چگونه «ممنوعه»، یک شبه تلاش‌ها را بر باد می‌دهد؟

این اولین بار نیست که رسانه‌های ایرانی در بازنمایی مهاجرین افغانستانی ساکن ایران، اشتباه می‌کنند. اشتباهاتی بزرگ که بهانه‌هایی بزرگ به دست مروجان جدایی می‌دهد.

چگونه «ممنوعه»، یک شبه تلاش‌ها را بر باد می‌دهد؟

در حالی که مسائل اجتماعی و مصائب زندگی مهاجرین افغانستانی با سرعت البته اندکی روبه بهبود است؛ دوباره رسانه‌های ایرانی در میانه این تحولات مخرب ظاهر شده‌اند. سریال «ممنوعه» که پخش آن از شبکه نمایش خانگی انجام می‌شود، یکی از آثار پرحاشیه در سال‌های اخیر کشور در حوزه تصویر است. از همان ابتدای پخش ممنوعه موضوع استفاده از مواد مخدر، مشروبات الکلی، قمار و عادی جلوه دادن روابط دختر و پسر و شرکت در میهمانی‌های مختلط از جمله حواشی این سریال بود که حرف و حدیث‌های بسیاری را در مورد آن رقم زد و توزیع آن نیز بعد از پخش سه قسمت چندماهی متوقف شد.

در این مجموعه شاهد زندگی چند جوان هستیم که زندگی بی هدفی دارند و خیانت کردن به یکدیگر به عنوان موضوعی پذیرفته شده میان آنها دیده می‌شود. سازندگان این مجموعه موضوع خیانت را به والدین این جوانان هم گسترش داده اند، در حالی که روابط میان شخصیت‌های این سریال ماهیت خارج از عرف و به عبارتی ساختارشکنانه دارد. مجموع این عوامل باعث شد که از همان ابتدا با پخش هر قسمت از این مجموعه نقدهای فراوانی نسبت به این فیلم مطرح شود و کاربران فضای مجازی هم متأثر از محتوای به نمایش درآمده نسبت به آن واکنش نشان دهند.

توقیف و دوباره بازگشت؛ بازگشتی تأسف‌بار

بعضی بحث‌های انتقادی در خصوص این مجموعه حاکی از این است که گروهی از مخاطبان با پیام این فیلم همراهی نکرده اند و آن را اثری تقلیدی از سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان ساخت ترکیه ارزیابی کرده اند. با این حال «امیر پورکیان»، کارگردان ممنوعه معتقد است واقعیت‌های بخشی از جامعه را با دغدغه فرهنگی اش روایت می‌کند، او می‌گوید اگر در شبکه‌های ماهواره‌ای و یا در غرب فیلم می‌سازند، خیلی از آن‌ها ناهنجاری‌ها را روایت می‌کنند، اما در نهایت و پایان خروجی‌اش، ناهنجاری‌ها را شیرین نشان می‌دهند. اما این مجموعه اگر بهشتی نشان داده است، زمهریری هم برایش به تصویر می‌کشد.

اما جدای از حاشیه‌های محتوایی این سریال؛ نمایش صحنه‌ای در قسمت ششم سریال، شاخک‌های حساس مهاجرین افغانستانی ساکن ایران به این سریال را حساس‌تر کرد. در قسمت ششم این مجموعه سکانسی از یک جوان افغان به نمایش درآمد که با ظاهری نامناسب، کاندیدای ازدواج با یکی از شخصیت‌های اصلی سریال (برکه) معرفی می‌شود در حالی که این وصلت مجازاتی برای برکه معرفی می‌شود و این یعنی اینکه مؤلفان مجموعه همچنان با دید عقب‌مانده‌ای ازدواج با یک افغانستانی را آنقدر پایین تصور می‌کنند که می‌تواند به عنوان مجازات یک فرد محسوب شود.

پورکیان در صحنه‌های دیگری از فیلم هم در لا به لای گفت و گوی شخصیت‌ها، اتباع افغانستان را مورد تمسخر قرار می‌دهد. به عنوان مثال در صحنه اسباب کشی خانواده برکه به تهران، فردی افغانستانی به آنها کمک می‌کند. اما دختر برکه عبارت «اون بو می ده» را درباره‌اش به کار می‌برد. در صحنه دیگری هم برکه عکسی سلفی با کارگر افغانستانی می‌گیرد و همین تصویر را دستمایه شوخی و تفریح با دوستانش قرار می‌دهد.

بی بی سی جای رسانه‌های داخلی

این سکانس‌های ممنوعه به تنهایی کافی بود تا این بار علاوه بر واکنش مخاطبان داخلی در فضای مجازی، کاربران و اتباع افغانستان هم نسبت به آن موضع بگیرند و آن صحنه‌ها را «نژادپرستانه» قلمداد کنند. به همین مناسبت کمپین نه به نژاد پرستی با همین هشتگ در فضای مجازی به راه افتاد، با این حال علی رغم انتظار از رسانه‌های داخلی برای پرداختن به این سوژه با اهمیت، آنها به این موضوع نپرداختند در عوض رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور همچون بی بی سی فارسی و رادیو زمانه به سراغ این موضوع رفتند و با نگاه خودشان تلاش کردند تا از این سوژه راهی برای برهم زدن روابط تاریخی میان دو کشور ایران و افغانستان پیدا کنند.

بی بی سی فارسی در گزارشی با تیتر «ممنوعه؛ برای تحقیر نژادی افغان‌ها یا مخالفت با نژاد پرستی؟» با مقدمه‌ای که در آن تحقیر نژادی و قومی در ایران را موضوعی جدیدی ندانسته است، صحبت از این می‌کند که اقوام و ملل مختلف بارها در ایران شاهد انواع توهین‌ها بوده اند. در ادامه این گزارش هم آمده است نمایش بعضی از این تحقیرها از طریق رسانه‌ها و متعاقب آن واکنش‌ها نسبت به آن سبب شده است که عذرخواهی هایی صورت بگیرد.

بعد هم بی بی سی فارسی می‌نویسد تحقیر افغانستانی‌ها موضوعی است که تا به حال کمتر مورد توجه قرار گرفته در حالی که شبکه‌های اجتماعی بستری شده است تا نسبت به آن واکنشی صورت بگیرد. با این مقدمه نویسنده گزارش به سراغ سریال ممنوعه می‌رود. البته با این ملاحظه که صحبت‌های ویدئویی پورکیان با مخاطبان صفحه اش در اینستاگرام درباره برخورد با اتباع افغانستان به شکل کوتاه و گذرا مطرح می‌شود و به نقل از وی می‌نویسد اقداماتش هدفمند و به منظور ابراز همدردی با افغان هاست.

سپس سکانس‌های یادشده در فیلم و واکنش کاربران برجسته می‌شود و در نهایت رفتار بازیگران این فیلم با شخصیت‌های افغانستانی به کل ایرانی‌ها تعمیم داده می‌شود. در همین رابطه در بخشی از این گزارش می‌خوانیم: «این نوع برخوردها البته محدود به این سریال نیست و موارد مشابه‌ای در برخی دیگر از مجموعه‌های تلویزیونی نیز گاهاً دیده شده است؛ ضمن اینکه در عین حال چنین نگاهی در جامعه ایران به اشکال مختلف از مقامات گرفته تا مردم وجود دارد.»

شیعه- سنی کردن ماجرا

نیکی محجوب، نویسنده این مطلب در بی بی سی فارسی حتی برای اثبات اینکه در ایران رفتار نژاد پرستانه با اتباع افغانستانی انجام می‌شود، شاهد مثالی اثبات نشده می‌آورد مبنی بر اینکه زمانی که او در ایران به فعالیت خبرنگاری در حوزه اجتماعی مشغول بوده، با مدیر کل امور اتباع و مهاجرین خارجی وقت وزارت کشور مصاحبه‌ای کرده است که در آن می‌گوید مهاجران افغانستانیی و عراقی در ایران به این علت در وضعیت متفاوتی هستند که افغان‌ها سنی و عراقی‌ها شیعه هستند.

شواهدی ضعیف؛ از شایعه تا محدودیت‌هایی در گذشته

بی بی سی فارسی در ادامه برای اثبات فرضیه خود مبنی بر اعمال تبعیض نژادی در خصوص اتباع افغانستانی در ایران اشاره‌ای به فیلم ضرب و شتم مهاجران افغان توسط مأموران نیروی انتظامی می‌کند که این فیلم چند ماه پیش به شکل گسترده‌ای منتشر شد و در نهایت به شکل رسمی از سوی پلیس تکذیب شد. اما گزارشگر بی بی سی به شکل ماهرانه‌ای از مطرح کردن این قسمت خودداری می‌کند و در عوض می‌نویسد در این ماجرا سفیر ایران در کابل از سوی دستگاه دیپلماسی کشور افغانستان احضار شد.

در ادامه این رسانه پای روزنامه‌ها و مطبوعات داخلی را به موضوع تبعیض نژادی وسط می‌کشد و صفحه حوادث نشریات را محلی برای تبعیض قومیتی افغان‌ها معرفی می‌کند. البته نویسنده گزارش به دلیل رعایت بعضی ملاحظات حرفه روزنامه نگاری از قول خبرنگاران حوادث خبرنویسی در این حوزه را بی ربط با توهین و تحقیر قومیتی معرفی می‌کند.

یکی دیگر از مواردی که در این گزارش به آن اشاره شده است استفاده از الفاظ نادرست در برخورد با افغان‌ها توسط برخی اقشار جامعه است و مشکلات اقامتی که افغان‌ها در گذشته داشتند و متعاقب آن امکان فعالیت در شغل‌های متفاوت از آنها سلب شده بود و کار و تحصیل شأن با محدودیت همراه بود. در نهایت نویسنده صحبت از محدود کردن افغان‌ها برای حضور در شهرهای خاص هم می‌کند.

این گزارش تلاش می‌کند به شکل‌های مختلف نشان دهد که افغان‌ها در ایران در معرض تبعیض نژادی هستند و برای این فرضیه موارد متعددی مطرح می‌شود. بسیاری از این موارد همچون فیلم ضرب و شتم اتباع افغانستانیی توسط مأموران انتظامی ماهیت اثبات نشده دارد (به عبارت بهتر شایعه هستند) یا همچون استفاده از الفاظ نادرست در برخورد با افغانستانی‌ها تنها در بعضی خرده فرهنگ‌ها استفاده می‌شود و قابل تعمیم به کل مردم ایران نیست.

کمک ممنوعه به تفرقه افکنان ایران- افغانستان

اما در نهایت همان طور که شاکله اصلی این گزارش از چند صحنه سریال ممنوعه است، می‌توان گفت عینی‌ترین شواهد برای نشان دادن اعمال تحقیر در خصوص اتباع افغانستانی را هم این سریال در اختیار گزارشگر بی بی سی قرار داده است در حالی که این صحنه‌ها تا کنون به شکل گسترده‌ای در معرض نگاه و قضاوت مخاطبان (به ویژه اتباع افغانستانی) قرار گرفته است.

گزارش رادیو زمانه هم دست کمی از پرداخت بی بی سی ندارد، با این تفاوت که این رسانه تلاش کرده بخش واکنش مخاطبان در فضای مجازی را هم به شکل برجسته ای مطرح کند.

سکوت رسانه‌های داخل مقابل دو موضوع

همان طور که در ابتدای این گزارش اشاره شد رسانه‌های داخلی نسبت به حاشیه‌های سریال ممنوعه پرداختی انجام نداده اند. به این معنا که نه موضوع اعمال تبعیض نژادی علیه اتباع افغان که بحث داغی در فضای مجازی است مورد توجه‌شان قرار گرفته است و نه جریان سازی در خصوص نقد سریال ممنوعه بعد از پخش این صحنه‌ها مشاهده می‌شود. در کمال تأسف تنها سایت خبری هم که به این موضوع توجه کرده، با تیتر و خبری این موضوع را پوشش داده است که بیشتر تلاش برای جذب کلیک در آن دیده می‌شود تا رویکردی نقادانه و هدایت گر افکار عمومی، به همین دلیل این سایت پرمخاطب (گزارش‌ها نشان می‌دهد در مجموعه ۵۰ سایت پربازدید داخلی قرار دارد) با نوع پوشش خود بیشتر آتش این اختلاف را شعله ور کرده است.

چه کسانی افغانستانی‌ها را می‌آزارند؟

اما صرف نظر از نمایش چند صحنه در یک سریال پرحاشیه در شبکه نمایش خانگی و نوع مواجهه رسانه‌های فارسی زبان خارجی و داخلی شاید پاسخ دادن به این سوال که آیا روابط میان مردم ایران و افغانستان توأم با اعمال تبعیض نژادی است، در مقطع کنونی موضوع ضروری است. نمی‌توان انکار کرد در بعضی مناطق شهرها اتباع افغان مورد آزار هم وطنان مان قرار می‌گیرند. اغلب هم این آزارها توسط افراد شرور، زورگیر و سارق یا معتادانی انجام می‌شود که به قصد زورگیری و اخذ پول مبادرت به اعمال خشونت می‌کنند، اما با کمی انصاف در مورد کسانی که چنین رفتارهایی دارند باید گفت چنین افرادی تنها در برخورد با افغان‌ها چنین خشونتی ندارند و به هر شخص دیگری اعم از ایرانی‌ها هم ممکن است حمله ور شوند.

نقش پررنگ افغان‌ها در اقتصاد ایران

صرف نظر این دسته که حضورشان در هرشهر و محلی برای ساکنان آن حاصلی جز احساس ناامنی ندارد، گشتی در کوچه و پس کوچه‌های شهری مثل تهران نشان می‌دهد افغانستانی‌ها سهم بزرگی در اقتصاد ایران دارند. از کارگران فصلی و کم توقع افغانستانی در کارهای ساختمانی که با سخت کوشی و گاهی دست تنگی صاحب کار جانانه عرق می‌ریزند و کار می‌کنند و ممکن است دستمزد کمی نصیب شأن می‌شود، تا اتباع افغانستانی که کشور ایران را به عنوان وطن دوم خودشان انتخاب کرده اند و با خانواده شأن مهاجرت کرده اند و شغل‌های با ثبات تری انتخاب کرده اند. در بعضی مناطق صنعتی شهری مثل تهران هم امروز بسیاری از کارگاه‌ها و کارخانه‌ها علاوه بر کارگران افغانستانی در خط تولید، وظیفه حراست و نگهبانی شبانه روزی به عهده خانواده‌های افغانستانی واگذار شده است. در بسیاری از انبارهای مناطق جنوبی تهران هم وضع مشابهی وجود دارد و وظیفه نگهبانی از آنها را مردان با غیرت افغانستانی به عهده گرفتند. در حالی که ارزش کالاهایی که در این اماکن نگهداری می‌شود بالغ بر صدها میلیارد تومان است و تنها در سایه اعتماد متقابل میان کارفرمایان و این کارگران زحمتکش چنین اتفاقی افتاده است.

افغانستانی فقط کارگر ساده نیست!

شاید از نگاه برخی شهروندان ایرانی حضور افغانستانی‌ها در ایران مترادف شغل کارگری است. اما بر اساس آماری که مجتبی صدیقی، رئیس سازمان امور دانشجویان داده است از ۲۶ هزار دانشجوی خارجی در سال گذشته ۱۷ هزار دانشجو افغانستانی بوده اند. شواهد هم نشان می‌دهد روابط میان دانشجویان ایرانی و افغانستانی در دانشگاه‌ها خوب است و در کلاس‌های درس و سایر اماکن دانشگاهی تعاملات فکری و فرهنگی میان دانشجویان انجام می‌شود. یکی از نکات جالب در خصوص حضور اتباع افغانستان در دانشگاه‌های ایران حق شرکت آنها در آزمون‌های سراسری کنکور سازمان سنجش است که اغلب در بندهای دفترچه‌های اینترنتی مختص به شرکت در این آزمون‌ها توضیح داده می‌شود. در حالی که برخی دانشجویان مقیم افغانستان نیز از طریق بورسیه در مقطع تحصیلات تکمیلی در دانشگاه‌های مادر همچون دانشگاه علامه طباطبایی پذیرفته می‌شوند.

برخی اتباع افغانستانی مقیم ایران نخبگانی هستند که در عرصه‌های شعر، فرهنگ و علم فعالیت می‌کنند. در این خصوص می‌توان به سه جوان افغانستانی که در کنکور کارشناسی ارشد سال جاری رتبه یک کنکور کارشناسی ارشد را آوردند اشاره کرد یا جوان نخبه دیگری که با وجود ۷ اختراع و ثبت شرکتی دانش بنیان قریب به ۵۰ کارمند ایرانی دارد که بدون مشکل با کارفرمای خود کار می‌کنند. باز در همین رابطه می‌توان به نویسندگی اتباع افغانستانی و چاپ کتاب‌های آنها توسط ناشران ایرانی اشاره کرد که نشانه دیگری است از پذیرش آنها در فرهنگ ایرانی در حالی که کتاب‌های آنها توسط مخاطبان ایرانی مطالعه می‌شود یا برای کتاب‌هایشان رونمایی و جشن امضا برگزار می‌شود.

در راه حل مشکلات، اگر رسانه‌ها بگذارند

افغانستانی‌ها در ایران هنوز مشکلات عمده‌ای دارند. قوانین مهاجرتی همچنان عقب‌مانده است و نگاه افکار عمومی به مهاجرین افغانستانی نیز هنوز دچار اشکالات زیادی است که آنها را می‌رنجاند. اما اشاره و تاکید دوباره به دو نکته در پایان این گزارش ضروری به نظر می‌رسد

اول: مسیر تغییر نگاه به مهاجرین افغانستانی شروع شده است. مقاومت تلویزیون ایران در برابر شکستن نگاه کلیشه‌ای به مهاجرین افغانستانی شکسته شده است و برنامه‌های ویژه مهاجرین هم تولید شده است. بعضی خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های مکتوب نیز تلاش ویژه‌ای برای فرهنگ‌سازی در نحوه مواجهه با مهاجرین افغانستانی آغاز کرده‌اند. نخبگان افغانستانی فرصت برای ابراز وجود پیدا کرده‌اند و نمایشگاه‌های دستاوردهای فرهنگی و هنری آنها به شکلی مرتب در تهران و سایر شهرستان‌های مهاجرنشین برگزار می‌شود.

دوم: مسیر تغییرات اجتماعی و قوانین برای مهاجرین نیز آغاز شده است. با دستور مستقیم رهبرانقلاب اسلامی پذیرش همه دانش آموزان مهاجر در مدارس دولتی ایران الزامی شده است. دانشجویان افغانستانی شرایط بهتری پیدا کرده‌اند و برخی از قوانین سخت‌گیرانه مهاجرت نیز دستخوش تغییر شده‌اند.

حال در این میان باز دوباره رسانه‌ای پیدا شده است که بار دیگر نگاه‌هایی تحقیرآمیز به مهاجرین افغانستانی در درون خود دارد و دوباره غفلت سایر رسانه‌های ایرانی در پرداخت به این موضوع و انتقال اعتراض به حق مهاجرین افغانستانی به این رویکرد قدیمی نژادی سازندگان سریال فرصت را برای سایر رسانه‌های ضدایرانی فراهم کرده است. آیا سخت‌گیری‌های ممیزی برای نمایش یک فیلم فقط به نمایش روباط نامشروع و… محدود می‌شود و آیا سریالی که بهانه‌ای گل درشت به رسانه‌های ضد ایرانی و مروجان جدایی ایران از افغانستان می‌دهد؛ شایسته توجهی بیشتری نیست؟

اینگونه است که تلاش ده‌ها فرد، نهاد و مجموعه خودجوش فرهنگی که در مسیر مساعدترکردن مسیر زندگی افغانستانی‌ها و تغییر نگاه به مهاجرین افغانستانی و نگاه خود مهاجرین به ایران در حال تلاش هستند یک‌شبه با یک اپیزود از بین می‌رود.

منبع: مهر

1981

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • کاربر ناشناس
    0

    دید باز و نگاه همه جانبه و بدور از تعصب شما قابل تحسین است.کاش همه در مورد همه مسایل اینگونه می اندیشیدند برادران و خواهران افغانستانی مهمان ما هستند .و چنانچه ما امنیتی را که هیچ وقت قدرش را ندانسته ایم را نداشتیم. شاید ما اوضاعمان بدتر از وضعیت الان انها میشد

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها