رای الیوم:

8 نکته در مورد گمانه‌ها بر سر «پایان ماه عسل ایران و روسیه»

برخی تحلیلگران بر این عقیده اند که روابط ایران و روسیه رو به سردی می رود و دلایل متعددی برای این تصور مطرح می کنند که قطعا رسانه ها نقش زیادی در شکل گیری آن داشته اند.

8 نکته در مورد گمانه‌ها بر سر «پایان ماه عسل ایران و روسیه»

سفر نخست وزیر اسرائیل به مسکو در روز چهارشنبه، در مقدمه این دلایل قرار می گیرد. پس از آنکه این سفر چند بار به تاخیر افتاد، رسانه ها موافقت پوتین با این دیدار را دلیل دادن پاسخ مثبت او به خواسته اسرائیل مبنی بر خروج نیروهای ایرانی از سوریه دانستند.
رای الیوم نوشت: برخی تحلیلگران بر این عقیده اند که روابط ایران و روسیه رو به سردی می رود و دلایل متعددی برای این تصور مطرح می کنند که قطعا رسانه ها نقش زیادی در شکل گیری آن داشته اند.

در ادامه این مطلب آمده است: سفر نخست وزیر اسرائیل به مسکو در روز چهارشنبه، در مقدمه این دلایل قرار می گیرد. پس از آنکه این سفر چند بار به تاخیر افتاد، رسانه ها موافقت پوتین با این دیدار را دلیل دادن پاسخ مثبت او به خواسته اسرائیل مبنی بر خروج نیروهای ایرانی از سوریه دانستند.

اتفاق دوم، سفر اسد به تهران بود که در پی آن، رسانه ها این حرکت دمشق را به معنای سیلی آن به تحرکات مسکو برای به حاشیه بردن نقش ایران در سوریه دانستند.

اما حقایقی وجود دارد که پیش از پرداختن به اینکه آیا واقعا سردی در روابط بین ایران و روسیه ایجاد شده است یا نه، لازم است به ان توجه داشته باشیم:

1/ روسیه به اصل «نه دوستی دائمی است و نه دشمنی، بلکه تنها منافع همیشگی است»، باور دارد و به همین دلیل، در صورتی که روابط روسیه و ایران شاهد نوعی سردی و حتی تنش باشد، نباید متعجب شویم؛ چرا که اگر مسکو قانع شود که منافع آن با منافع تهران در تعارض است، قطعا چنین رفتاری خواهد داشت.

2/هیچ کس منکر این مساله نیست که مسکو و تهران نقش بارزی در خاموش کردن آتش بحران و جنگ در سوریه داشتند و حتی اگر در برخی موارد منافع ایران و روسیه با یکدیگر تلاقی نداشته باشد، دلیل نمی شود که این دو دولت از هدف مهمتری که به نفع هر دو آنهاست، یعنی بازگشت استقرار در سوریه، غافل بمانند.

3/ محال است که مواضع و سیاستهای دولتها صد در صد با یکدیگر مطابقت داشته باشد و غالبا دولتهای متمدن به دنبال عناصر مشترک برای تحقق منافع خود هستند، حتی اگر این عناصر واقعا اندک باشد.

4/ بحران سوریه کاملا به پایان نرسیده است که بگوییم نیازی به دیدار و هماهنگی نیست، بلکه در حال حاضر نیاز بیشتری به هماهنگی وجود دارد. در گذشته، تلاشها بر حل نظامی بحران سوریه متمرکز بود و هر یک از دولتهای ایران و روسیه یک هدف اصلی داشتند که همان إعمال سیطره نظامی خود بر سوریه بود و این دو توانستند نیروهای معارض مسلح را سرکوب کنند، اما عملیات سیاسی فعلی هماهنگی بیشتر بین انها را می طلبد.

5/ نقشی که روسیه در سوریه ایفا می کند، مستلزم آن است که در جایگاه بی طرف قرار بگیرد تا بتواند همه طرفها را در مورد ایفای نقش مثبت و سهیم شدن در پایان دادن به بحران، قانع کند و طبیعی است که مواضع و سیاستهای همه طرفها مطابق یکدیگر باشد.

6/ طبیعی است که هر طرفی تلاش کند تا خود را به شکل یک بازیگر اصلی در میدان سوریه مطرح کرده و نقش طرف دیگر که با سیاستهای آن در تعارض است را به حاشیه ببرد و متاسفانه می بینیم طرفهایی که نقش اصلی در ویرانی سوریه و حمایت از تروریستها داشتند، امروز می خواهند اینطور وانمود کنند که در عملیات سیاسی که در سوریه جریان دارد، نقش مهمی دارند!

7/ در سایه این واقعیتها، مسکو از مدتی پیش به دنبال بازگرداندن استقرار به سوریه بوده و در حال برداشتن گامهایی برای قانع کردن دولتها و برخی دولتهای عربی در مورد ضرورت تغییر سیاستهایشان در مورد سوریه است و سفر وزیر خارجه روسیه به قطر و عربستان در همین چارچوب جای می گیرد.

8/ با توجه به اینکه عربستان به نقش ایران در سوریه معترض است، این وظیفه به برخی رسانه ها سپرده شد که به موضوع تنش در روابط بین روسیه و ایران بپردازند و تاکید کنند که مسکو هم واقعا از نقش ایران در سوریه ناراضی است. تا شاید به این شیوه، اندکی از عطش عربستان کاسته شده و موضع آن در مورد بسیاری از مسائل مربوط به سوریه که در مقدمه آنها، مشارکت در بازسازی این کشور و بازگشت دمشق به اتحادیه عربی است، تغییر کند.

اما آنچه بین روسیه و ایران را جمع می کند، پرونده های زیادی است؛ بدین معنا که اگر روابط این دو کشور در جریان پرونده سوریه به سر رسید، روابط دو جانبه آنها در زمینه های دیگر تا اندازه ای عمیق است که عمر آن می تواند به چند دهه برسد؛ و از آن میان، می توان به نقش مسکو در توافق هسته ای اشاره کرد. در کنار پرونده های سوریه و توافق هسته ای، موارد دیگری نیز وجود دارد که روسیه و ایران را در یک مبدأ سیاسی مهم به هم پیوند می دهد و آن، مبارزه با تک قطبی بودن جهانی است؛ بویژه آنکه یکه تازی آمریکا، مصیبتهای زیادی به دولتهای مختلف در جهان وارد کرده، که در مقدمه آنها، عراق، لیبی و افغانستان است؛ از این رو بعید نیست که دو گانه ایران-روسیه بتواند نقش بارزی در دیگر پرونده های مهم ایفا کند.

منبع: انتخاب

15

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 3
  • کاربر ناشناس
    0

    از قدیم برای اینکه نشون بدن نباید به کسی اعتماد کرد میگفتن اون روسی!

  • حسین
    0

    ایران با سیاست های خودش بزرگترین خدمت را تاکنون به روسیه کرده است.روسیه نمی گذارد که روابط ایران با اروپا و غرب عادی شود تا بدون رقیب راحت نفت و گازش را به اروپا صادر کند.روسیه دوست داره که در خاورمیانه همیشه سفره جنگ و خون ریزی برپا باشد تا به انها اسلحه بفروشدو ...روسیه هیج وقت نمی خواهد در فلسطین صلحی برقرار شود چون نانش اجر می شود.ای کاش مسوولین مملکت اگه یه ذره تو فکر منافع ملت بودند فکر روسیه را بخوانند و احازه بازی با کارت ایران را به انها ندهتد.امیدوارم که این درد دل یک هم وطن را منتشر کنی اگر چه شما را نیز درک می کنم ولی چاره چیست غیر از شما بلندگویی نداریم.ارزوی همه سرافرازی میهن عزیز است در بین تمام کشورها.به امید انروز در اینده نزدیک

  • ناشناس
    0

    از ترویج ترفند جدایی ایران از روسیه چه طرفهایی سود می برند؟؟؟!!! --- چون جفرافیای سیاسی راهبردی ایران و روسیه بنفع هر دو کشور در منطقه و جهان مکمل سرنوشت ساز هر دو کشور باهم است ؛ بنا بر این جدایی این دو از هم حماقت بزرگی است که بجز آمریکا و غرب استعمار گر زیاده خواه و قانون ستیز و اسرائیل غاصب که دست ساخت آمریکا و غرب است و نوکران کودن و سر سپرده ی آنان در منطقه هیچ طرف دیگری از آن سود نمی برد. ترویج سخن از سردی روابط میان ایران و روسیه و سخن از احتمال جدایی این دو کشور قدرتمند ، که تقریبا سیاستهای منطقه ای قانون گرای منطقی نزدیک بهم در باره ی مسائل راهبردی دارند ، در رسانه های بیگانه و برخی رسانه های درونی و هیاهوی این که کدام یک از ایران و روسیه از روابط میان دو کشور سود می برد و کدام یک زیان می بیند بنظر بسیاری از سیاست شناسان بی طرف ترفند رسوایی است که سر انجام با تبدیل آن به باور نزد مردم دو کشور و مردم منطقه در نهایت به سود دشمنان حقیقی منطقه که دشمنان ایران و روسیه نیز هستند خواهد انجامید و نظامهای این دو کشور قدرتمند قانون گرا را تضعیف خواهد کرد و سرنوشت مردم و ثروتهای منطقه را بنفع اسراییل در بست به دست قدرتهای استعماری چپاول گر رقیب یعنی آمریکا و غرب خواهد سپرد و منطقه را هیچگاه از آشوب و خرابی پیوسته بیرون نخواهد آورد.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها