شکار بزرگترین مار زنگی در کالیفرنیا
کالیفرنیا همواره یکی از قطبهای پرورش مارهای زنگی بودهاست و اخیرا بزرگترین گونه تا به حال دیده شده از آن توسط دوربینها شکار شد.
مار زنگی یا مار زنگولهای گونهای از مارهای سمی هستند، این مارها هنگام خطر با تکان دادن دم صدایی ایجاد میکنند که شباهت زیادی به صدای زنگ و زنگوله دارد؛ به همین علت به مار زنگی یا زنگولهای معروف شده است.
مارهای زنگی در سراسر قاره آمریکا یافت میشوند، اما به ویژه در کالیفرنیا فراوان هستند، جایی که برای اکوسیستم این ایالت ضروری هستند؛ اخیرا بزرگترین مار زنگی که تا به حال در کالیفرنیا دیده شده در دام دوربین افتادهاست.
Willow Godshalk بزرگترین مار زنگی تاریخ کالیفرنیا را در ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۸ مشاهده کرد. Godshalk مار زنگی یک متر و ۸۰ سانتیمتری را دید که نزدیک بود به سگش در خیابان Mariposa، کالیفرنیا حمله کند.
بزرگترین مار زنگی که تاکنون ثبت شده است، یک مار زنگی شرقی (نام علمی: Crotalus adamanteus) بود. طول آن ۲ متر و ۱۰ سانتیمتر و وزن آن ۱۵ کیلوگرم بود. هانتر راتلج در سال ۱۹۴۶ به این مار عظیم شلیک کرد.
شناسایی مارهای زنگی میتواند چالش برانگیز باشد. اما چندین ویژگی فیزیکی و نشانههای رفتاری وجود دارد که با استفاده از آنها میتوان مارهای زنگی را شناسایی کرد. مارهای زنگی دارای سرهای مثلثی شکلی هستند که بسیار پهن تر از گردن آنها است. آنها همچنین دارای حفرههای حساس به گرما بین چشمها و سوراخهای بینی خود هستند که به آنها کمک میکند تا طعمه را پیدا کنند.
از نظر رنگ، مار زنگی بسته به گونه رنگ متفاوتی دارد. اما بسیاری از آنها یک الگوی الماسی شکل متمایز در امتداد پشت خود دارند. علاوه بر این، برخی مانند مار زنگی موهاوی دارای دم کوتاهتر و سفتتر هستند.
یکی از راههای تشخیص مار زنگی از مارهای غیر سمی، نگاه کردن به مردمک چشم آنهاست. مارهای زنگی مردمکهای بیضی شکل دارند، در حالی که بیشتر مارهای غیر سمی مردمکهای گرد دارند.
مارهای زنگی دارای یک گودال حسگر حرارتی مشخص بین چشمها و سوراخهای بینی خود هستند، در حالی که مارهای غیر سمی اینطور نیستند. در نهایت، مارهای زنگی دارای یک جغجغه در انتهای دم خود هستند که مارهای غیر سمی فاقد آن هستند.
جغجغه در نوک دم مار زنگی یافت میشود، مار از جغجغه برای هشدار به متجاوزان احتمالی برای عقب نشینی یا منحرف کردن طعمه استفاده میکند.
چشم های مار خیلی ترسناکه، یک بار بیرون شهر بودیم یک مار جلوی پاهایم ظاهر شد ندیده بودمش با صداهایی که از خودش درآورد تازه متوجه اش شدم چشمش در چشم مار افتاد که خیره به من بود برای یک لحظه میخکوب شدم از شدت وحشت انگار عزرائیل رو جلو چشمت میبینی واقعاً درست میگن که یک موی عزرائیل تو بدنشه