پرستاری پس از مرگ

دو پرستار بیمارستان امام‌رضای لار پس از مرگشان جان هشت نفر را نجات دادند. گویی سرنوشت‌شان با جان‌بخشیدن و کمک به بیماران گره ‌خورده بود.

پرستاری پس از مرگ

سعید بیات، پرستار 26ساله بیمارستان امام‌رضای لار، تازه دو ماه بود که از بیمارستان شیراز به شهرستان لار انتقالی گرفته بود تا زمان بیشتری را در کنار خانواده‌اش باشد اما بازگشت او به زادگاهش دو ماه بیشتر طول نکشید و اسفند 97 در یک سانحه رانندگی جان خود را از دست داد. سعید در این تصادف از دنیا رفت اما اهدای اعضای بدن این پرستار جوان تا امروز حداقل جان پنج نفر را نجات داده است؛ کبد او به دو بیمار، دختری سه‌ساله اهل یاسوج و یک خانم ۳۵ساله اهل ایلام، یک کلیه و پانکراس او به خانمی ۲۸ساله اهل نیریز، کلیه دیگر به یک جانباز ۵۰ساله اهل شیراز و قلب این پرستار جوان هم به یک آقای ۳۵ساله اهل دوکوهک اهدا شد. این همه اعضای اهدایی او نبود، پوست سعید بیات نیز برای اهدا به بیمارانی که دچار سوختگی شدید شده‌اند و قرنیه او نیز برای پیوند به بیماران دیگر در نوبت اهدا قرار گرفته است.

پدر مرحوم سعید بیات در این‌باره می‌گوید: «‌سعید قبل از مرگش کارت اهدای عضو دریافت کرده بود البته با اینکه موضوع را می‌دانستم، بازهم هنگام اهدای عضو پسرم مردد بودم تا اینکه به یاد آیه‌ای از قرآن در سوره مائده افتادم. در این آیه آمده است هر انسانی که جان یک انسان را نجات بدهد مانند این است که جان همه انسان‌ها را نجات داده باشد به همین خاطر بود که تصمیم گرفتیم اعضای بدن پسرم را اهدا کنیم. پسرم جانش را از دست داد اما شکر خدا اهداشونده‌ها حالشان خوب است و چند بار با ما تماس گرفتند و مدام برای پسرم دعای خیر می‌کردند و امیدوارم روح پسرم شاد باشد». پدر سعید کمی مکث می‌کند، بغضش را قورت می‌دهد و می‌گوید: «پسرم هم پرستار بود هم به صورت داوطلبانه در هلال‌احمر خدمت می‌کرد. آن روز برای گرفتن پایان خدمت دوستش به شهر دیگری رفته بود که در راه بازگشت تصادف کرد. به ما خبر دادند و ما خودمان را به بیمارستان رساندیم اما بعد از اینکه او را از اتاق عمل بیرون آوردند به ما گفتند دو درصد احتمال بازگشت او وجود دارد و او دچار مرگ مغزی شده است. با اینکه پزشکان تلاش زیادی کردند اما وضعیت پسرم تغییری نکرد و در نهایت تصمیم گرفیتم اعضای بدن او را اهدا کنیم».

سعید علیان، یکی دیگر از پرستاران این بیمارستان، هم پس از مرگ اعضای بدنش به چند بیمار اهدا شد و جان آنها را نجات داد. او هم زمستان سال گذشته وقتی به دلیل مرگ مغزی از دنیا رفت، با اهدای اعضای خود به سه نفر جان دوباره بخشید.

23 سال داشت و تازه 20 روز بود که با همسرش عقد کرده بود هنوز جشن عروسی‌اش را برگزار نکرده بود که دی‌ماه سال 97 جانش را از دست داد و به جای لباس دامادی، کفن‌پوش شد. این پرستار جوان جانش را از دست داد اما با تصمیمی که خودش پیش از مرگ گرفته بود، به چند بیمار جان دوباره بخشید. یکی از اعضای خانواده او درباره علت فوت سعید می‌گوید: «هنگامی که سعید دانشجو پرستاری بود، متوجه شد بیماری قلبی دارد، چند بار یکی از هم‌کلاسی‌هایش فشارش را گرفت و متوجه شد فشار خونش بسیار بالاست. با یکی از استاد‌هایشان مشورت کرد و پس از معاینه متوجه شد یکی از رگ‌های قلبش به طور مادرزادی مشکل دارد. همان سال 93 عمل قلب باز انجام داد. پس از آن دیگر مشکل خاصی برایش ایجاد نشد و او هم دیگر برای چکاپ مراجع نکرد».

او در ادامه می‌گوید: «البته فشار کاری زیادی هم داشت و هنگامی که همکارانش به‌ویژه همکاران «خانم» از او می‌خواستند به جای آنها شیف شب در بیمارستان بماند، قبول می‌کرد و معمولا به ‌آ‌نها نه نمی‌گفت. شب قبل از این حادثه نیز بعد از اینکه سعید به خانه برگشت، یکی از همکارانش از او خواست با یکی از بیماران با آمبولانس به شیراز برود و سعید هم قبول می‌کند. فردای آن شب هنگامی که سعید در حال خوردن صبحانه بود، حالش بد می‌شود و او را به بیمارستان منتقل می‌کنند اما به دلیل اینکه حال جسمی او اصلا خوب نبود، همان روز او را به شیراز منتقل می‌کنند».

نفس عمیقی می‌کشد و ادامه می‌دهد: «در بیمارستان نمازی شیراز پزشکی که چند سال پیش سعید را عمل کرده بود، او را معاینه کرد. به ما گفت من سعید را اینجا در بیمارستان دولتی عمل نمی‌کنم چون بیمارستان دولتی است و به دلیل تحریم‌ها امکانات اتاق عمل کم است و اگر می‌خواهید او را عمل کنم، باید او را به بیمارستان خصوصی که در آن کار می‌کنم، منتقل کنید. سعید باید به صورت اورژانسی عمل می‌شد برای همین او را به بیمارستان خصوصی که پزشک معالج گفته بود، منتقل کردیم البته پزشکش به دلیل اینکه عمل‌های دیگری را باید انجام می‌داد، همان روز سعید را عمل نکرد. بعد از عمل سعید 10 روز در کما بود و به ما اعلام کردند او دچار مرگ مغزی شده است. بعد از این اتفاق چون سعید کارت اهدای عضو داشت، تصمیم گرفتیم با پدر و مادرش در این‌باره صحبت کنیم. آنها کمی نسبت به این کار دودل بودند اما در نهایت بعد از اینکه متوجه شدند این خواسته خود سعید بوده است، رضایت دادند کلیه‌ها و کبد سعید اهدا شود».‌

منبع: اقتصاد آنلاین

1980

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها