عودنوازی در ایران به روش نوازندگی عربی رایج است/ تلاش می‌کنیم عود را به ایران بازگردانیم

حسین بهروزی‌نیا (آهنگ‌ساز، ردیف‌دان و نوازنده عود) درباره نحوه عودنوازی در ایران می‌گوید: متاسفانه تعداد زیادی از عودنوازان شیوه و روش نوازندگی عربی را آموخته‌اند و همان را در ایران رواج می‌دهند.

عودنوازی در ایران به روش نوازندگی عربی رایج است/ تلاش می‌کنیم عود را به ایران بازگردانیم

حسین بهروزی‌نیا‌ آهنگ‌ساز، ردیف‌دان و نوازنده عود که نزد منصور نریمان آموزش دیده و ردیف را نزد مرحوم محمدرضا لطفی آموخته، با هنرمندانی چون محمدرضا شجریان همکاری کرده است. بهروزی‌نیا که یکی از اعضای گروه پرسابقه «دستان» نیز هست، جزو معدود هنرمندانی است که بر خلاف دیگر نوازندگان، عود را به شیوه ایرانی می‌نوازد. او که پس از بیست سال اقامت در خارج از کشور حدود یک سال پیش به ایران آمده و گروه «بربطیان» را تشکیل داده، در سی‌و‌چهارمین جشنواره موسیقی فجر حضور دارد و قرار است به اتفاق اعضای گروهش امروز دوشنبه 29 بهمن‌ماه به اجرای کنسرت بپردازد. بهروزی‌نیا در گفتگوی پیش‌رو از قابلیت‌های اجرایی عود سخن گفت و به تشریح جایگاه و چگونگی استفاده از آن در موسیقی ایرانی پرداخت.

در سی‌وچهارمین جشنواره موسیقی فجر به اجرای چه آثاری خواهید پرداخت؟

در بخش اول و دوم کنسرت امروز،‌ دقیقا همان قطعاتی را اجرا خواهیم کرد که در کنسرت آذرماه اجرا شدند؛‌ زیرا اعضای گروه «بربطیان» آن قطعات را تمرین کرده‌اند. با این تفاوت که در اجرای جشنواره یک ساز کوبه‌ای کمتر داریم و یک نوازنده عود نیز به ما پیوسته است.

در موسیقی ایرانی چقدر به عود پرداخته شده و این ساز برای اجرای موسیقی دستگاهی ایران چه قابلیت‌هایی دارد؟

ساز عود حداقل طی چهل سال گذشته که من به اتفاق همکاران و هم‌دروه‌ای‌هایم به آن پرداخته‌ایم، پیشرفت خوبی داشته است. حتی نسل جوانی که در حال حاضر مشغول به فعالیت در این زمینه است در این پیشرفت دخیل است. به طور کلی می‌توانم بگویم جایگاه ساز عود چه در بخش تک‌نوازی و چه در بخش گروه‌نوازی بیش از پیش تثبیت شده است. در دوره‌ای به ساز عود اهمیت داده نمی‌شد، اما در حال حاضر می‌بینیم که یکی از سازهای اصلی و یکی از ستون‌های گروه‌های موسیقی است.

اما این ساز نسبت به ویژگی‌هایش هنوز آنطور که باید مورد استفاده قرار نگرفته است. موافقید؟

بله. در بخش تک‌نوازی‌ها ضعف وجود دارد؛ ‌یعنی اگر به افرادی که به عنوان نوازنده عود در گروه‌های موسیقی حضور دارند مسئولیت تک‌نوازی داده شود، آنطور که باید قوی ظاهر نمی‌شوند، درحالی‌که ممکن است همان افراد در بخش گروه‌نوازی عملکرد خوبی داشته باشند و موفق عمل کنند.

به نظر می‌رسد در سولونوازی و در بخش آوازی موسیقی سنتی، ‌همچنین در بداهه‌نوازی‌ها و بداهه‌خوانی‌ها کمتر از عود بهره برده‌ایم.

من در این زمینه فعال هستم و از عود در بخش‌هایی که گفتید بهره می‌برم. زمانی که من به سولونوازی و بداهه‌نوازی با عود می‌پردازم معنی‌اش این است که این ساز قابلیت‌های لازم را دارد. اگر کمتر سولونوازی عود می‌شنوید یا مردم و مخاطبان شاهد چنین اجراهایی نبوده‌اند دلیلش ضعف نوازنده‌هاست. شخصا سعی کرده‌ام در این زمینه فعال باشم و نشان دهم که قابلیت‌های ساز عود خیلی بیشتر از آن چیزی است که در پنجاه سال قبل وجود داشته است، و خب تلاش در نشان دادن ویژگی‌ها به صورت انفرادی تا جایی جواب می‌دهد و نتیجه‌بخش است. البته در حال حاضر تنها نیستم و هنرمندان و همکاران دیگر نیز در این زمینه فعال هستند. در عین حال هنوز آنطور که باید به قابلیت‌های عود پرداخته نشده و نسبت به سازهایی چون تار و سه‌تار و سنتور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این سازها سالهاست مورد توجه هستند و در سبک‌های مختلف مورد استفاده قرار گرفته‌اند و هنرجویان زیادی به یادگیری آنها پرداخته‌اند و حال برخی از آنها نوازندگان قدری هستند. اما ساز عود چهل، پنجاه سالی است که توسط هنرمندان مورد توجه قرار گرفته و به قابلیت‌های آن پرداخته است، البته بیش از این نیز نمی‌توان توقع داشت. عود تا به همین جا نیز جهش بلندی داشته است.

استادان نریمان و عبدالوهاب شهیدی چقدر در شناساندن عود موثر بوده‌اند و آیا نسل شما و نسل‌های بعد در مقایسه با این بزرگان تحولی در زمینه استفاده کاربردی از عود و ایجاد سبک‌ و سیاق‌های جدید آن ایجاد کرده‌اند؟

اگر بخواهیم صادق باشم و واقعیت را بگوییم نظرم این است که استاد نریمان و آقای عبدالوهاب شهیدی در دوره‌ای معرفی ساز عود را به عهده داشتند. آنها در مقطعی از ساز عود نگهداری کردند و به اصطلاح نگذاشتند این گل پژمرده شود و آن را حفظ کردند که همین اتفاق بسیار با ارزش است. اما اگر بخواهیم بگوییم آنها از لحاظ اجرایی در سطح بسیار بالایی قرار داشته‌اند و نوازندگان فعلی در آن حد و حدود نیستند نه اینگونه نیست. در حال حاضر سطح نوازندگی هنرمندان این عرصه بسیار بالا رفته است. حتی در حال حاضر نوجوانانی را می‌بینیم که بیش از پانزده، شانزده سال سن ندارند اما بر اساس آموزش‌های چندساله‌ای که دیده‌اند توانایی بسیار بالایی دارند. اگر بخواهیم کیفیت کار هنرمندان فعلی را با چهل سال پیش، یعنی آن زمان که خودم آموزش می‌دیدم، قیاس کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که در حال حاضر نوجوانان و جوانان بسیار قوی‌تر هستند. نه فقط در زمینه عود بلکه در مورد سازهای دیگر نیز این اختلاف سطح وجود دارد و کیفیت کار نسل جدید نسبت به نسل‌های گذشته بسیار بالا رفته است.

استایل نوازندگی ما با نوازندگی عرب‌ها چه تفاوت‌هایی دارد و این تفاوت‌ها تا چه حد شیوه نوازندگی عودنوازان را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟

در حال حاضر هنرمندان بسیاری داریم که در ایران ساکنند و کیفیت کارشان بالاست و عودنوازان خوبی به حساب می‌آیند و طی بیست سالی که تقریبا از ایران دور بوده‌ام آموزش دیده‌اند. متاسفانه تعداد زیادی از این افراد شیوه و روش نوازندگی عربی را آموخته‌اند و همان را در ایران ترویج می‌دهند که به نظرم این موضوع یکی از نقطه ضعف‌هایی است که در حال حاضر وجود دارد. ببیند، ساز تار یک نوع انگشت‌گذاری دارد که همه اساتید آن را با شیوه‌های مختلف نوازندگی آموزش می‌دهند. به طور مثال استاد جلیل شهناز یک شیوه نوازندگی را آموزش می‌داده و زنده‌یاد لطفی و‌ فرهنگ شریف شیوه‌های دیگری داشته‌اند و استادی چون حسین علیزاده نیز شیوه نوازندگی خود را دارد؛ ‌اما در نهایت با تمام تفاوت‌ها در شیوه نوازندگی تار، نوع انگشت‌گذاری یکسان بوده و همه اساتید یک شیوه را آموزش می‌دهند. متاسفانه در نوازندگی عود هنوز به شیوه‌ای مشخص نرسیده‌ایم. من از شیوه ایرانی‌تر استفاده می‌کنم و برخی دوستان ترجیح می‌دهند از شیوه انگشت‌گذاری عرب‌ها استفاده کنند. برخی نیز پا را فراتر گذاشته‌ و نوع نوازندگی‌شان مانند گیتار است یعنی اگر ساز عود را از آنها بگیریم و گیتار به دست‌شان دهیم شیوه نواختن‌شان خیلی تفاوتی نمی‌کند. این اشخاص زمانی که عود می‌نوازند مخاطب تصور می‌کند که آنها گیتار کلاسیک می‌نوازند.

این تفاوت‌ها در شیوه اجرا، چقدر نوع عملکرد ساز عود را در موسیقی ایرانی تحت تاثیر قرار می‌دهد؟ یعنی اینکه آن نوازنده با به کار گرفتن شیوه عربی چقدر در نوع اجرای آثار ایرانی خود را محدود می‌کند؟

طی این روند در زمینه نواختن قطعات ایرانی محدودیتی به وجود نمی‌آید، اما اگر از هنرمندان کاربلدی که نوازندگان خوب عود به حساب می‌آیند، مثلا دستگاه ماهور یا شور را بشنویم، حتی اگر ردیف دستگاهی (که همه هنرمندان در نحوه پرداختن به آنها شیوه‌ای مشخص را به کار می‌گیرند و گوشه‌های مشخصی را اجرا می‌کنند) را بنوازند به دلیل نوع انگشت‌گذاری و شیوه اجرای‌شان طعم و مزه موسیقی عربی را در اثرشان می‌شنویم و احساس می‌کنیم. اینگونه نوازندگان نمی‌توانند از شیوه عربی دور شوند. این اتفاق جای تاسف و تعجب دارد زیرا ما ایرانی هستیم و باید ایرانی بنوازیم. همیشه می‌گویم که حتی هنرمندان عرب کشورهای مختلف، شیوه نوازندگی خود را دارند. نوازندگان سوری سبک و سیاق خودشان را دارند و آن نوازنده‌ای که در کشور مصر است به شیوه همان کشور عود می‌نوازد. یعنی اینکه کشورهای عربی نیز با وجود عرب بودن و وجه اشتراک فرهنگی و نقاط مشترک دیگر به یک شیوه نمی‌نوازند. اگر قرار باشد نوازنده‌ای ایرانی به عنوان نماینده کشور در فستیوالی که عودنوازان دیگر کشورها نیز در آن حضور دارند به اجرای برنامه بپردازد ما باید بتوانیم شیوه و سیاق خودمان را به کار گیریم که در این بخش نیز ضعف داریم.

ما چهل،‌ پنجاه سال است تلاش می‌کنیم ساز عود را به ایران بازگردانیم و شیوه ایرانی نوازی و دستگاه نوازی را روی آن پیاده کنیم و روالی را ایجاد کنیم تا هنرجویان با روش ایرانی آموزش ببیند و به نوازندگی بپردازند اما می‌بینیم که هیچ توجه و نظارتی بر این مقوله نیست. همچنان شاهد هستیم که افرادی به برنامه‌ها و تشکل‌های مختلف دعوت می‌شوند که به سبک ایرانی نمی‌نوازند که البته من از حضور این اشخاص استقبال می‌کنم. به طور مثال کشور ترکیه نوازنده‌ای دارد با نام یوردال توکان که نوازنده‌ای فوق العاده، با احساس و کاربلد است. زمانی که چنین شخصی برای تدریس و آموزش دادن دعوت می‌شود طبعأ نوازندگان بسیاری در آن ورکشاپ‌ها و کلاس‌ها شرکت می‌کنند. قاعدتأ آنچه که در این کارگاه‌ها، کلاس‌ها و ورکشاپ‌ها تدریس می‌شود همانی است که آن شخص مطرح و دعوت شده خارجی بلد است. شخصی مثل یوردال توکان به آموزش موسیقی ترکی، آمیخته به موسیقی عربی می‌پردازد و در نهایت آنچه نوازندگان ما یاد می‌گیرند چیزی نیست جز موسیقی ترکی و عربی! و زمانی که هنرجویی آن تمرینات را انجام دهد، آموخته‌های او ناخواسته ملکه ذهنش می‌شود و تا آخر عمر با او خواهد ماند. آن هنرجو اگر حتی تک‌نواز خوبی باشد اما نمی‌تواند از آموخته‌هایش فرار کند؛ زیرا با آن مقولات انس گرفته و بر همان اساس می‌نوازد.

در میان نوازندگان خارجی کدام‌ها از همه مطرح‌تر هستند؟

بی‌شک در کشورهای دیگر افراد کاربلد زیادی مشغول به فعالیت هستند که معروف‌ترین آنها نصیرشمه است. نصیر شمه اهل عراق است و نوازنده بسیار خوبی است و در کل دنیا شناخته شده است. به جز او افراد دیگری نیز هستند که در عرصه عود نوازی حرفه‌ای و کاربلدند؛ اما به اندازه نصیر شمه مطرح و شناخته شده نیستند.

در میان عودنوازان ایرانی آثار کدام‌ها را دنبال می کنید؟

در زمینه عودنوازی هنرمندان زیادی مشغول به فعالیت هستند؛ ‌بنابراین ترجیح می‌دهم از آنها نام نبرم تا احیانأ کسی را از قلم نیندارم. اما در میان نوازندگان ایرانی هنرمندی هست که شیوه و سبک و سیاق نواختنش تا حدودی با دیگران متفاوت است و ایرانی‌تر می‌نوازد و حداقل حسش به من نزدیک تر است. ایشان را با نام بابک باربد می‌شناسند و شیوه و آثارشان را می‌پسندم.

چرا گروه «دستان» که برای شناساندن موسیقی ایرانی در عرصه جهانی تلاش‌های بسیاری کرده و شما عضو آن هستید مانند گذشته فعال نیست؟

گروه پرسابقه «دستان» که عمر آن به 27 سال می‌رسد، یکی از معدود گروه‌هایی است که اعضای آن توانسته‌اند در مدت زمانی طولانی با یکدیگر همکاری کنند. درباره فعالیت‌های گروه نیز باید بگویم که این اواخر آقای حمید متبسم در هلند و کشورهای دیگر درگیر فعالیت‌های جداگانه خودشان بوده‌اند، آقای پژمان حدادی نیز همینطور. بنابراین من، آقای سعید فرج‌پوری و بهنام سامانی گروه سه‌نوازی کوچکتری را تشکیل داده‌ایم و مدتهاست در خارج از ایران فعال هستیم، که این فعالیت گاه با همکاری خوانندگان دیگر ادامه پیدا کرده و گاه به صورت سه‌نوازی بوده است. همچنین آلبومی را ضبط کرده‌ایم که نهایتأ تا دو ماه دیگر منتشر خواهد شد. این آلبوم سه‌نوازی «فصل و وصل» نام دارد که معنایش فاصله و وصل دوباره است.

چه شد که پس از این همه سال در جشنواره موسیقی فجر شرکت کردید؟

گروه «بربطیان» برای اولین بار حدود دوماه پیش در تالار وحدت کنسرت داشت و همان کنسرت باعث شد از ما خواسته شود تا در جشنواره موسیقی فجر حضور یابیم. آن کنسرت بازخوردهای بسیار خوبی داشت و مورد استقبال قرار گرفت؛ هرچند ضعف‌هایی هم داشت؛ اما به هرحال باید از جایی شروع می‌کردیم که اتفاقأ برای ما شروع خوبی بود. می‌توان گفت برای اولین بار است که این تعداد نوازنده عود روی صحنه می‌روند و ساز پرکاشن آنها را همراهی می‌کند.

کیفیت جشنواره موسیقی فجر را چگونه می‌بینید؟

واقعیت خیلی در جریان کنسرت‌ها و برنامه‌های دیگر جشنواره نبوده‌ام و برای دیدن اجرای گروه‌های دیگر نیز دعوت نشده‌ام. اما آنگونه که می‌بینم افراد معقولی در جشنواره حضور پیدا کرده‌اند و افراد شناخته شده نیز در این رویداد حضور دارند.

شما تابستان امسال جشنواره‌ای در شیراز برگزار کردید که منحصرا به عودنوازی اختصاص داشت. از نوع برگزاری جشنواره و سطح کیفی اجراها راضی بودید؟

آن جشنواره را شخصا و بدون حمایت‌های دولتی برگزار کردم. معمولأ برگزاری چنین جشنواره‌هایی به عهده دولت‌هاست. در اروپا و در کشورهای عربی فستیوال‌های مختلفی برگزار می‌شود اما در ایران تنها رویداد مهم عرصه موسیقی جشنواره فجر است. در ایران بر خلاف دیگر کشورها جشنواره‌ای که منحصر به یک ساز اختصاص داشته باشد وجود ندارد و همانطور که گفتم مسئولیت برگزاری چنین رویدادهایی با دولت است. به هرحال برگزاری جشنواره به بودجه نیاز دارد و رفت و آمد و اسکان گروه‌ها هزینه‌هایی دارد. ما در دوره اول جشنواره شیراز اسپانسر داشتیم و این رویداد طی دو روز برگزار شد. در آن جشنواره 12 سازنده ساز حضور داشتند و اگر اشتباه نکنم 15 برنامه مختلف از همه جای ایران در زمینه عودنوازی و حتی موسیقی فولکلور داشتیم که اتفاق خوبی بود. امیدوارم در وهله اول بتوانیم یک یا چند اسپانسر قدرتمند پیدا کنیم و این امکان میسر شود که دوره دوم جشنواره را در تهران برگزار کنیم.

منبع: ایلنا

1981

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها