ترامپ علیه تاریخ / رسانههای آمریکایی از جعل نام خلیج فارس میگویند / دروغی که کتیبههای هخامنشی فاش میکند
در آستانه سفر آتی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر، گزارشهایی منتشر شده که حاکی از تصمیم وی برای تغییر نام رسمی خلیج فارس به «خلیج ع ر ب ی» یا «خلیج عربستان» است. این موضوع که توسط چند منبع خبری معتبر از جمله آسوشیتدپرس و رسانههای منطقهای گزارش شده، واکنشهای گستردهای در ایران و دیگر کشورهای منطقه برانگیخته است.

ترامپ قرار است در این سفر که از ۲۳ تا ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ (می ۲۰۲۵) انجام میشود، ضمن تقویت روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس، اعلام کند که دولت آمریکا از این پس به جای «خلیج فارس» از عبارت «خلیج ع رب ی» استفاده خواهد کرد. این اقدام در راستای تلاشهای برخی کشورهای عربی برای تغییر نام جغرافیایی این آبراهه است که از دیرباز مورد اختلاف ایران و همسایگان عرب بوده است.
وزیر خارجه ایران، عباس عراقچی، در واکنش به این موضوع، آن را اقدامی خصمانه و سیاسی علیه ایران و مردم این کشور خوانده و تاکید کرده که تغییر نام از سوی آمریکا نمیتواند واقعیت تاریخی و نام رسمی منطقه را تغییر دهد. وی همچنین گفته است که ترامپ ممکن است این نام را برای اهداف رسمی آمریکا تغییر دهد اما نمیتواند بر نامگذاری جهانی تأثیر بگذارد.
این تصمیم احتمالی ترامپ در حالی مطرح میشود که وی پیشتر در دوران ریاستجمهوری خود اقدام به تغییر نام «خلیج مکزیک» به «خلیج آمریکا» کرده بود و این موضوع سابقهای در کارنامه وی دارد. سفر پیش رو همچنین با هدف جلب حمایت کشورهای حوزه خلیج فارس در مسائل منطقهای، از جمله بحرانهای خاورمیانه و محدود کردن برنامه هستهای ایران، برنامهریزی شده است.
در عین حال، صبح امروز پس از انتشار گزارشهایی از سوی خبرگزاری آسوشیتدپرس درباره تصمیم احتمالی دونالد ترامپ برای تغییر نام رسمی خلیج فارس به «خلیج ع رب ی» در سفر آتیاش به عربستان سعودی، واکنشهای متعددی منتشر شد که این خبر را تکذیب کردند.
پسر دونالد ترامپ در واکنشی سریع و صریح، خبرگزاری آسوشیتدپرس را «فیک نیوز» و «چپ و کمونیستی» خواند و اعلام کرد که پدرش هیچ برنامهای برای تغییر نام خلیج فارس ندارد. وی با انتشار تصویری این موضوع را کاملاً رد کرد و تاکید کرد که این خبر صحت ندارد.
از سوی دیگر، کاخ سفید و شورای امنیت ملی آمریکا نیز به درخواستهای رسانهها برای اظهار نظر رسمی درباره این موضوع پاسخی ندادهاند و همچنان سکوت پیشه کردهاند.
این تکذیبها در حالی صورت گرفت که پیشتر دو مقام آمریکایی که خواستند نامشان فاش نشود، به آسوشیتدپرس گفته بودند ترامپ قصد دارد این تغییر نام را اعلام کند و این موضوع حساسیت زیادی در منطقه ایجاد کرده بود.
بنابراین، در حال حاضر نمیتوان با قطعیت گفت که تغییر نام رسمی خلیج فارس از سوی دولت آمریکا قطعی است و این موضوع همچنان در حد گمانهزنی و اخبار غیررسمی باقی مانده است. واکنشهای رسمی و موضعگیریهای بعدی کاخ سفید و شخص ترامپ تعیینکننده خواهد بود.
با این وصف، انتشار این خبر و تکذیب هایی که در پی آن صورت گرفت بهانه ای شد تا بار دیگر به موضوع خلیج فارس و نامی که بلندای آن در طول تاریخ ایران و جهان همچنان پرآوازه است از منظر تاریخی بپردازیم.
خلیج فارس نامی است که در تمام منابع کهن مکتوب و سنگ نوشتهها و آثار تاریخی فارسی، عربی و یونانی بر آبراهه جنوب ایران به رسمیت شناخته شده است و تلاش غرب و برخی از جریانهای ناسیونالیست عرب برای جااندازی اصلاح مجعول «خلیج ع ر ب ی» به هیچ نتیجهای نرسیده است.
قطعیت نام خلیج فارس در اسناد رسمی
سابقه بهکارگیری نامهای نادرست مانند «خلیج ع ر ب ی» به دوران استعمار بریتانیا بازمیگردد، به ویژه پس از حمله به جزیره خارک (۱۸۳۷) و در پی تحولات سیاسی منطقه در قرن بیستم. این تغییرات عمدتاً واکنشی سیاسی به ملی شدن نفت ایران و تحولات منطقهای بوده است.
برابر با گزارش منابع تاریخی، آغازگر این فتنه، سر چارلز بلگریو یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس در خیلج فارس بود که با نگارش کتابی برخی از مرتجعان را به استفاده از این عبارت جعلی ترغیب کرد و از این پس بود که در برخی از رسانههای ارتجاع استفاده از این اصطلاح باب شد.
از سال ۱۵۰۷ تا ۱۹۶۰ میلادی، در حداقل ۱۰ قرارداد مهم میان کشورهای منطقه مانند کویت، عربستان، عثمانی، عمان و امارات متحده، که به زبانهای عربی و انگلیسی تنظیم شدهاند، بهصراحت از نام «خلیج فارس» استفاده شده است. این قراردادها شامل قراردادهای صلح، منع تجارت برده، تعیین خطوط مرزی و استقلال کویت میشوند.
در توافقنامههای سیاسی، حقوقی و اقتصادی بین امارات متحده و دیگر کشورها (۱۸۰۶ تا ۱۹۷۱)، واژه «بحر فارس» یا خلیج فارس بهکار رفته است.
نقشههای تاریخی معتبر از قرون گذشته تا اوایل قرن بیستم، از جمله نقشههای متعلق به کشورهای عربی و اروپایی، همگی نام این پهنه آبی را «خلیج فارس» ثبت کردهاند. از میان بیش از ۶۰۰۰ نقشه تاریخی تا سال ۱۸۹۰، تنها سه نقشه از نامهای جایگزین محلی استفاده کردهاند که هرگز به کل منطقه اطلاق نشده است.
سازمانها و نهادهای بینالمللی از زمان تأسیس خود، به جز یک مورد اصلاحی در سال ۱۹۷۱، از نام «خلیج فارس» استفاده کردهاند. گروه کارشناسان استانداردسازی نامهای جغرافیایی سازمان ملل نیز بر حفظ نامهای تاریخی تأکید دارد.
در اسناد نظامی، از جمله سنگ قبرهای سربازان آمریکایی جنگ خلیج فارس (۱۹۹۰-۱۹۹۱)، نام «خلیج فارس» بهوضوح حک شده است و اسناد رسمی نظامی کشورهای غربی نیز این نام را به رسمیت شناختهاند.
علاوه بر قراردادها، در فرامین پادشاهان ایرانی و کتابهای جغرافیایی و تاریخی سراسر جهان، معادلهایی با صفت ایرانی برای این پهنه آبی به کار رفته است. این امر نشاندهنده پیشینه تاریخی و هویتی نام خلیج فارس است.
این مجموعه شواهد حقوقی، تاریخی و بینالمللی، مشروعیت و اصالت نام «خلیج فارس» را تأیید میکند و نشان میدهد که این نام در اسناد رسمی، قراردادها و نقشهها جایگاه ثابت و قانونی دارد.
نکته دیگر اینکه تاکنون اقدامات زیادی برای جدایی این بخش از مام میهن صورت گرفته و برغم تجاوزات و دست درازیهای انگلیسیها در مقطعی از تاریخ معاصر همواره سربازان و پاسبانان مرزهای ایران زمین از جان خود مایه گذاشتند تا هر دست ناپاکی از تعدی به این آب و خاک دور نگه دارند.
حاکمیت قطعی ایران بر خلیج فارس در همه ادوار تاریخ
برابر با گزارشهای منابع مکتوب، در دوره هخامنشیان، علاوه بر اینکه سرتاسر کرانههای شمالی خلیج فارس و دریای عمان جزئی از قلمرو این پادشاهی بود، جنوب خلیج فارس نیز در قلمرو حاکمیت ایران قرار داشت. در کتیبههای داریوش هخامنشی تصریح شده که ایالات عربستان و یمن هم تحت قلمرو سرزمین پارس قرار داشت و داریوش یکم بر سرتاسر کرانههای جنوبی خلیج فارس حکمفرمایی میکرد و سیطره ایران به ساحل دریای سرخ میرسید. این روند در دوره اشکانیان هم ادامه پیدا کرد و در میانههای عهد پادشاهی اشکانی یعنی حدود سال هشتاد قبل از میلاد، سواحل عمان و جزایر مجاور آن جزئی از خاک ایران به شمار میرفت.
اردشیر بابکان ساسانی که به سلطنت رسید تلاشهای تازهای برای دستیابی ایران بر ساحل جنوبی خلیج فارس و به ویژه بحرین و عمان آغاز شد. اردشیر به بحرین لشکرکشی کرد و فرمانروای بحرین را که در درون حصار محکمی پناه گرفت، شکست داد و هم جزیره بحرین و هم سواحل این منطقه شامل احساء و قطیف را تصرف کرد. تسلط ایران بر کرانههای جنوبی خلیج فارس تا پادشاهی شاپور دوم ساسانی (379-309 میلادی) کم و بیش پابرجا بود. در عصر ساسانی، ایرانیان بر عمان که در آن زمان «مزون» نام داشت نیز داشتند. ایرانیان در آن مقطع از تاریخ در عمان حضور چشمگیری داشتند و حتی شهری به نام جمشید گرد بنیاد کرده بودند که مرکز عمان بشمار میرفت.
قلمرو جنوبی ایران در عصر ساسانی در دوران خسرو انوشیروان (579-531 میلادی) فزونی یافت و وی جدای از آنکه حاکمیت ایران را بر عمان و بحرین تثبیت کرد به امور یمن نیز پرداخت و این سرزمین را به قلمرو سلطنتش ملحق کرد. با فروپاشی ساسانیان در سال 651 میلادی و فقدان حکومت مرکزی در ایران، بحث تسلط ایرانیان بر سرحدات جنوبی ایران تا حدوی زیادی به محاق رفت و این روند تا روی کار آمدن حکومت صفوی ادامه پیدا کرد. اگرچه صفویان جزو حکومتهای مقتدر در آن مقطع از تاریخ بشمار میآمدند اما درگیری با عثمانیان و همچین ظهور پرتغال به عنوان یک قدرت نوظهور استعماری که توانست بر منطقه خلیج فارس تسلط پیدا کند تا حدود زیادی حاکمیت ایران بر بخشهای جنوبی کشور را با چالشهای جدی مواجه کرد.
حضور استعمارگران اروپایی در حوزه اقیانوس هند، دریای عمان و خلیج فارس از ابتدای قرن شانزدهم میلادی معادلات جدیدی را در عرصه بینالملل رقم زد. خلیج فارس از نیمه اول قرن ششم توسط امرایی موسوم به ملوک هرمز اداره میشد که تا مدتها خراجگزار کرمان و فارس بودند. اما آنها از قرن هفتم بنا را بر قطع این وابستگی و حتی روی آوردن به توسعه ارضی به سمت عمان و بحرین گذاشتند.
پرتغالیها در آن زمان از تنش میان ایران و عثمانی بهره بردند و با وعدههای دروغینی مبنی بر کمک به صفویان در برابر رقیب مذهبیشان سیطره خود در خلیج فارس را تسریع بخشیدند.
در سال 913 ق و همزمان با توسعه طلبی استعمار پرتغال، آلفونسو دو آلبوکرک دریاسالار پرتغالی با شش کشتی برای تصرف هرمز به سمت خلیج فارس حرکت کرد و در ابتدا پرتغال با انعقاد پیمان صلحی با امیر هرمز ضمن رسمیت دادن به حاکمیت سیاسی او بر این منطقه، بر گمرکات هرمز دست یافت و این استیلا تا مدت یک قرن ادامه پیدا کرد.
اسماعیل اول و طهماسب اول به خاطر جنگ با عثمانیها مجالی برای بسط نفوذ خود بر جزایر جنوبی ایران را نداشتند اما با روی کار آمدن شاه عباس صفوی از سال 997 قمری روند ماجرا عوض شد. او در پی بازپس گیری مناطق متصرفی ایران از ازبکان و عثمانی و تحکیم موقعیت خود در شرق و غرب ایران به امام قلی خان حاکم فارس دستور داد تا برای فتح هرمز با کمپانی هند شرقی وارد مذاکره شود.
حضور انگلیس به عنوان رقیب جدی پرتغال در خلیج فارس، اشغالگران جزیره هرمز را به هراس افکند و آنها از مسیر دیپلماسی و تبادل نامه تلاش کردند تا شاه عباس را به قطع ارتباط با انگلیسیها ترغیب کنند اما شاه صفوی از این رقابت بین کشور اروپایی بهره برد و متعاقب انعقاد قراردادی با کمپانی هند شرقی اقدام به تصرف بحرین کرد. اقدام نظامی بعدی ایران، فتح بندرعباس بود که به دست امام قلی خان والی فارس صورت گرفت. اما سنگر آخر هنوز باقی بود و آن هم خارج کردن پرتغالیها از جزیر هرمز بود. با توجه به استحکامات قلعه نظامی پرتغالیها در این جزیزه، ایران نیازمند تجدید قوای نظامی بود و از این رو امام قلی خان با انعقاد قراردادی موسوم به میناب با کمپانی هند شرقی، انگلیسیها را تهدید کرد که اگر ایران را در لشکرکشی به هرمز همراهی نکنند، شاه عباس تمامی کالاهای متعلق به آنها را در ایران ضبط و امتیازات سابقی که به این شرکت داده شده لغو خواهد کرد. در پی این توافق و طی چند رشته جنگ سخت ارتش ایران و متحدان انگلیسی موفق به تصرف قشم شدند. بعد از تصرف قشم، نوبت به تصرف جزیره هرمز رسید. روز 27 ربیع الثانی 1031قلعه هرمز در محاصره درآمد و در دهم جمادی الثانی، پادگان هرمز نیز ناگزیر تسلیم شد.
اگرچه تسلط ایران بر کرانههای جنوبی بخصوص خلیج فارس تثبت شد اما ظهور استعمارگران جدید و همچنین ضعف حکومتهای مرکزی بویژه قاجار باعث شد فرصت برای جولان انگلیس در این منطقه فراهم شود. قاجاریان در آن دوران توان دفاع از منافع ملی را در حوزه اقتصاد، سیاست و سرحدات کشور نداشتند و عملا میدان را برای استفاده استعمارگران در این منطقه باز گذاشتند.
در سالهای دهه 1970 نقش ایران با توجه به اجرای طرح نیکسون افزایش پیدا کرد و این روند در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به نفوذ معنوی ایران در میان برخی از نهضتهای آزادیبخش منطقه و بینالملل گسترش یافت. گرچه در این دوره تلاشهای گستردهای از سوی برخی از کشورهای منقطقهای و فرامنطقهای برای تقلیل جایگاه ایران در منطقه، حوزه خلیج فارس و عرصههای بینالمللی صورت گرفت اما با این وصف ایران به عنوان قدرتمندترین کشور منطقه با توجه به نفوذ معنوی و همچنین مقاومت در برابر تحریمها و مقابله با زیاده خواهیها اقتدار خود را در سواحل جنوبی و خلیج فارس حفظ کرد.
چی شد!
تا دیروز روسیه و چین خنجر میزدن؟
اونایی که نمیفهمن فرقی بین بیگانه نیست کجان الان؟
آقا اگر ترامپ قسم جلاله بخوره که براش شایعه ساختن رضایت میدین یا هنوزم شک دارین؟
صد تا مقام آمریکایی تکذیب کردن ول کنید دیگه عه!!!
خلیج از اول تاریخ فارس بوده و هست و خواهد بود
هیج رسانه خارجه ای تکذیب نکردن چرت نگو
اولا چرت هیکلته دوما گزارش خبر گزاری با اظهارات مقام رسمی از زمین تا آسمون فرق میکنه سوما این بیسوادی آخرش کار دستت میده حالا ببین
بوی توطئه به مشام می رسد
پروفسور تفسیر کن ببینیم توطئه از سمت کیه؟
پس همه چی زیر سر انگلیس بوده...بی جهت نیست من حتی از کسی که دو روز میره انگلیس و برمی گرده هم حس بدی دارم.
این کشورای عربی هم اگه خیلی عرضه دارن فلسطین خودشونو آزاد کنن.
از سمت عربهای منطقه
به نظر میاد این بازی از سمت ایران شروع شده باشه !
مردم ایران فکر می کند عربستان دشمن ماست پس چرا هشتاد هزار به مکه می رود پس دشمن ما مردم خود ما هستیم.
ما مردم دشمن یکدیگریم نه کشورهای عربی
یک بازی هست تا پسین فردا
که ترامپ از شکرخوریش کوتاه اومد
شیفته گان ترامپ بگن ببینید مذاکره چه دستآوردی داشت
و باز هم خبری از لغو تحریم ها نباشه
مسئله خلیج فارس خیلی جلوتر و در زمان اقتدار
دولت احمدینژاد حل شد
و حرف هیچ بی مقداری خلیج فارس رو تغییر نمیده
اعتراض میکنیم
ولی وارد بازی کثیف نمی شویم
کمترین نتایج مذاکره باید رفع تحریم ها
و غلط اضافی در باره موشکی ، هسته ای و بازدارندگی نکنند
#PersianGulf
ترامپ به همراه مزدوران داخل ایران غلط کردن. به نظر میرسه دسیسه ایی با مزدوران عرب پرست داخل ایران در ازای گرفتن امتیاز از آمریکا حاضر به این کار شده اند و به ترامپ پیشنهاد اینکار ّرو دادند.
چرا نوبت به روسیه وچین تون که میرسد لالمونی میگیرید .هر چند ترامپم شکر خورده !!
خلیج همیشه فارس ایران بوده و خلیج همیشه فارس خواهد ماند
آن زمان که کسی به خودش اجازه نمی داد حتی کشورهای عربی که نام خلیج فارس راتغییردهند ایران دراوج قدرت بودودرمسیر شکوفایی این واقعیت است
مگر چین وروسیه هم این غلط را نکردند ترامپ هم رویش
خودمون به هویت خودمون رحم نکردیم
- حالا از بیگانگان گله میکنیم؟؟!
عقب افتادگی و مشکلات در هر خانواده ای برمیگرده به راه غلط زندگی انها
عقب ماندگی ملت هم بخاطر راههای غلطی است که درپیش گرفته اند
ما ملت ایران ازهرنظر مورد لطف خدا بوده ایم ولی ....
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست ؟!
خوش بحال صاحبدلی خلیج فارس قدرتها و ثروتمندان مث شاه زندگی میکنند اسمشو انقلاب گذاشتن فقط بد بختی اش مال ما ها میایونها مستضعف بوده
حق توحش
یا سردر باشگاه های امریکایی زده بودند ورود ایرانی و سگ ممنوع
و یا دختران تهرانی رو به صف میکردند برای افسران آمریکایی سوا کنند
یا کاپیتولاسیون و....اوج شکوفایی بود ؟
دلم برای هادی سوخت
صد درصد تاریخ اینو ثابت میکنه
خلیج
همیشه
فارس.
لبیک یاخامنه ای