وقت آن رسیده که اراده و انتخاب زنان و دختران محترم شمرده شود

شورای عالی احزاب زنان اصلاح‌طلب به مناسبت آغاز پنجمین دهه انقلاب اسلامی بیانیه‌ای صادر کرد.

وقت آن رسیده که اراده و انتخاب زنان و دختران محترم شمرده شود

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

«در آستانهٔ چهل‌سالگی انقلاب اسلامی، برای درک بهتر جنبش تحول‌خواهی زنان ایرانی، مروری بر سیر تاریخی و دوره‌های مبارزاتی زنان ایران برای دستیابی به حقوق انسانی خود، ضرورت دوچندان می‌یابد:

۱. پس از شهریور ۱۳۲۰، زنان ایرانی توانستند با استفاده از فرصت «نوسازی غربی» پهلوی اول، برای بهبود و ارتقاء جایگاه اجتماعی خود، درون و بیرون خانه‌ها به نتایجی روشن دست یابند.

۲. در دههٔ ۳۰ و هم‌زمان با جنبش ملی‌شدن صنعت نفت، زنان ایرانی در کنار مردان، برای کوتاه‌کردن دست بیگانگان از ثروت ملی کوشیدند. در این دوران بخشی از سنت‌گرایان با استفادهٔ ابزاری از دین با تحولات جامعه برخوردی سلبی نمودند و بخشی دیگر از طریق تاسیس نهادهای فرهنگی و آموزشی منطبق با موازین و باورهای دینی و فرهنگی جامعه، روش ایجابی را در پیش گرفتند.

۳. ناکامی جنبش‌های ضداستبدادی، زنان و مردان ایرانی را ناامید نکرد و در پی قیام ۱۵ خرداد ۴۲ رویارویی مردم با نظام پادشاهی وارد مرحلهٔ جدیدی شد. الگوی مبارزاتی آنان، رویارویی با پشتیبانان غربی رژیم پهلوی بود که در تقابل با ابرقدرت شرق روابط همه‌جانبه با حکومت ایران را در دستور کار خود قرار داده‌بودند. راه مبارزه برای رسیدن به حقوق و کرامت انسانی برای زنان در دهه‌های ۴۰ و ۵۰، چه در متن جریان‌های چپ و چه در جریان‌های نوگرای اسلامی ادامه پیدا کرد. در نیمهٔ دوم دهه ۵۰ با پیوند روشنفکران دین‌گرا و روحانیت پیشرو به رهبری امام خمینی (ره) و تفسیرهای جدید ایشان از فقه پویای شیعه و ضرورت توجه به دو عنصر «زمان و مکان» مسیر تازه‌ای فراروی زنان ایرانی گشوده شد که نه نظام‌های ضدالهی شرقی را پاسخگوی نیازهایشان می‌دانستند و نه الگوهای غربی که زنان را ابزار نظام سلطه و سرمایه‌داری می‌ساخت. زنان ایرانی همپای مردان، در زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌های رژیم پهلوی، مقاومت ستودنی از خود بر جای گذاشتند. هرچند که حتی در موزه‌هایی که پس از سقوط نظام شاهنشاهی ساخته شدند، رنج و مبارزهٔ زنان در این راه، نادیده گرفته شد.

۴. در بازخوانی الگوهای تراز مکتب زن مسلمان در صدر اسلام و بزرگانی چون حضرت زهراء(س) و حضرت زینب(س) (سلام خدا بر هر دوی آنان باد)، زنان ایرانی ظرفیت‌ها و فرصت‌های تازه‌ای جهت زدودن تبعیض‌های ناروا و استیفای حقوق انسانی خود یافتند. دیدگاه‌های امام خمینی (ره) در نوفل‌لوشاتو برای ایجاد شرایطی جدید در جامعه ایران، نوید «توسعه‌ای دین‌محور» را می‌داد. چنین شد که زنان ایرانی با نفی خشونت و با تمرکز بر روش‌های مسالمت‌آمیز، پیروزی انقلاب اسلامی را رقم زدند. ایرانیان، انقلابی را به پیروزی رساندند که آرمان غایی آن، حاکم شدن انسان بر سرنوشت خود و ترویج عدالت اجتماعی و ستم‌ستیزی در داخل و خارج بود. انقلاب اسلامی با بهره‌گیری از آموزه‌های مترقی دینی، زنان را از حوزهٔ خصوصی و درون خانه‌ها به حوزه عمومی، یعنی عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ کشاند. دیدگاه امام خمینی (ره) مبنی‌بر این‌که «زنان باید در مقدرات اساسی کشور دخالت کنند.»، حضور زنان در عرصه اجتماعی- سیاسی را تثبیت و بر دیدگاه سنت‌گرایان متحجر مخالف حضور زن در اجتماع، مهر بطلان زد.

۵. دورهٔ هشت ساله جنگ تحمیلی و دفاع مقدس مردم ایران از سرزمین خود نیز، یکی از دوره‌های درخشان حضور و مشارکت زنان است. زنان چه در حمایت و تقویت روحیهٔ همسران و فرزندان خود برای مبارزه و چه در صحنه‌های رزم و مقاومت و در خطوط مقدم خوش درخشیدند و شایستگی و ضرورت حضور خود را به اثبات رساندند. نقش پررنگ آنان در عرصة فرهنگ و هنر دفاع مقدس و ثبت و انتقال این حماسه به نسل‌های بعد نیز غیرقابل انکار است.

۶. پس از جنگ و در دوران دولت‌های سازندگی، اصلاحات، دولت‌ نهم و دهم و دولت اعتدال، شاهد تلاش زنان برای استیفای حقوق همه‌جانبه آحاد مردم سرزمین‌مان هستیم. آنان به‌خوبی دریافتند دستیابی به دموکراسی و تحقق حقوق انسانی، به‌ویژه حق مشارکت در تعیین سرنوشت در جامعه‌ای که استبداد در آن قرن‌ها به صورت‌های مختلف، حتی درون خانه‌ها، بازتولید شده و در صحنهٔ عمومی امتداد پیدا کرده است، کار سهلی نیست و نیاز به تلاشی مضاعف دارد.

۷. حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی، آموزشی و فرهنگی و افتخارآفرینی آنان در حوزه‌های گوناگون هنری و ادبی، علمی و دانشگاهی و مشارکت امیدبخش و موفقیت‌آمیزشان در میادین داخلی و بین‌المللی ورزشی، حاکی از اراده و تلاش خستگی‌ناپذیر آنان برای تثبیت نقش و جایگاه زن در نظام جمهوری اسلامی است.

علی‌رغم این تلاش‌ها نرخ پایین اشتغال زنان نشان می‌دهد که آنان در عرصهٔ مشارکت و توانمندی اقتصادی نتوانسته‌اند جایگاه مناسبی در بازار کار به‌دست‌ آورند. این وضعیت به شاخص توانمندی سیاسی زنان نیز قابل تعمیم است که هنوز فاصله زیادی تا توازن جنسیتی دارد.

۸. زنان ایرانی در این چهار دهه دریافتند که جنبش دفاع از حقوق انسانی زنان در ایران، حتی با صبغهٔ دینی نمی‌تواند جدا از جنبش دموکراسی‌خواهی به اهداف خود دست یابد. پس از به‌روی‌کار آمدن مجلس و دولت اصلاحات با رویکرد علمی به امور زنان، ورود موضوع زنان به برنامه‌های توسعه، تقویت مکانیسم‌های نهادین و توسعه کمی و کیفی نهادهای مدنی گام‌های مهمی در این زمینه برداشته‌ شد. ناکامی اصلاح‌طلبان در پایداری بخشیدن به حمایت مردم، تلاش‌ها و فعالیت‌های قبلی را با چالش‌های بزرگی از سوی واپس‌گرایان روبه‌رو ساخت.

۹. در دورهٔ پسااصلاحات، زنان ایرانی با ضربه‌های شدیدی به دستاوردهای زنان و نهاد خانواده روبه‌رو شدند. واپس‌گرایان تندرو به نام دفاع از نهاد خانواده، بدون توجه به «اقتضائات زمان و مکان» قصد تصویب لوایحی را داشتند که در صورت نهایی شدن، نتیجهٔ آن تضعیف بنیان خانواده بود. «ائتلاف اسلامی زنان اصلاح‌طلب و اصول‌گرا»، در مقابله با ترویج ازدواج موقت و چندهمسری، ائتلافی مبارک بود و نتایج مثبتی بر جای گذاشت و توانست آثار و تبعات آن آمال را تعدیل نماید.

۱۰. زنان برای شکل‌گیری «دولت اعتدال» امیدوارانه بر تلاش‌هایشان افزودند و توانستند چشم‌انداز جدیدی را با حمایت معاونت امور زنان، برای تامین حقوق انسانی خود و تحقق عدالت جنسیتی بگشایند. با تقویت نهادهای مدنی و در پیوند با فعالان اجتماعی- فرهنگی گام‌های بلندی در حوزهٔ زنان در این دولت برداشته‌ شد. زنان اصلاح‌طلب توانستند در مسیر تقویت و ارتقای مشارکت سیاسی زنان، سهمیه ۳۰ درصدی برای زنان را در انتخابات مجلس و شوراها اجرایی سازند؛ تجربه‌ای که پایداری آن ارتباطی تنگاتنگ با عملکرد برگزیدگان مردم دارد. این ارتقاء در مدیریت اجرایی کشور، در سطح رسمی و قانونی نیز در حال نهادینه شدن هست.

۱۱. اکنون در آستانهٔ چهل‌سالگی انقلاب، زنان ایرانی به اهمیت نهادهای مدنی و وجود احزاب سیاسی پی برده‌اند و به تاثیر پیوند با نهادهای اجتماعی و فعالان مدنی در مسیر اجرایی‌کردن اهداف انقلاب اسلامی، به خوبی واقف هستند. آنان بر پیوند جنبش زنان با دانشجویان، کارگران، فعالان محیط زیست، روزنامه‌نگاران و اقوام و مذاهب و نیز جوانان تاکید دارند. زنان ایرانی همراهی و هم‌گرایی همه جنبش‌های اجتماعی و فعالان حوزه‌های مختلف در مسیر تحقق اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی را ضروری می‌دانند.

به باور ما، احزاب زنان اصلاح‌طلب، گروه‌های مختلف زنان در مسیر تامین حقوق انسانی خود، در چهل سال گذشته، پابه‌پای مردان آزادی‌خواه و حق‌باور کوشیده‌اند و توانسته‌اند در مسیر زدودن آثار ستم‌ها و بی‌عدالتی‌های تاریخی در این سرزمین گام‌هایی بردارند.

به باور ما، تاکید بر گفت‌وگو، شنیدن صدای مخالفان، اتخاذ روش‌های مسالمت‌جویانه در داخل و خارج از کشور و تمرکز بر تقویت جامعهٔ مدنی، می‌تواند در کاهش آسیب‌های اجتماعی و دست‌یابی به عدالت جنسیتی نقشی موثر ایفاء کند.

به باور ما، اجرایی‌شدن آرمان‌های انقلاب اسلامی و حاکم‌کردن مردم بر سرنوشت‌شان، به درک واقعیت‌های جامعه امروز ایرانی وابسته است؛ تغییراتی که در چهل سال گذشته جامعهٔ ایران را دگرگون کرده است.

به باور ما، هرچند پیشرفت‌های غیرقابل انکاری در چهل‌سال گذشته در ایران رخ داده‌است، اما شاخص شکاف جنسیتی که نمایان‌گر عدم بهره‌مندی از تمام ظرفیت‌ها و توانمندی‌های زنان است، ضرورت اصلاح روش‌ها و راهبردها در این زمینه را آشکار می‌سازد. تقویت بنیان خانواده و پایداری و سلامت و بالندگی آن با روش‌های دستوری و اجبارآمیز صورت نمی‌پذیرد. وقت آن رسیده است اراده و انتخاب زنان و دختران محترم شمرده شود. بی‌تردید سرمایهٔ عظیم انسانی زنان در توسعه همه‌جانبه و متوازن و پایدار کشور ظرفیتی غیرقابل چشم‌پوشی است.

به باور ما، در برابر تهدیدهایی که از درون و بیرون آرمان‌های انقلاب اسلامی را هدف قرار داده‌اند، تن دادن به اراده و انتخاب آزاد مردم چاره‌ساز است، زیرا سرمایه این نظام در چهل سال گذشته، همواره اعتماد مردم و پشتیبانی تاثیرگذار آنان بوده است. بر این اساس و در این شرایط «سرمایهٔ انسانی و اجتماعی» را باید جدی گرفته و برای بازسازی آن کوشید و بر این واقعیت صحه گذارد که امروزه نه‌تنها تامین اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی، که امنیت ملی و یکپارچگی کشور بزرگ ایران نیز وابسته به‌ آن و در گروی آن است.

انجمن روزنامه‌نگاران زن ایران

جمعیت حمایت از حقوق‌بشر زنان

جمعیت زنان مسلمان نواندیش

مجمع زنان اصلاح‌طلب

بهمن‌ماه ۱۳۹۷»

منبع: ایسنا

15

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها