تیتراژ سریال‌های رمضانی سیما؛ متوسط، تکراری و اشتباهی

بیشتر از 10 سال است که سریال‌های تلویزیون و تیتراژهایشان به مهمان دائمی سفره‌های افطار تبدیل شده‌اند.

تیتراژ سریال‌های رمضانی سیما؛ متوسط، تکراری و اشتباهی

به‌یادماندنی‌ترین قطعات موسیقی این 10 سال بیشترشان تیتراژ سریال‌های رمضانی بوده‌اند؛ از تیتراژ «سوپر هیت» مجید اخشابی برای سریال «گمگشته» گرفته تا تیتراژهای برنامه ماه عسل. حالا در ماه رمضان 1398، تیتراژ سریال‌ها را بررسی کرده‌ایم؛ تیتراژ‌هایی که با بهترین قطعه‌هایی که در این ماه در سال‌های گذشته شنیده بودیم، فاصله زیادی دارند.

ماه رمضان مبدأ تغییرات است؛ از تغییرات انفسی گرفته تا تغییرات آفاقی. ماه خدا مثل همه چیزهای دیگر در تمدن جدید، برای خود بازار مجزا دارد؛ از خوراکی‌ها گرفته تا گردشگری. ازجمله بازارهایی که اساسا با ماه رمضان شکل گرفته، تیتراژخوانی است. اولین‌بار در ماه رمضان 1380 بود که آقای مجید اخشابی ترانه استاد علی معلم را برای تیتراژ پایانی سریال «گمگشته اجرا» کرد. پیش‌از‌این، تیتراژخواندن در تلویزیون مرسوم نبود و تیتراژها عمدتا بدون کلام بودند. بسیاری از سریال‌ها هم که اصلا تیتراژ نداشتند و فقط تمام می‌شدند؛ اما بعد از اتفاق «گمگشته»، همین که «نازنین سمند رو زین کن» روی زبان‌ها افتاد، تیتراژخوانی هم به کالایی پرمشتری در بازار رمضانی تبدیل شد. البته، این تجربه موفق به سریال‌ها و برنامه‌های ماه رمضان محدود نشد. تیتراژخوانی کم‌کم به همه برنامه‌ها و سریال‌ها در تمام ایام سال نفوذ کرد؛ اما تیتراژهای رمضانی همیشه جایگاه متمایز خود را برای بینندگان و به‌تبعش خوانندگان حفظ کرد. گزافه نیست اگر بگوییم تیتراژ بعضی برنامه‌های خاص مثل «ماه عسل» باعث تبدیل خواننده‌ای معمولی و بعضا ناشناس به پاپ‌استار واقعی می‌شد. گاهی تیتراژها آن‌قدر در ذهن مخاطبان پررنگ شدند که ماه رمضان آن سال به‌نام آن تیتراژ به‌یاد آورده می‌شود. گذشته از این، تیتراژخوانی در تلویزیون شاهدی بر مهمل‌بودن برچسب‌هایی همچون هنر سفارشی است. تیتراژها مطلقا سفارشی هستند و اغلب بهترین و باکیفیت‌ترین آثار پدیدآورندگانشان. قطعه‌هایی که خوانندگان مختلف برای تیتراژ اجرا می‌کنند، بیشترین بخت را برای تبدیل به «هیت‌ترک» دارند. همین حالا اگر به فهرست صدتایی قطعه‌های هیت 10 سال گذشته پاپ فارسی رجوع کنیم، لااقل نیمی از آن‌ها تیتراژ سریال‌ها و برنامه‌های مختلف بوده‌اند. محبوبیت فراگیر تیتراژها منحصر به تلویزیون و سینمای کشور ما نیست. این خاصیت آثار نمایشی است که قطعه‌های موسیقی را نشان‌دار می‌کنند. هرچه اثر نمایشی کیفیت بیشتری داشته باشد، قطعات موسیقی آن اثر هم اقبال بیشتری پیدا می‌کنند. البته، بدیهی است رابطه قطعات موسیقی با آثار نمایشی یک‌طرفه نیست. بسیاری از اوقات هم این قطعات موسیقی هستند که سبب می‌شوند آثار نمایشی ضریب بیشتری پیدا کنند. با این مقدمه، به‌سراغ تیتراژهای رمضان امسال برویم. بگذارید همین ابتدا تکلیف را روشن کنیم: هیچ‌یک از آثار امسال جزو تیتراژهای موفق و ماندگار معاصر نیستند و نخواهند بود. این اتفاق در بحران موسیقی پاپ فارسی ریشه دارد؛ بحرانی که تلاش می‌کنم ذیل بررسی قطعه‌های مختلف این گزارش، توضیح و شرحش دهم.

تنها می‌مانم؛ تیتراژ سریال برادرجان
بحران مثلث دوضلعی
چندسالی هست که آقایان فرید سعادتمند و سالار عقیلی همدیگر را پیدا کرده‌اند. عقیلی پیش از همکاری با سعادتمند، تنها با آثار حماسی و ملی‌اش شناخته می‌شد. صدایی پرحجم و فریادهایی که تداعی غرور می‌کردند؛ اما موسیقی لطیف، ایرانی و عاشقانه فرید سعادتمند گوشه‌ای تازه از استعداد صدای سالار را کشف کرد. سالار نشان داد استعداد خوبی در ارائه قطعه‌های آرام و عاشقانه دارد و اتفاقا حجم و جنس صدای متفاوتش مزیت بزرگ او در بازار قطعه‌های عاشقانه است. این همکاری از تیتراژ سریال «حانیه» شروع شد. قطعه «حانیه» خیلی زود به‌دلیل جنس ترانه و بافت متفاوت ملودی موردتوجه قرار گرفت. بهترین محصول این همکاری سال گذشته در تیتراژ سریال «بازی نقاب‌ها» عرضه شد. قطعه «چه بگویم» خیلی زود به دسته تیتراژهای ماندگار تلویزیون پیوست. بااین‌حال، همکاری تازه سعادتمند و عقیلی هرچند همچنان بهترین قطعه ماه رمضان امسال است، هرگز اتفاقی تازه نیست. قطعه تازه این دو نفر گذشته از اینکه نمی‌تواند خود را به موفقیت «چه بگویم» نزدیک کند، حتی یک پله هم از «حانیه» عقب‌تر می‌ایستد. چه اتفاقی رخ داده؟ بی‌تردید بخشی از پاسخ مربوط به تغییر ضلع سوم این همکاری است. در هر دو اثر قبلی، آقای محمدمهدی سیار بود که وظیفه ترانه‌سرایی را به‌عهده داشت. ترانه‌های گرم، خوش‌مضمون و آهنگین سیار زمینه را به خوبی برای هنرنمایی سعادتمند و عقیلی فراهم کرده بود؛ اما در کار تازه، عقیلی قطعه‌ای از آقای حسین غیاثی را اجرا کرده است. هرچند غیاثی ازجمله بهترین ترانه‌سراهای معاصر است، جنس کار او با فضای همکاری دونفره عقیلی و سعادتمند متفاوت است. ترانه غیاثی شروع خوبی دارد؛ اما در میانه‌های قطعه با تغییری ناگهانی، لحن و ریتم را به‌هم می‌زند. این تغییر و نه تنوع، سبب آشفتگی می‌شود. این آشفتگی در کلمات ترانه هم تکرار می‌شود و به‌نحوی استعاری واقعیت این قطعه را فریاد می‌زند. با‌این‌حال، «تنها می‌مانم» همچنان بهترین قطعه این رمضان است؛ موقعیتی که نه به‌واسطه قوت خود که در پی ضعف دیگران نصیبش می‌شود.

جورچین، تیتراژ سریال دلدار
چاوشی و در جای با«صفا»
نخستین و مهم‌ترین خاصیت آثار پاپ، سادگی ترانه و خاصیت تکرارپذیری آن‌هاست. ترانه‌هایی با چند واژه‌های کلیدی که گویا باقی واژه‌ها وظیفه برجسته‌کردن آن‌ها را دارند. این مسأله در ترانه تیتراژها اهمیت را چندبرابر دارد. اگر موسیقی پاپ عامه‌پسندترین نوع موسیقی است، تیتراژها عامه‌پسندترین قطعه‌های پاپ هستند. رعایت اصل سادگی و تکرارپذیری قانون تخطی‌ناپذیر ترانه تیتراژهاست. البته، نمونه‌های موفقی از ترانه‌های پرواژه و پیچیده هم در ذهن دارم؛ اما هریک به‌دلیل خاصی گرفته‌اند: یا اجرایشان درخشان بوده یا سازبندی و ملودی ویژه‌ای داشته‌اند. گذشته از این، اولین اصل موفقیت تیتراژها همان اصل سادگی و تکرارپذیری است. خب، چه باید گفت وقتی سادگی و تکرارپذیری ظاهرا منفورترین چیزها نزد حسین صفا، ترانه‌سرای ثابت محسن چاوشی است. برای اینکه این ادعا را بهتر درک کنید، یک‌بار بندهای مطلع این ترانه را بخوانید: ‌«توی تاریکی شب، آه در جریان بود، زل زدم به آسمون، عینکم دودی شد/ با صدای زنگ در، یهو بارون بارید، دستای خونه پر از گل داوودی شد/ ماه از راه رسید، روی راه‌پله نشست، دکمه‌های قلب من دونه‌دونه شل شدن/ گفتم این یه معجزس، خیره شد به آسمون، همه ستاره‌ها دونه‌دونه گل شدن». ترانه‌ای پر‌پیچ‌وخم که اگر بند ترجیع نداشت، حتما هدرشده‌ترین تیتراژ امسال بود. بند ترجیع صفا و اجرای خوب و نوستالژیک چاوشی از این بند که یادآور قطعه‌های اجرای‌شده او در فیلم سنتوری هستند، تا حدی قطعه را نجات داده است. «مهربونی ای عشق، نازنینی ‌ای عشق، آخرین تیکه این جورچینی ‌ای عشق/ مهربونی ای عشق، نازنینی ‌ای عشق، آخرین تیکه این جورچینی ‌ای عشق». واقعا سؤال اینجاست وقتی این دو نفر می‌توانند لحظاتی به‌خوبی این بند را خلق کنند، چه اصراری به تکرار شکست مطلق دارند. آه از تمنای تمایز و سبک‌پردازی‌های بیهوده.

«ازیادهارفته»، تیتراژ سریال ازیادهارفته
حجت اشرف‌زاده؛ ستاره‌ای که زود خاموش شد
آقای حجت اشرف‌زاده از آن دست صداهایی بود که خیلی زود درخشید و خیلی زود خاموش شد. همنشینی موفق او با آقای علیرضا بدیع به‌عنوان شاعر در آلبوم محبوب «ماه و ماهی» آن‌قدر انتظارات را بالا برد که نتیجه‌ای جز ناکامی به‌بار نیاورد. اشرف‌زاده هیچ‌وقت نتوانست شعری مانند اشعار بدیع پیدا کند که آ‌نقدر برای بروز ویژگی‌های صدای او مناسب باشد. او این‌بار به‌سراغ شعری از استاد شفیعی‌کدکنی رفته است؛ شعری با مضمون گلایه و شکوه از یار که عاشقانه‌ای امروزی را عرضه می‌کند. شعر با این بیت شروع می‌شود: «دست به دستِ مدّعی شانه به شانه می‌روی/ آه که با رقیبِ من جانبِ خانه می‌روی». وقتی چنین بیتی می‌خوانید، چه صدایی را تصور می‌کنید؟ هر صدایی باشد قطعا با صدای فریادزدن حجت اشرف‌زاده از لحظه شروع تا پایان کار فاصله زیادی دارد. گام بالایی که اشرف‌زاده از لحظه شروع برای ارائه غزل شفیعی انتخاب کرده، اشتباه بزرگی است که همه لطافت شعر را شهید کرده است. البته او قطعه‌ای دیگر هم برای این سریال خوانده است. قطعه‌ای که در صحنه‌ای از کار به‌صورت کلیپ ارائه شد. ترانه این قطعه را آقای عباس محمدی گفته است؛ ترانه‌ای صمیمی که اشرف‌زاده خیلی راحت لحن آن را فهمیده و از عهده اجرایش برآمده است. قطعه‌ای با عنوان «دلم گریه می‌خواد» که ‌ای کاش آقای بهرامیان این قطعه را به‌عنوان تیتراژ کارش انتخاب می‌کرد تا هم اشرف‌زاده بیش‌ازاین به‌عنوان ستاره‌ای خاموش‌شده معروف نشود و هم سریال خودش مخاطب بیشتری پیدا کند.

منبع: صبح نو

1981

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها