزشکی قانونی حکایت از آن دارد که چاقو حدود 10سانتیمتر در بدن مقتول فرو رفته و موجب پارگی ریه و کبد او شده است.قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان و وکلای او برای صدور رای وارد شور شدند و بعد از مشورت با در نظر گرفتن جزئیات پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند.رای صادر شده در صورت تایید از سوی قضات دیوانعالی کشور به مرحله اجرا درمیآید.
تو که اینقدر از دخالت خانواده زنت ناراحت بود چرا با آنان زندگی میکنید ، داماد مفت خور چرا پسرت جلوی تو ایستاده اگر حق داشتی
عدم کنترل عصبانیت و شهوت از عوامی اصلی نابودی زندگی انسانه
لطیفه میگویی قاتل وحشی زندگی همچین شخصی برای دیگران خطرناک است اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام اعدام سریع
یه ادمدچقدر باید وحشی باشه که خودش عرضه نداره خونه بگیره تو یکی از طبقات پدر زنش بشینه انقدر تند خو بوده که بچه خودش هم آدم حساب نمیکرده به خاطر اینکه به مادرش اسیب نزنه اسپری فلفل زده به چشم پدرش با این همه مدرک راحت کتمان میکنه میگه چاقوی میوه خوری رو پرت کردم نزدم اونم ده سانت رفته تو بدن مقتول قهرمان المپیک پرات چاقو هم داشته باشی این محاله یه خانواده رو داغ دار مرده باید اعدام بشه تا درس عبرت بشه برا بقیه که راحت میزنم میکشم میکنن و میگن دیه میدیم قانون نمیشناسیم
یکی بود میخواست دیه بده
زدنش کوشتنش رفت دیه شو گرفت
ببین نهایت توهم قلدری خوب نیس
انسانیت مهمه
کسی که ادب را رعایت میکنه وساکته و درایت داره
دلیل نمیشه عده ای فکر کنن مثلا ً بهش نمیاد کسیو بزنه یا هرچی
وقتی کسی میگه ازمن بترس داره درست میگه باید ترسید و هرکس پی خودش باشه
بدونه که اولین بارش نیست بعضیا شجاعت توی خونشون هست میخوای چیکار کنی
پسران خودتون رو به مفت خوری و خوش نشینی عادت ندید، نتیجه اش میشه همین انگل که می بینید...پسر باید از بچگی به سختی کشیدن و کار کردن عادت کنه، این اگر پسر من بود خیییلی قبل تر از اینکه کارش به ازدواج بکشه خودم کارشو یه سره کرده بودم.
مرگ لیاقتته
زنده بودن ابن قاتل جز ضرر بحال جامعه لطفی ندارد
واقعا براتون متاسفم
وقتی خود متهم در اظهارات خود ابراز پشیمانی کرده و مدعی شده که قصد قتل نداشته و در اوج خشم دست به این اقدام زده است، باید کمیسیون آشتی تشکیل میدادید و او را آزاد میکردید و در امنیت کامل در سطح جامعه رهاسازی میکردید نه اینکه به اعدام محکومش کنید و با این کار موجب جریحهدار شدن احساسات پاک میلیونها انسان شریف و زحمتکش شوید
آفرین و سه دانگ خانه پدر زنش هم باید بنام داماد قاتل کرد
من بودم
میگفتم پشیمون هم نیستم
آشتی هم نمیکردم
پدرزنش
را کشت اعدام بشه
داماد سرخانه وگدا هم بوده دیگه بدتر
چاقو میزدی طوری نبود
کوشتی عجیب هست پول دیه داری گردنت کلفت هست دیه بده
الان باید برود دیه اش را بگیره اون فقیر بی پول
عصبانیت همه دارن
طرف انقد عصبیه حرف بزنی میگه آقا درست صحبت کنید تحمل نداره کسی حق بگه از بس وجودش ناحق هست
یعده عصبی هستن بیمار هم نیستن
هرکس عادت رفتاری داره
باهرکس یکی باهرکس دلش بخواد خوبه
با هرکس نخواد نه
اینهمه متاهل عصبی هست شهوت های تخلیه شده دارن چرا درست نشدن نادان
متاهل ها بخاطر اینکه همسر دلخواه ندارن و فرزندان وزندگی سخت دارن عصبی هستن
مجردها بخاطر اینه که زیاد دقیق هستن و قاعدتا ً خیلی حواسشون هست به همه چی