شهرام ناظری : جای همدلی و عشق درمیان ما خالی است

شهرام ناظری گفت: در دنیای امروز همه از هم جدا شده‌اند و تنها هستند. آرزو دارم جامعه به سمتی برود که بازهم همدلی‌ها تکرار شود.

شهرام ناظری : جای همدلی و عشق درمیان ما خالی است

«از دوار چرخ»، آلبوم موسیقایی صوتی و تصویری که راوی بداهه نوازی‌های کیخسرو پورناظری، آهنگساز و نوازنده‌ نام آشنای تنبور کشورمان است، دیروز در فرهنگسرای نیاوران رونمایی شد. اگرچه اغلب آثاری که از این هنرمند طی سال‌های اخیر منتشرشده، با همراهی گروه موسیقی شمس بوده، اما این بار شاهد دلنوازی‌های منفرد او در عرصه موسیقی هستیم. در مراسم دیروز چهره‌هایی چون شهرام ناظری، محمدرضا درویشی، بیژن کامکار، نجمه تجدد، مجید درخشانی، حمید رضا نوربخش، شاهو عندلیبی، شاهرخ تویسرکانی، تهمورس و سهراب پورناظری حاضر بودند.
آغازگر این مراسم سخنان بیژن کامکاربود؛ خواننده و نوازنده پیشکسوت ساز دف که آشنایی‌اش با کیخسرو پورناظری شاید به بیش از 50- 40 سال گذشته برمی گردد. کامکار بعد از آنکه از سابقه طولانی آشنایی‌اش با پورناظری گفت، افزود: آثاری که تا به امروز کیخسرو پورناظری ساخته، دست کمی از کتاب‌های مرجع ندارند. بی‌شک، اگر زمانی مردم از گوش دادن به موسیقی‌های بی‌هویت خسته شوند و قصد کنند رجعتی به گذاشته داشته باشند، به آثار این هنرمند رجوع خواهند کرد؛ چراکه به اندازه کافی آثاری از این دست در کارنامه او وجود دارد.
وی در ادامه صمیمیت بیشتری را چاشنی سخنانش کرد و گفت: «علی آقا» (کیخسرو) زحمات بسیاری برای موسیقی ما کشیده و یکی ازافتخارات من این است که در تعدادی ازکارهای او مانند «افسانه تنبور» به عنوان خواننده همکاری داشته باشم و آرزو دارم نیرویی دوباره در من به وجود بیاید تا باردیگر با آقای پورناظری اجرای کنسرت داشته باشم.
محمدرضا درویشی پژوهشگر موسیقی وآهنگساز نیز در جملاتی درباره پورناظری بیان کرد: تنبور یک ساز کلی نیست بلکه یک ساز باستانی ایران زمین است که کردهای یارسان پیش از قرن هفتم هجری تنبور را به عنوان یک ساز آیینی می‌نواختند و این انتخاب یک راز باطنی و تاریخی در خود دارد که البته ما از چیستی و چرایی‌اش بی‌خبریم.
او افزود: تنبور در یارسان جنبه تک نوازی یا گروه نوازی نداشت و در مراسم آیینی این منطقه بسیار ساده نواخته می‌شد و همراهی کننده مثنوی خوانی‌ها و ذکرها بود. اینکه پیش ازگروه موسیقی شمس چه گروهی برای نخستین بار تنبور را به صورت گروهی نواخته است اهمیت ندارد، چیزی که مهم است آهنگسازی برای این گروه است که نشأت گرفته از یک ذوق شیوا، لطیف و عمیق است که بسیاری از آهنگسازان پر ادعای ایران باید حسرت آن را بخورند بنابراین باید به کیخسرو پورناظری تبریک گفت چرا که داشتن چنین ذوقی نیازمند ذات، باطن و معرفت درونی است.ملودی‌های کیخسروعمق، لطافت و معنا دارد این‌ها الگوهایی است برای آهنگسازان امروز و آینده. همچنین تصانیف و موسیقی‌هایی که ایشان در 50-40 سال گذشته ساخته‌اند مشابهی ندارد چرا که یک تلفیق غیرعمد بین موسیقی کردی و موسیقی دستگاهی به شکل سیال در جوش و خروش است.
آریاسپ دادبه، نویسنده، سخنران بعدی بود و بیان کرد: ذهنیتی که در دوره جدید، اهالی فرهنگ نسبت به تاریخ فرهنگ و هنرشان دارند عارضه‌ای است پدید آمده از عدم تأسیس دانش‌های جدید در ایران.
او افزود: قضاوت من در مورد کارهای آقای پورناظری این است که یکی از دستاوردهای مهم استاد پورناظری فعال کردن ملودی‌هایی است که درون مایه قدیم بوده نه ادامه سنت. سرزمین ما ایران و جهان فرهنگ ایرانی یک فرهنگ مؤسس و یک سرزمین تاریخی است و نیازی به جعل و ساخت هویتی برای خودمان نداریم. یک هنرمند ایرانی فقط می‌تواند با توجه به میراثی که برایش باقی مانده است و نگاهی که از دورن به میراث دارد به هوش تاریخی دست یابد و کیخسرو پورناظری خودآگاه یا ناخودآگاه دارای این هوش تاریخی بود و توانست درونمایه‌های دوباره را دوباره فعال کند.
شهرام ناظری خواننده پیشکسوت موسیقی سنتی آخرین سخنران این مراسم بود. شهرام ناظری و کیخسرو پورناظری بعد از 25 سال با وساطت شاهرخ تویسرکانی با یکدیگر روبه‌رو شده بودند. ناظری گفت: اگر بخواهم از کیخسرو پورناظری صحبت کنم مثنوی هفتادمن کاغذ می شود. ما از نوجوانی با هم آشنا بودیم و تأثیرات بسیاری بر یکدیگر داشتیم و حس مشترک و نزدیک بین ما سبب خلق آثار ماندگار شد. در تمامی آثاری که با همکاری یکدیگر بوده همفکری وجود داشت چرا که هر دو اهل ادبیات بودیم و یک نگاه فراتر به موسیقی و هنر در ذهن ما وجود داشت و از حس‌های یکدیگر بهره می‌بردیم و این همدلی‌هایی که با هم آمیخته شد حاصل آن آثاری چون» مطرب مهتاب» و «صدای سخن عشق» بود.کیخسرو بعد از من با خوانندگان بسیاری کار کرده و من هم بعد از کیخسرو در زمینه تنبور کارهایی انجام داده‌ام اما دیگر آن آثار ماندگار نشد.
او افزود: در دنیای امروز همه از هم جدا شده‌اند و تنها هستند. جای همدلی‌ها و عشق‌هایی که بین ما بود خالی است. نتیجه همدلی‌ها و معرفتی که وجود داشت، آثار ماندگار بود. آرزو دارم جامعه به سمتی برود که بازهم همدلی‌ها تکرار شود. من با کیخسرو فامیل نزدیک هستیم و روزها و شب‌های بسیاری را با هم سپری کرده‌ایم. شاید باورتان نشود که چندین سال بود او را از نزدیک ندیده بودم. نه من آدم کینه جو و لجبازی هستم و نه ایشان چنین آدمی است.
کیخسرو پورناظری به عنوان آخرین سخنران این مراسم گفت: خوشحالم که بعد از مدت‌ها شهرام ناطری استاد بزرگ آواز را دیدم. او لطف کرد و با وجود کسالتش به مجلس ما آمد. در خانواده‌ای که من رشد کردم شعر، موسیقی، معنا و صفا بود. راستی اندیشی و درستی را به من یاد دادند. پدرم دوستانی داشت که هنوز هم تأثیر آنها در کارهایم هست. خواهر بزرگتری دارم که شعر و موسیقی را بسیار می‌شناخت. در 13سالگی شعر شد زغمت خانه سودا دلم را از زبان خواهرم شنیدم و شعر را حفظ کردم. حاصل آن حفظ کردن اثری شد که با صدای شهرام ناظری منتشر شد و هنوز هم شنیدنش زیباست.

منبع: روزنامه ایران

18

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها