معاون اول رئیس جمهور؛ پستی تشریفاتی یا قدرتمند؟ / حبیبی و عارف بی حاشیه بودند اما کار مشایی و رحیمی به زندان کشید/ نفر دوم دولت رئیسی باید کدام کرسی قدرتمند را ترک کند؟

معاون اولی در ایران جایگاه روشنی ندارد و نفر دوم کابینه هم می تواند مانند حبیبی تشریفاتی و هم مانند رحیم مشایی دست راست رئیس جمهور باشد.

معاون اول رئیس جمهور؛ پستی تشریفاتی یا قدرتمند؟ / حبیبی و عارف بی حاشیه بودند اما کار مشایی و رحیمی به زندان کشید/ نفر دوم دولت رئیسی باید کدام کرسی قدرتمند را ترک کند؟

به گزارش خبر فوری ، با پایان یافتن دولت حسن روحانی ، معاونت اسحاق جهانگیری نیز به پایان می رسد؛ معاون اولی که در این سال ها همواره در کنار حسن روحانی بود و در بسیاری از اتفاقات مهم سیاسی حتی انتخابات ریاست جمهوری نقش داشت. حالا با ورود سید ابراهیم رئیسی به پاستور بسیاری منتظرند تا معاون اول او را بشناسند. در این گزارش سعی داریم مروری بر تاریخچه این مقام سیاسی مهم دردولت، چالش ها و گزینه های محتمل برای کسب این عنوان در دولت جدید داشته باشیم.

مروری بر اسامی معاونین اول و نخست وزیران ایران بعد از انقلاب

در سال 1368 و با اصلاح قانون اساسی، پست نخست وزیری حذف و رئیس جمهور تبدیل به مهم ترین مقام اجرایی کشور گشت. در ساختار جدید، پست معاونت رئیس جمهوری قرار داده شد تا با قدرتی بسیار کمتر از نخست وزیر به کمک رئیس جمهور آمده و در صورت غیبت او، اداره امور را به دست بگیرد.

طبق قانون اساسی اصلاح شده در سال 68، معاون اول رئیس‌جمهور از سوی شخص او انتخاب شده و احتیاج به رأی اعتماد مجلس ندارد. معاون اول بعد از شخص رئیس جمهور، عالی ترین شخص قوه مجریه شناخته می شود. طبق قانون، در صورت هر گونه غیبت رئیس جمهور که بیش از دو ماه طول بکشد، مسئولیت‌ها و اختیارات کامل او و اداره دولت برعهده معاون اول خواهد بود.

همانطور که گفته شد، پیش از اصلاح قانون اساسی در سال 68، پست معاونت اولی در دولت وجود نداشت و نخست وزیر، با اختیارات اجرایی بسیار زیاد اداره امور را بر عهده می‌گرفت. جمهوری اسلامی ایران از سال 1358 تا 1368 سه نخست وزیر داشت. شهید محمد علی رجایی (مرداد 1359)، شهید محمد جواد باهنر (مرداد 1360) و میرحسن موسوی ( آبان 1360) در طول این ده سال به عنوان نخست وزیران جمهوری اسلامی ایران انتخاب شدند.

بررسی تاریخ 10 سال ابتدایی انقلاب نشان می دهد که وظایف و اختیارات نخست وزیری در بسیاری از موارد با اختیارات رئیس جمهور همپوشانی داشت و همین امر برخی اختلافات را در دولت به وجود می آورد. به همین دلیل، با اصلاح قانون اساسی در سال 1368 این پست حذف و معاونت ریاست جمهوری جای آن را گرفت.

از سال 1368 تا کنون، دولت های مختلف، 6 معاون اول انتخاب کرده اند. مرحوم حسن حبیبی ( مرداد 1368)، محمد رضا عارف (شهریور 1380)، پرویز داوودی (شهریور 1384)، اسفندیار رحیم مشایی (مرداد 1388)، محمدرضا رحیمی (شهریور 1388) و اسحاق جهانگیری (مرداد 1392) تا کنون به عنوان معاون نخست ریاست جمهوری انتخاب شده اند.

بد نیست ابتدا مروری بر حواشی و چالش های این 6 معاون اول رئیس جمهور داشته باشیم:

حسن حبیبی؛ سیاستمدار سکوت

حسن حبیبی اولین شخصی بود که به معاونت ریاست ‌جمهوری رسید. مرحوم هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهور وقت) که قصد داشت فرم نخست وزیری را حفظ کرده اما آن را از محتوا و آن قدرتی که داشت خالی کند، حبیبی را بهترین گزینه برای پست معاونت دانست. حبیبی ذاتا یک میانه رو بود که از جنجال دوری می کرد. محافظه کاری او به حدی بود که برخی او را با عنوان سیاستمدار "سکوت" یاد می کردند.

همسر مرحوم حبیبی در همین رابطه گفته است: "دکتر اهل موضع‌گیری نبود و روح لطیفی داشت. شاعر بود. می‌گویند اقتضای انقلاب چیزهایی هست که خوشت بیاید یا نه، این اتفاقات می‌افتد. اصلا آقای هاشمی ایشان را انتخاب کرده بود به‌عنوان رابط بین همه وزارتخانه‌ها و افراد و رایزنی‌ها را برای نزدیک‌ کردن آدم‌ها انجام می‌داد."

حبیبی پیش از معاونت ریاست جمهوری طولانی مدتش (از سال 1368 تا 1376) وزیر ارشاد دولت بازرگان، وزیر علوم و آموزش عالی و پس از آن وزیر دادگستری دولت میر‌حسین موسوی بود. بسیاری معتقدند او در جریان حوادث سال های 67 نیز بوده است؛ ماجرایی که البته خود او هرگز رد یا تاییدش نکرد.

حبیبی همچنین عضو حقوقدان شورای نگهبان و یکی از اعضای تیمی بود که در دوره حضور امام خمینی (ره) در پاریس، مامور نوشتن پیش ‌نویس قانون اساسی شده بودند.

حسن حبیبی بعد از 8 سال معاونت در دوره هاشمی رفسنجانی در دوره اول ریاست جمهوری سید محمد خاتمی نیز معاون بود. با این حال، محمد خاتمی در دوره دوم ریاست جمهوری اش حبیبی را کنار گذاشت. برخی منابع می گویند، حبیبی دیگر علاقه ای نداشت در مقام معاونت اول باقی بماند و از حضور در کابینه دولت دوم خاتمی استعفا داد.

حسن حبیبی در دولت هاشمی رفسنجانی مدتی سخنگوی دولت هم بود. بسیاری مدعی اند انتقادات تند روزنامه سلام در آن زمان به دولت و عدم توانایی حبیبی در پاسخ، باعث شد مرد آرام دولت هاشمی از این مقام استعفا دهد.

حسن حبیبی البته از جمله معاون اول هایی بود که بسیار انتقادپذیر بودند. کاریکاتورهای انتقادی مجله گل آقا از حسن حبیبی در آن زمان سر و صدای بسیاری به پا کرد. در آن زمان، مقام هاشمی رفسنجانی آنقدر زیاد بود که گل آقا نمی توانست تصویر او را در قالب کارتون منتشر کند و در قراری نانوشته حبیبی نماد دولت شد.

محمدرضا عارف و افزایش قدرت معاون اول

خروج حسن حبیبی از ترکیب دولت دوم محمد خاتمی یکی از مهم‌ترین اتفاقات کابینه جدید بود. حبیبی بعد از 12 سال پست معاونت اولی را ترک کرده بود و از این نظر، جایگزین او کار سختی داشت. سید محمد خاتمی یکی از اعضای کابینه خود را برای این پست در نظر گرفت؛ محمد رضا عارف. عارف از ریاست سازمان مدیریت و برنامه‌ ریزی سابق به سمت معاون اولی ارتقا یافت و از 1380 تا 1384 در این مقام حضور داشت. عارف پیش از این از 1376 تا 1379 وزیر پست و تلگراف و تلفن بود.

مشی عارف تا حد زیادی شبیه حبیبی بود. او سیاستمداری به شدت محافظه کار بود و بر خلاف بعضی اصلاح طلبان کابینه خاتمی، سعی داشت حاشیه نداشته باشد. از این رو سنت حسن حبیبی در 4 سال معاونت محمدرضا عارف نیز تداوم یافت.

اگرچه مشی سیاسی عارف همانند حبیبی بود اما قدرت اجرایی معاون اول در زمان او بیشتر از دوران حبیبی شد. در دوران تصدی عارف بر این مقام، اهمیت معاون اول ریاست‌جمهوری افزایش یافت. از جمله مصادیق این افزایش قدرت نسبی، این بود که برای اولین بار مراسم استقبال از مقامات کشورهای مختلف توسط معاون اول برگزار شد.

عارف بعد از پایان دوران خاتمی از پست معاون اولی کنار رفت. با وجود این، خودش معتقد است وقتی محمود احمدی‌نژاد در سال 84 پیروز انتخابات شد، از او به‌طور جدی درخواست کرده معاون ‌اول دولتش باشد. اگر این روایت درست باشد، احمدی نژاد هم احتمالا خواسته سنت رئیس جمهور قبلی را ادامه دهد و همانند خاتمی، معاون اول را از کابینه قبل خود انتخاب کند.

عارف در رابطه با درخواست احمدی نژاد گفته است: "خیلی جدی به این مسئله [معاون‌اولی] اعتقاد داشتند؛ البته باید بگویم ایشان را بسیار خوب می‌شناختم، ولی باید بگویم کنار کشیدنم سیاسی نبود، بلکه به این دلیل بود که من اهل اجماع و مشورت و خرد جمعی هستم، اما آقای احمدی‌نژاد به‌ هیچ‌و جه به این مسائل پایبند نبود و بیش از هر چیزی به نظر شخصیشان اعتقاد داشتند و همین مسئله موجب می‌شد نتوانم با ایشان همکاری کنم. با توجه به این شرایط، امکان نداشت بتوانیم با همدیگر کار کنیم؛ چراکه دو منش کاملا متفاوت اجرائی داشتیم".

پرویز داوودی و راهبری اقتصادی دولت

پرویز داوودی در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، معاون اول رئیس‌جمهور بود. داوودی اقتصاددانی اصولگرا بود که قصد داشت در دولت احمدی نژاد پروژه تحول اقتصادی ایران را بر عهده بگیرد. از این نظر، نسبت به اسلاف خود قدرت بیشتری داشت و در مسائل سیاسی و اجرایی ورود بیشتری می کرد.

داوودی دکترای اقتصاد از دانشگاه آیووا آمریکا داشت. او در دولت هاشمی رفسنجانی معاونت اقتصادی وزارت اقتصاد و دارایی را برعهده داشت و در فاصله سالهای 1378 تا 1383 معاون اقتصادی قوه قضائیه بود.

داوودی که در مسائل اقتصادی دولت دخالت زیادی کرده و قصد داشت هدایت مسائل اقتصادی و عزل و نصب مدیران را بر عهده بگیرد سرانجام در اواخر دولت نهم با احمدی نژاد درگیر شد.

هر چند داوودی از اعضای طیف اصولگرای دولت اول احمدی نژاد بود و ارتباط خوبی با رحیمی مشایی و جبهه دیگر طرفداران احمدی نژاد که در دولت دهم قدرت زیادی گرفتند، نداشت اما طبق اظهارات خودش، اختلافات او و احمدی نژاد بیشتر بر سر مسائل اقتصادی بود نه سیاسی. یکی از اصلی ترین مسائل مورد اختلاف بین رئیس جمهور و معاونش مساله "هدفمندی یارانه ها" بود. داوودی در این رابطه گفته است: "در طرح هدفمند کردن یارانه‌ها یکی از اصرارهایی که از اول داشتیم این بود که طرح تحول و هدفمندی باید آخرین مسئله باشد. اولین مسئله باید ساختارها باشند و بانک اول از همه قرار بگیرد. گفتیم اولویت بدهید و تا بانک درست نشده است، هدفمندی نکنید. این را من یک بار و دو بار نگفتم، ده‌ها بار گفتم."

مسائل دیگری از جمله اختلاف بر سر انتخاب وزیر اقتصاد، انتصاب معاونین مختلف و سیاست های کلان دولت نیز باعث دوری بیشتر احمدی نژاد و داوودی شد. سرانجام این اختلافات باعث قهر داوودی از دولت نهم و جایگزینی جنجالی رحیمی مشایی به جای او شد.

داوودی بدون اینکه مراسم تودیعی برایش برگزار شود یا برای خداحافظی با کارکنان خود به محل کارش مراجعه کند در محل کار خود حضور نیافت. احمدی‌نژاد پس از آن برای او حکم مشاور عالی رئیس‌جمهور را زد و مشایی را جایگزین داوودی کرد. داوودی حکم مشاور عالی را نپذیرفت و برای همیشه از دولت احمدی نژاد جدا شد.

اسفندیار رحیمی مشایی؛ معاون اول پرحاشیه

بدون شک پرحاشیه ترین معاون اول ریاست جمهوری تاکنون اسفندیار رحیمی مشایی بوده و است. مشایی پیش از معاونت هم در دولت احمدی نژاد حضور داشت. بسیاری معتقدند جدایی قطعی احمدی نژاد از اصول گرایان و جبهه پایداری با انتصاب مشایی به مقام معاون اولی اتفاق افتاد.

رحیمی مشایی در حلقه یاران احمدی نژاد، فردی استثنایی بود. او عقاید و گرایش های خاصی داشت؛ عقاید متکثر، عجیب و التقاطی که ملقمه ای از ایران گرایی و باورهای سنتی بود به مذاق اصول گرایان نزدیک به احمدی نژاد خوش نیامد و باعث شد برخی او و همفکرانش را "جریان انحرافی" بنامند.

