ساطورکشی در مدرسه
رضا ساکی
امروز خبری خواندم عجیب. در خبر آمده بود که یک دانشآموز 17 ساله یک دانشآموز دیگر را با ساطور کشته است! در کجا؟ در امریکای بیتربیت؟ خیر در همین میهن خودمان. حالا لابد میگویید ساطور از کجا آورده بود. عرض میکنم.
قدیمها که ما مدرسه میرفتیم پدر و مادرمان میدانستند چه چیزی در کیف میگذاریم و ما هم چون مثل سگ از اولیای مدرسه میترسیدیم و حساب میبردیم جرات نمیکردیم یک چوب پشمک توی کیف مدرسه بگذاریم. حالا اما گویا این طوری نیست. یعنی این طوری نیست که برای کشیدن سیگار بروند چند محله آنورتر. مثل دوره ما نیستند. همان جلوی مدرسه میایستند و سیگارشان را میکشند. بله این ساطور هم در کیف آن دانشآموز بوده است.
یعنی ما دانشآموزانی داریم که صبح زود صحبانهشان را میخورند، کتاب و ساطورشان را برمیدارند و از خانه بیرون میزنند.
حادثه این طوری رقم خورده است که جمعی با قمه انتظار او را میکشیدهاند تا از مدرسه بیرون برود و او هم ساطور را از کیفش خارج کرده است و به استقبال آنها رفته است. عین فیلمهای اکشن هالیوودی.
حالا اگر به مسئولان باشد میگویند خرید و فروش ساطور را باید ممنوع کرد و اصلا چرا باید در خانهها ساطور باشد؟ بعد هم جلسه میگذارند و میگویند ساطورکشی را در ماهوارهها به خورد فرزندان ما دادهاند و اصلا بچههای ما ساطور نمیدانند چیست.
یعنی اگر ماهوارهها نبودند کسی ساطور نمیکشید؟
باقی بقایتان
35