با این حال، احمدی نژاد به مشایی علاقه داشت و او را معاون اول ریاست جمهوری در پایان دولت نهم کرد. این اتفاق باعث ناراحتی و خشم اصول گرایان، کناره گیری پرویز داوودی و چند چهره نزدیک به رئیس جمهور وقت و اعتراض مراجع تقلید شد. احمدی نژاد بر انتخاب خود اصرار داشت و حاضر نشد مشایی را کنار بگذارد. او در پاسخ به انتقادات گفته بود که اختیارات معاونت اول رئیس جمهوری از رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری (مقام پیشین آقای رحیم مشایی) کمتر است و معاونت اول رئیس جمهوری فقط "دستیار" اوست.

قائله رحیمی مشایی سرانجام با نامه مقام معظم رهبری به احمدی نژاد و درخواستشان مبنی بر کنارگذاشتن رحیمی مشایی از مقام معاونت پایان یافت. هر چند احمدی نژاد تمکین کرد اما مشایی را مشاور خود کرد. او همچنین در اقدامی جنجالی به مدت حدودا دو هفته در خانه تحصن کرد و به نشانه قهر به پاستور نیامد.

با میانجی گری عده ای احمدی نژاد به محل کارش بازگشت و دولت، کار خود را از سر گرفت. مشایی نیز تا پایان دولت و حتی تا زمان کنونی در کنار احمدی نژاد ماند و باعث جدایی کامل رئیس جمهور محبوب اصول گرایان از آنان شد. این اتفاق و چرخش احمدی نژاد به حدی عجیب بود که برخی چون مرحوم مصباح یزدی تلویحا مشایی را به جادوکردن احمدی نژاد متهم کردند. مشایی در پایان سال 96 بازداشت و به شش سال و نیم حبس محکوم شد و اکنون باید در زندان باشد.

محمدرضا رحیمی و محکومیت پنج ساله

پس از جنجال رحیمی مشایی، محمدرضا رحیمی به معاونت رسید. رحیمی نیز شخصیتی جنجالی و پرحاشیه داشت. البته حاشیه و جنجال او به اندازه مشایی نبود اما به مراتب بیش از حسن حبیبی و محمدرضا عارف بود.

رحیمی بیشتر به طیف مشایی نزدیک بود نه اصولگرایان طرفدار احمدی نژاد که در دولت نهم قدرت داشتند. رحیمی در انتخابات 76 به ناطق نوری نزدیک بود و گمان می رفت اگر ناطق پیروز انتخابات شود او نیز به مقام وزارت (احتمالا وزارت جهاد کشاورزی) می رسد اما این اتفاق نیفتاد و او چند سالی از سطح اول سیاست دور بود.

رحیمی در مجلس هفتم، رئیس دیوان محاسبات بود. او در یکی از جلسات مجلس، سخنرانی جالب و غرایی در مدح احمدی نژاد می کند که همین باعث نزدیک شدنش به رئیس جمهور وقت و ورود به کابینه می شود.

معاون اول دولت دهم حاشیه های فراوانی در طول 4 سال معاونتش داشته است. برخی از مهم ترین این حاشیه ها بدین قرار هستند: ابهام در مدرك تحصیلی، بروز اختلافات متعدد در كابینه و عدم هماهنگ کردن وزرا، اظهارات عجیب و متناقض در مورد سایر کشورها و اتهامات گوناگون در مورد فساد اقتصادی.

رحیمی بعد از اتمام دوره معاونتش به اتهام فساد به دادگاه رفت و در سال 93 در پرونده هایی چون اختلاس در بیمه ایران و محكومیت ارزی گناهکار شناخته و به پنج سال حبس، پرداخت دو میلیارد و 850 میلیون تومان رد مال و یك میلیارد تومان جزای نقدی محکوم شد.

بعد از این اتفاق، محمود احمدی نژاد در بیانیه ای از معاون اول خود تبری جست و جرایم وی را نامرتبط با دولت نهم و دهم دانست.

اسحاق جهانگیری و دلار 4200 تومانی

بعد از ترک پاستور توسط محمود احمدی نژاد و پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، اسحاق جهانگیری به عنوان معاون اول رئیس جمهوری انتخاب شد. او این پست را در 8 سال ریاست جمهوری روحانی حفظ کرد و احتمالا تا چند روز دیگر این پست را تحویل شخص دیگری دهد.

شاید کسی تردید نداشته باشد که اسحاق جهانگیری یکی از مقتدرترین معاونان رئیس جمهوری بوده است. او نه مانند حبیبی و عارف تشریفاتی بود، نه مانند رحیمی و مشایی مخالف درونی (درون دولت) و بیرونی داشت و نه مانند داوودی کارش به استعفا یا عزل رسید.

اسحاق جهانگیری نمونه کامل یک معاون اول ریاست جمهوری است. او هم شریک موفقیت های روحانی است و هم شریک شکست هایش. همکاری اسحاق جهانگیری به عنوان معاون رئیس جمهور با حسن روحانی به حدی بود که جهانگیری حاضر شد در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 شرکت و به عنوان یار کمکی یا نامزد پوششی زمینه ساز پیروزی حسن روحانی شود.

اسحاق جهانگیری در طول فعالیت 8 ساله اش در این پست، اقدامات حاشیه ساز بسیاری داشته است. او که از سال 76 تا 79 وزیر معادن دولت سید محمد خاتمی بود مسئول برخی اقدامات جنجالی اقتصادی دولت روحانی بوده است.

یکی از جنجالی ترین اقدامات او مربوط به ارز (دلار) 4.200 تومانی یا ارز جهانگیری است. او در روز دوشنبه 20 فروردین 1397 و در پایان جلسه فوق‌العاده ستاد اقتصادی دولت برای مدیریت بازار ارز به ریاست حسن روحانی، اعلام کرد که عرضه دلار ( به وارد کنندگان کالا و برخی اشخاص خاص) بالاتر از 4200 تومان قاچاق است. از آن تاریخ، این نرخ به عنوان دلار جهانگیری شناخته می‌شود. این تصمیم باعث به‌ وجود آمدن چالش‌های فراوانی در اقتصاد ایران شد و صدمات جبران ناپذیری به آن وارد نمود.

جنجال دیگری که اسحاق جهانگیری در این سالها داشته مربوط به دستگیری برادرش به اتهام فساد اقتصادی است. جهانگیری بعد از دستگیری برادرش، مهدی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت: "اطلاع دقیقی از دلیل، چگونگی دستگیری، اتهام، ضابط و شاکی برادرم ندارم، البته وی هیچ‌گونه مسئولیت و فعالیت دولتی ندارد. مساله قابل پیش‌بینی بود و باید صبر کرد. امیدوارم سوءاستفاده سیاسی نباشد و عدالت، مبارزه بافساد و حاکمیت قانون برای همه یکسان اجرا شود."

علی رغم رابطه نسبتا خوب جهانگیری و حسن روحانی اما حتی بین این دو نیز اختلافات عمیقی شکل گرفت. طبق روایت برخی چهره ها، رئیس جمهور و معاونش در چند نوبت با هم بگو مگو داشتند. یکی از جدی ترین تنش ها در یکی از جلسات سران قوا در مورد افزایش قیمت بنزین پیش آمد. طبق روایت غلامرضا تاجگردون (نماینده سابق مجلس) در میان این جلسه و در حالی که جهانگیری در حال نقد اظهارات حسن روحانی بود، رئیس جمهور به معاونش پریده و گفته؛ شما "روشنفکرهای اصلاح طلب" قصد دارید دولت مرا به زمین بزنید. شما دائما در سعدآباد جلسه گذاشته و علیه من توطئه می کنید. طبق روایت تاجگردون، اسحاق جهانگیری با شنیدن این اظهارات تند و کم سابقه، قصد داشت جلسه را ترک کند که علی لاریجانی مانع او شده است. صادق خرازی بعدها در مصاحبه ای از این گفت که در جریان بگو مگوهای روحانی و جهانگیری، معاون رئیس جمهور حدود 20 روز قهر کرده و به سر کار خود نیامده بود.

چالش های معاون اول رئیس جمهور

از ابتدای انقلاب تاکنون، چالش قدرت دوگانه و اختلاف بین مقام اول اجرایی (رئیس جمهور) و مقام دوم (معاون اول یا نخست وزیر) وجود داشته است. این چالش باعث شده هرگاه معاون اول یا نخست وزیر قدرت بگیرد، با رئیس جمهور دچار تضاد شود و هرگاه بیش از حد از قدرت کناره بگیرد، فرمایشی شده و صرفا در حد یک تدارکچی کابینه عمل کند. از این رو شاید مهم ترین چالش معاون اولی این باشد که شخص مورد نظر در این مقام به یک توازن قدرت و ارتباط درست با شخص اول قوه مجریه برسد.

"اعمال قدرت در چارچوب قانون" شاید بتواند این مساله را حل کند. معاون اول رئیس جمهور بعد از رئیس جمهور بالاترین مقام اجرایی دولت را دارد. مهم ترین وظیفه او هم هماهنگی اعضاء کابینه، وزرا و روسای سازمان های دولتی و معاونین است.

با وجود این، شاید چالش مربوط به معاون اول فقط منحصر به دولت نباشد. شاید برخی نقایص قانونی نیز در کار باشند. به نظر می رسد قانون در مورد وظایف و انتظارات معاون اول صریح نیست. در کشوری مانند آمریکا قدرت معاون اول بسیار زیاد است. این قدرت به حدی است که کاندیدای انتخابات حتی قبل از پیروزی باید معاون خود را انتخاب کنند و این معاون حتی در مناظرات انتخاباتی شرکت می کند. قدرت معاون اول به حدی است که حتی در سنا نیز بیشترین نفوذ را یافته و در صورت بروز اشکال در دولت، کار رئیس جمهور را می کند. این در حالی است که در برخی کشورهای دیگر، معاون اول یک مقام صرفا تشریفاتی است که کاری جز دادن مشاوره یا هماهنگی جلسات دولت ندارد و عملا نقش رئیس دفتری را ایفا می کند.

در ایران اما این جایگاه هنوز مشخص و معین نیست و چارچوب های خود را نشناخته است. به همین دلیل در برخی نمونه ها مانند نمونه عارف و حبیبی، معاون اول قدرت بسیار پایینی دارد و در برخی موارد مانند رحیمی مشایی و داوودی این مقام قدرت زیادی پیدا می کند. به نظر می رسد تعیین چارچوب های دقیق برای ممانعت از درگیری رئیس جمهور و معاون اولش مهم ترین چالش برای این پست سیاسی مهم است.

معاون اول دولت سیزدهم چه کسی خواهد بود؟

برای تصدی مقام معاونت اولی دولت جدید گزینه های بسیاری مطرح شده اند. در میان این گزینه ها نام چند شخص بیشتر از بقیه دیده و شنیده می شود. محمد مخبر، فرهاد رهبر، پرویز فتاح و علی نیکزاد شنیده شده ترین نام ها در این میان هستند.

محمد مخبر رئیس ستاد فرمان اجرایی امام است که برخی مجموعه های مهم از جمله بنیاد برکت را تحت پوشش خود دارد. فرهاد رهبر رئیس سابق دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی است. پرویز فتاح رئیس فعلی سازمان مستضعفین و رئیس سابق کمیته امداد و وزیر نیرو در دولت نهم است. علی نیکزاد هم که در دوره انتخابات، ریاست ستاد انتخاباتی ابراهیم رئیسی را برعهده داشت، نائب رئیس فعلی مجلس و وزیر مسکن و شهرسازی در دوره احمدی نژاد است.

هر چند رئیس مرکز اطلاع رسانی ستاد اجرایی فرمان امام در توییتی تاکید کرد که مخبر قصد ورود به کابینه را ندارد اما او همچنان یکی از چهره های شناخته شده و کاندیدای اصلی برای کسب این مقام است. علی نیکزاد هم یکی از جدی ترین نامزدها برای تصدی این پست (معاون اولی) است. او در طول انتخابات، کارهای تبلیغاتی ابراهیم رئیسی را بر عهده داشت و در همان دوران در قامت یک معاون ظاهر شد. پرویز فتاح و فرهاد رهبر هم برای کسب این مقام شانس دارند. باید صبر کرد و دید در آینده چه اتفاقاتی می افتد.

نظر شما درباره بهترین چهره برای این کرسی وزارت در دولت رئیسی چیست؟ در ادامه کامنت بگذارید و نظر بدهید.

وزارت علوم، از گرماگرم فعالیتهای سیاسی تا سکون مدرک گرایی/ وزیر جدید علوم در کابینه رئیسی با چه چالش هایی روبروست؟

کارنامه ۴۰ ساله وزارت آموزش و پرورش/ چه کسی می تواند مدرسه ها را دوباره بگشاید؟

چه کسی می تواند مسئولیت بهداشت و کرونا را در دولت جدید برعهده گیرد؟ / بحران سلامت، میراثی که به رئیسی رسید

فرهنگ یا ارشاد؛ داستان وزارتخانه ای که اطلاعات و آموزش، فرزندان آن هستند

چه کسی وزارت کشاورزی را نجات می دهد؟

وزیر دفاع دولت رئیسی چه کسی خواهد بود/ همه وزرای دفاع جمهوری اسلامی ایران؛ از شهید چمران و فکوری تا اکبر ترکان

گزینه‌های رئیسی برای کرسی وزارت امور خارجه / کدام چهره می‌خواهد رودرروی بایدن بایستد؟

طلای سیاه، یک دنیا رمز و راز/ مروری بر وزرای نفت جمهوری اسلامی ایران/ وزیر نفت جدید چه کسی خواهد بود؟

دولت سیزدهم ورزش ایران را به کدام‌سو می‌برد؟

روند سینوسی سازمان برنامه؛ از وزارت تا انحلال

وزارت کشور رئیسی به چه کسی می رسد؟ / تلاش جریانهای اصولگرا برای رسیدن به ساختمان فاطمی

سازمان انرژی اتمی ایران؛ ارگانی علمی، در تله سیاست

از طرح تفکیک وزارت راه و شهرسازی تا گزینه‌های پیش‌روی رئیسی برای انتخاب وزیر/ نگاهی بر چالش‌های پیش روی رئیسی در وزارت راه و شهرسازی

رئیسی و چالش مدیریت آب و برق در دولت سیزدهم/ گزینه‌های پیش روی رئیس جمهور برای وزارت نیرو را بشناسید

شعام و مصوبه های فرداستی و پنهانش

میهمان چهارساله «باب همایون» در دوره سیزدهم کیست؟

بچه‌های بالا یا سربازان گمنام؛ اطلاعات وزارتخانه‌ای است که در همه ادارات، اتاق دارد

منبع: خبر فوری

38

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 15
  • محمد
    0

    مورچه ای که خدا غضبش کند پر و بالش می دهد

  • s.n
    0

    با سلام انشااله انچه خیر است برای این ملت زجرکشید رقم بخورد خدا را شکر که این هشت سال که برابر با هشتادسال رنج و زحمت و گرفتاری بود بلاخره به سر آمد به نظر حقیر اقای نیک زاد گزینه مناسب تری هست البته دیگر دوستانی که مطرح هستن هم الحق و انصاف چیزی از اقای نیکزاد کم ندارن

  • سیاوش سلطان
    0

    دولت ها در تمام دنیا روابط داخلی و خارجی از همه جنبه ها را مدیریت می کنند و این مدیریت نیازمند به داشتن برتامه علمی و افراد توانمند و متخصص است که با تفکرات شخصی دنبال اهداف نروند بلکه با برنامه و طراحی و اجراء و دیدن نتایج در دورانداز عملیات و فرآیند حرکت هماهنگ و علمی حاصل می شود و اگر هر سازمان یا دولتی با تفکر آزمون و خطا و برخورد با مشکلات بخواهد حکمرانی کند محکوم به شکست است ، بصیرت ، برنامه ، نیروی انسانی توانمند و معتقد و ابزار و ارتباطات سیاسی در رسیدن حکومت ها به اهداف متعالی بسیار اثرگذار هستند ، مانع زدایی در حصول بین بخشی تاثیر بسیاری دارد یعنی همان هماهنگی اما این مانع زدایی اگر علمی نباشد می تواند آثار مخربی داشته باشد ، موانع علمی را باید از مواتع قانونی و فردی تفکیک کرد و موانع فردی و قانونی را رفع و برای موانع علمی راهکار علمی پیدا کرد . حال این مجموعه اگر با طیف سیاسی بدون تخصص و آگاهی شکل بگیرد ، حتی اگر قلباً قصد تعالی و رشد داشته باشند فقط خود رادخسته و مردم را مایوس خواهند کرد سایت مشارکت نخبگان طرح خوبی بود به شرطی که ملاحظات امنیتی حفظ و ملاحظات سیاسی نادیده گرفته شود

  • یک بی لیاقت شد معاون
    0

    جهانگیری دروغگو ترین سیاست زده بود ، او کسی بود که حوانان را مایه دردسر میدانست و این را هیچوقت از یاد نخواهم برد و روزی خواهد آمد که او هم باید پاسخگو باشد و هم مجازات شود.

  • فعال سياسي
    0

    صد رحمت به مشايي! فقط پرحاشيه بود. وقتي دولت تدبير را ديديم به اين نتيجه رسيديم كه پشت سر دولتمردان بهار مي شد نماز خواند. تا جايي كه ما مي دانيم 62 تن طلا را هيچ كس در تاريخ ايران حراج و تاراج نكرده. حمله ي اسكندر هم اين مقدار تاراج و غارت نداشته . اسكندر موفق شد 23 بار شتر طلا از خزانه ي ايران غارت كند كه اگر هر شتر 200 كيلو طلا حمل كرده باشد، مي شود 6600 كيلو. مقايسه كنيد با تاراج روحاني و جهانگيري و سيف. اگر اين غارتگران محاكمه نشوند بايد فاتحه ي كشور و دستگاه قضا را خواند.

  • حمید
    0

    پستی برای مفت خورهای بی خاصیت اصلا خود ریاست جمهوریش هم پست بی خاصیتی است حداقل در زمان روحانی ثابت شد

  • پرتوی
    0

    همه آنهایی که انصاف دارند می دانند دادگاه مشایی فرمایشی بود دلایل اتهامی از آب دوغ خیار هم شل تر بود .متاسفانه و یا خوشبختانه نمی دانم ولی می دانم در تاریخ ثبت می شود و جزء تاریخ بد این ملت می شود

  • خوش نشین
    0

    معاون اولی به تنهایی چکار می تواند بکند ،نکند انتظار معجزه دارید؟؟؟!!!معاون اول نه فقط تواناوداناترین فرد در ایران بلکه اگر در کل جهان باشد بدون تغییرات عمده در ساختارهای کشور،کوتاه نمودن دست ساختارهای قدرت خارج از دولت ،مهار و کنترل قدرتها و دستهای مخفی مخرب در اقتصاد کشور،باندهای مافیایی که قاچاق،فساد ودزدیهای کلان،دلالی ورانت خواری و...سازماندهی میکنند اگرمهار وکنترل نشوند انتظار هیچگونه پیشرفتی را نباید داشت

  • جاوید
    0

    سلام آقای دکتر نیکزاد بهترین گزینه هست تلاشگر و پرتوان و صادق که از بدنه مردم هست و کارنامه مشخصی دارد

  • ناشناس
    0

    باید هم بخندید به ریش همه ملت ایران وقتی کدخدا خواب پاسبان خواب نگهبان خواب باشند شما مشخصا به اهدافتان رسیده اید ولی بدانید طوفان در پیش است بزن و برو نداریم قوه قضائیه تمام اموال نامشروع خود و فرزندان شما را از حلقومتان بیرون میکشد طوفان داریم چه طوفانی هر کدام از شما ها که دستگیر شوید مردم به جشن و پایکوبی میپردازند انوقت نوبت خنده دلسوختگان و سینه سوختگان است .

  • ذوالقرنین
    0

    به جای حرف مفت قیمتها رو برگردانید پول صادرات بر نمیگردد پس چرا صادر میکنید رانت خودرو ومسکن همه جا رو برداشته جدیدا رانت استخدامی هم شروع شده .

  • دن کیشوت
    0

    در انتخابات دوره قبل ریاست جمهوری،قالیباف به نفع رییسی کنار کشید و شد رییس مجلس، اژه ای هم به عنوان یکی از زیر دستان رییسی، شد رییس دستگاه قضا، شورای نگهبان هم که اصولاً به صورت مهندسی شده ایشان را حمایت و انتخاب کرد ،سپاه پاسداران هم که حمایت همه جانبه خود را از رییسی اعلام کرد،یعنی در واقع الان آقای رییسی،ریاست قوای سه‌گانه و همچنین ریاست نیروهای مسلح را داراست و قدرتمندترین رییس جمهور تاریخ جمهوری اسلامی است،همچنین ایشان بارها اعلام کرد که دولت وی شرطی نخواهد بود و مانند دولت های دیگر،سیل و زلزله و کرونا و تحریم و اف ای تی اف و خشکسالی و...را بهانه نخواهد کرد، رقبای ایشان هم مثل محسن رضایی و جلیلی و زاکانی و قاضی زاده هاشمی هم برنامه‌های جامع و مدون خودشان را در اختیار ایشان قرار دادند،آستان قدس هم با آن ثروت عظیم پشت اوست،امامان جمعه هم به نمایندگی علم الهدی،مبلغین وی هستند و واعظان و مداحان هم عاشقان سینه چاکش، بنابراین از این پس هیچ بهانه ای مورد قبول نیست، همه راه ها به روی ناکامی این دولت بسته است، نظام هم که یک نظام نو پا نیست و همه مسوولین نظام صاحب تجربیات چهل ساله و حداقل سی ساله هستند،بر این اساس،آقای رییسی به عنوان تنها تیر باقیمانده در ترکش نظام بایستی که حتماً به هدف بنشیند که اگر ننشیند،الفاتحه !

  • محسن
    0

    کار اصلاحات به کجا رسیده که دیگه داره فرد به فرد مقایسه میکنه مثل فتح الفتوح 100 روزه که بعد 8 سال شد گزارش تورم نقطه به نقطه

  • زیرک
    0

    گرفتن پست در ایران شرکت در نمایش دابسمش است.

  • محمد
    0

    اقای نیکزادمناسبترین گزینه برای معاون اولی ست ازکارمندی تامدیرکلی تااستانداری ووزارت تجربه موفقی درقوه مجریه دارد.درمسکن مهرهم پاکدست وعملگرابود،شخصیتی جهادیست تعامل خوبی بانمایندگان دارد.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها