با "ضد‌زن" ترین سازمان جهان آشنا شوید/ از بردگی جنسی تا خارج کردن رحم زنان

با خودم کلنجار می‌رفتم و سعی می‌کردم خودم را به این نکته قانع کنم که این خواسته آنها صرفا برای آزمایش میزان سرسپردگی ما به رهبری است. بعد از اینکه همه آماده شدند به ما دستور دادند که وارد سالن «ایکس» شویم.

با "ضد‌زن" ترین سازمان جهان آشنا شوید/ از بردگی جنسی تا خارج کردن رحم زنان

یکی از طنزهای به شدت تلخ این روزگار آن است که تصویر یک زن ولگردی به نام «مریم رجوی»، سرکرده‌ی یکی از دوزخی‌ترین «فرقه»های تروریستی در تاریخ بشریت (با رکورد کشتن دست‌کم 17،000 هموطن)، به مدد حمایت‌های مزدوران سیاسی اجاره‌ای چون «جان بولتون» و «رودی جولیانی»(که در چند سال اخیر، هزاران دلار بابت حضور و سخنرانی در شوی سالیانه منافقین در پاریس از این سازمان دریافت کرده‌اند) به عنوان نماد «آزادی»، «دموکراسی» و «حقوق زنان» در برخی رسانه‌های غربی فروخته می شود.

درباره ابعاد جنایت‌ها و خیانت‌های این فرقه ضدبشری تاکنون ده‌ها کتاب نوشته شده و صدها کتاب دیگر باید نوشته شود، اما در این میان، پیام‌های گاه به گاه سرکرده منافقین در دفاع از کشف حجاب فلان دختر «خیابان انقلاب» و فلان زن اغتشاش‌گر، و داعیه‌داری «حقوق زنان»، در گوش کسانی که خود در دست‌کم سه دهه اخیر مستقیما طعم قساوت، سفاکی و استبداد جنون آمیز مسعود و مریم رجوی را در مقرهای منافقین در بغداد و تیرانا و پاریس و سایر نقاط دنیا چشیده‌اند، چون دشنامی زشت و زننده فرو می‌رود.

در سطور پیش رو، تنها گوشه‌هایی از رفتارهای ضدبشری فرقه منافقین خلق را، تا جایی که به زنان مربوط می شود، از زبان رهایی‌یافتگان از جهنم رجوی‌ها ترسیم می‌کنیم تا مشخص شود سردمداران «دموکراسی» و «حقوق بشر» در غرب که داعیه‌ی دلسوزی برای زنان ایرانی دارند، برای دشمنی و ضدیت با ملت ایران با چه جنایتکاران ضدزن(و فراتر از آن ضدبشری) از در اتحاد درآمده‌اند.

حسادت زنانه مریم و زنان ریش و سبیل‌دار!

«نسرین ابراهیمی»، از فرماندهان نظامی سازمان که چند سال پیش با مشقت بسیار از پایگاه اشرف گریخت و به افشاگری علیه آن پرداخت، در مصاحبه با «فواد بصری»(دیگر نجات یافته‌ی فرقه رجوی) درباره بیگاری کشیدن از زنان در اشرف می‌گوید:

" خیانت بعدی رجوی به این زنان این بود که برای این که زن‌ها را به زندگی در آینده کاملا نا امید کند؛ تمامی زنان به طور خاص زنان جوان باید جلوی آفتاب کارهای سخت و طاقت فرسا انجام می‌دادند, مریم رجوی بارها گفته بود که صورت زنان را وقتی دوست دارد که آفتاب سوخته باشند. به این وسیله صورت زنان به شدت آفتاب سوخته و پر از لکه‌های آفتاب می‌شد و بر اثر کار زیاد و فشار صورت‌ها شکسته می‌شد. در حقیقت می خواستند که صورت‌ها کاملا زشت بشود که هر کسی با خودش فکر کند که من که سنم کم نیست و قیافه ام هم سوخته و زشت شده, پس دیگر همان بهتر که در این خراب شده یعنی اشرف بمانم تا بپوسم, چون جامعه مرا نخواهد پذیرفت.

در بین زنان, دست‌های پر از پینه و زخم و صورت‌هایی سوخته و داغون ارزش بود و اگر کسی غیر از این بود گفته می‌شد که تن به کار نمی‌دهد و خیلی اوقات در نشست‌های تحقیر کردن آدم‌ها, این افراد باید جواب این سوال را می دادند که چرا صورتشان سوخته نیست و دست‌هایشان پینه بسته نیست."

«زهرا سادات میرباقری»، عضو سابق شورای رهبری با 23 سال سابقه عضویت در فرقه رجوی، دیگر قربانی این بیگاری‌های جسمی بوده است. او در مصاحبه با سایت «انجمن نجات» پرده دیگری از این بردگی را نشان می‌دهد:

" مانورهای سنگین نظامی و حمل بارهایی که به واقع حتی برای مردان هم سخت بود، زنان را با جثه ضعیف و بیمار مجبور به انجام کارهای سنگین و سخت می‌کردند، برای مثال کار با تانک‌ها و خودروهای فوق سنگین با دنده غیر هیدرولیک، که عملی بسیار دشوار بود اما زنان مجبور به یادگیری آن بودند و اگر خانمی از آن سر باز می‌زند با تنبیه مواجه می‌شد!. برای نمونه در تمرین برای عملیات آفتاب و چلچراغ و… مردانی که به عنوان مربی گمارده شده بودند، زنان را مجبور به حمل کوله‌های سنگین و دویدن به طول 700 متر می‌کردند تا برای حمل بار در عملیات از آنان استفاده شود. همچنین زنان را مجبور به حمل تیربار، نارنجک انداز و موشک اندازهای سنگینی چون BKC، RPG، باژار و جعبه‌های سنگین مهمات اینگونه تیربارها و موشک اندازها می کردند."

دلسوزی مریم رجوی برای «آزادی» حجاب!

در ماده 5 طرح کذایی ده ماده‌ای مریم رجوی برای «ایران فردا»، آمده است:

" 5. ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی و اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی معتقدیم. هر گونه اشکال تبعیض علیه زنان ملغی خواهد شد، و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق، و تحصیل و اشتغال برخوردار خواهند بود."

اما برای این‌که عمق دروغگویی و وقاحت این زن جنایتکار روشن شود، که با صرف پول‌های کلان توانسته تصویر خود را به عنوان «آلترناتیو» جمهوری اسلامی به مشتی سیاستمدار کاسب مسلک جمهوری‌خواه در آمریکا و بازنشستگان و ورشکستگان سیاسی در اروپا بفروشد، باز صرفا به تجربیات رهایی‌ یافتگان از جهنم رجوی‌ها رجوع می‌کنیم.

«پیام رستمی»، از نجات‌یافتگان فرقه منافقین که هم‌اکنون در تیرانای آلبانی ساکن است و علیه منافقین مطلب می‌نویسد، در مقاله‌‌ای «آزادی» مدنظر منافقین را چنین افشاء می‌کند:

" شدت این سرکوب و اختناق روی زنان اعضای فرقه بیشتر از مردان بود و اعمال می‌شد. من خودم سال‌هاست که شاهد پوشش اجباری فقط دو رنگ سبز و خاکی و روسری سبز و خاکی (و قرمز برای مراسم) بوده ام. زنان مجبور به پوشش حجاب اجباری خیلی سخت حتی در مکان‌هایی که فقط زنان حضور داشتند، بودند. یادم هست در نشستی یکی از اعضای فرقه سوالی در مورد حجاب خواهران و این که برای این چه جوابی برای معاندین و ادعای شما برای انتخاب آزادانه پوشش دارید، پرسید (سران فرقه) تنها جوابی که به او دادند این بود که روسری، فرم رسمی سازمان مجاهدین خلق و ارتش آزادی‌بخش ملی است و زنان ملزم به پوشیدن روسری حتی در مکان‌هایی که مردان حضور ندارند، هستند."

مریم سنجابی، دیگر عضو نجات یافته فرقه که سابقا عضو شورای رهبری آن بود نیز در این زمینه حرف‌های خود را دارد:

" زنان در اشرف اجازه نداشتند حتی کفشی که بیش از دوسانت پاشنه داشته باشد بپوشند. زنان اجازه نداشتند از جوراب‌های رنگی غیر از مشکی و رنگ‌های تیره استفاده کنند. برای زنان استفاده از لوازم آرایشی و حتی کرم ضد آفتاب ممنوع بود. عینک‌های آفتابی و هر نوع امکانات دیگر غیرنظامی ممنوع بود. برای زنان هر لباسی جز لباس‌های فرم نظامی ممنوع بود؛ درحالی که مریم رجوی در هر کجا با انواع و اقسام آرایش و لباس‌های گران قیمت و میلیونی و روسری‌های مارک‌های هرمس و دولچه گابانا و بربری وشانل ظاهر می‌شد و همین طور مژگان پارسایی و زنان مدار یک شورای رهبری که با آرایش و لباس‌های رنگین برای ملاقات با نظامیان آمریکایی می رفتند."

قله آرمانی و عقیم سازی زنان فرقه

بتول سلطانی، یکی از زنان عضو فرقه جهنمی رجوی بود که بعد از بارها تلاش برای فرار از چنگ سازمان، در نهایت موفق به خلاصی از جهنم پادگان اشرف شد. او بعد از رهایی، تمام همّ و غمّ زندگی خود را مصروف افشاگری درباره جنایات رهبران فرقه مجاهدین خلق کرده است. سخنان خانم سلطانی که خود تجربه تلخ و تراژیک بردگی جنسی در حرمسرای مسعود رجوی را داشته، یکی از منابع ذی قیمت در شناخت ماهیت سرتاپا پلیدی این فرقه اهریمنی است. او بود که اولین بار مفهوم «قله آرمانی» را در قاموس سازمان تشریح کرد.

سلطانی در این مورد چنین گفته است:

" فرد انقلاب کرده باید خود را به «قله آرمانی» در سازمان برساند و این قله برای زنان با قبول به عقیم شدن (جراحی رحم) ثابت می شود و چنین عملی در واقع آخرین میخ را برتابوت عاطفه فرد می‌کوبد تا عنصر تکامل یافته! فرقه رجوی به بی امیدی کامل برسد و برای همیشه خود را در چهارچوب و حصار تشکیلات زندانی بداند."

بنابر گفته‌های خانم سلطانی، مسعود رجوی در یکی از جلسات شورای رهبری (جمع زنان) تصریح کرد که مهم‌ترین و اولین وظیفه «نفیسه بادامچی» (پزشک و عضو شورای رهبری) عقیم کردن زنان جوان اشرف بود و نفیسه بادامچی جنایتکار سالها به این شغل ضدانسانی مشغول بود و به بهانه های مختلف زنان را مجبور می‌کرد تا تن به این عمل بدهند و بابت این خوش خدمتی از سرکرده فرقه امتیاز می‌گرفت".

پزشک جلادی به نام دکتر نفیسه بادامچی عمل جراحی را برای این خانم های بیچاره انجام می‌داد و رحم های آنها را بیرون می آورد. کما این که ما خانم ها و دختران را به صورت نوبتی به پایگاه اشرف فرا می خواندند تا با مسعود رجوی در جشن های مختلف دیدار داشته باشیم. او از طریق مریم رجوی و دیگر اعضای شورای رهبری سازمان هدایایی به ما می‌داد؛ از جمله حوله حمام و لباس‌های زیر زنانه و انواع عطرها و چیزهایی از این دست به اضافه گردنبندهای طلا که عکس مسعود روی آن حک شده بود که خود او آن را بر گردن ما می انداخت و الان شما یکی از این گردنبندها را می بینید که عکس مسعود رجوی روی آن حک شده است."

او به «پا‌اندازی» مریم رجوی در جوش دادن رابطه شوهر فاسدش با زنان عضو شورای رهبری نیز اشاره می کند:

"مریم رجوی به همراه دیگر اعضای شورای رهبری سازمان، ما را به اظهار عشق خود به مسعود تشویق می کردند و از ما می خواستند تا در خطاب قرار دادن او از کلماتی همچون «عزیزم» و «عشقم» که معمولا عاشق ها به کار می برند، استفاده کنیم."

رقص رهایی

در بهمن ماه سال 93، «انجمن زنان جداشده از سازمان (مجاهدین) خلق در اروپا» کنفرانسی در بروکسل برگزار کرد که در آن سه تن از زنانی که تا مرتبه عضویت در شورای رهبری سازمان ارتقاء یافته بودند و بعد از آن بریدند، به ذکر خاطرات تکان‌دهنده خود پرداختند.

خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق، برای اولین بار به طور تفصیلی از جزییات مراسمی به نام «رقص رهایی» پرده برداشت، مراسمی که ماهیت «فرقه»ای سازمان منافقین و حس تملک رهبر فرقه را بر همه اعضاء بیش از همیشه آشکار می‌کرد:

"در زمستان سال 1998 در جلسه‌ای که مریم رجوی آن را برگزار کرد دعوت شدیم و به ما گفتند که باید استحمام کنید تا کاملا تمیز باشید و باید همه لباس‌ها و روسری های شما جدید و تمیز باشد چرا که این جلسه، «حوض» شورای رهبری است و باید در آن حوض «رقص رهایی» اجرا کرد!!

با خودم کلنجار می‌رفتم و سعی می‌کردم خودم را به این نکته قانع کنم که این خواسته آنها صرفا برای آزمایش میزان سرسپردگی ما به رهبری است. بعد از اینکه همه آماده شدند به ما دستور دادند که وارد سالن «ایکس» شویم. ملافه‌های سفیدی بر روی فرش پهن شده بود. همه سالن پوشیده از رنگ سفید بود. دو مبل سفید رنگ هم در وسط سالن قرار داده بودند که رو به روی آن میزی بود که بر روی آن قرآن و آینه و شمع های روشن و صندوق کوچکی که بعدا فهمیدیم داخل آن گردنبندهای طلا وجود داشت و همچنین یک کیک چند طبقه و بزرگ قرار داشت. بعد از چند دقیقه هیاهویی به پا شد و مسعود و مریم رجوی وارد آن سالن شدند و مسعود لباس راحتی و در واقع لباس خانگی خود را به تن داشت و جوراب به پایش نکرده بود و مریم بی حجاب و با موی آراسته حاضر شد. مسعود بر روی مبل نشست و مریم هم در مبل دیگر و در کنار او نشست. سپس بلند شد و پشت سر مسعود ایستاد. یکی از خانم ها به او گفت چرا نمی‌نشینی؟! مریم با لبخند گفت: «من این مبل را برای شما و همسران دیگر مسعود خالی گذاشتم!»"

این‌جا بود که کل تصویری که طی سال‌ها در ذهن بتول سلطانی، به عنوان یک عضو پاکباخته‌ی سازمان درباره جایگاه «مقدس» رهبری، و رابطه‌ی معنوی و ایدئولوژیک بین رهبر و اعضاء شکل گرفته بود، فروپاشید و او با حقیقت عریان و زننده‌ای مواجه شد:

"من از این عبارت «همسران دیگر مسعود» شوکه شدم! و از اینکه زنان عضو شورای رهبری کشف حجاب کرده اند، غافلگیر شدم.

سپس در یک نقشه احتمالا از پیش تعیین شده مسعود از مریم پرسید: "مریم اینها چه می خواهند؟! و چرا آن ها را به اینجا آورده ای؟

مریم رجوی پاسخ داد: «به این‌جا آمده اند تا مراسم ازدواج بین خود و آن ها را برایشان اجرا کنی ... مگر نگفتم که هر زنی باید راه مرا در پیش بگیرد؟! ... من بارها و بارها گفتم که همه زنان مجاهد خلق همسران تو هستند و این مساله ای جدی و واقعی است و یک شعار نیست» سپس مریم به ما گفت: «هریک از شما باید به تنهایی بر روی این مبل و در کنار مسعود بنشینید تا مسعود خطبه عقد را بر شما بخواند و هر یک از شما باید رضایت و موافقت خود را با ازدواج با مسعود اعلام کنید.»

بعد از اینکه مسعود رجوی خطبه عقد را خواند صندوق کوچک روی میز را باز کرد و گردنبندهای طلا را از آن بیرون آورد و آن را بر گردن هر یک از ما قرار می داد و بعد از آن ما را در آغوش می گرفت و می بوسید.

در اینجا بود که مریم رجوی به ما گفت: «شما از این به بعد همسران مسعود هستید.»"

این‌ها شرح سکانسی از یکی از سریال‌های به اصطلاح تاریخی ترکیه‌ای به سان «حریم سلطان» نیست. این‌ها شرح حرمسرای شاهان قجری یا عثمانی نیست، بلکه واقعیت بی‌نقاب سازمانی است که در دهه 40 با شعار در هم آمیختن «اسلام» و «مبارزه» در جهت «رهایی خلق» شکل گرفت، اما به واسطه انحراف و التقاط در اساس و پایه‌های خود، مسیر معکوس تعالی را طی دهه‌ها طی کرد تا به حضیض دوزخی یک فرقه سرتاپا باطل برسد که رهبر آن، با زنان عضو «شورای رهبری» به سان کنیزکان غنیمتی رفتار می‌کند.

بتول سلطانی ادامه می دهد: "ناگهان صدای موسیقی بلند شد و دیدم که زنان قدیمی و عضو شورای رهبری خود را بر روی ملافه سفید رنگ انداخته و لباس های خود را درآوردند و در مقابل مسعود رجوی و با دستور وی در مقابلش رقصیدند و این‌جا بود که مسعود گفت: «این همان رقص رهایی است»!! سپس با صدای بلند به ما گفت: «شما برای من همچون زنان پیغمبرید یعنی ازدواج شما با فردی دیگر حرام است» سپس آیه 32 سوره احزاب قرآن کریم را قرائت کرد: ««یا نساء النبی لستن کأحد من النساء إن اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفا». "ای همسران پیامبر، شما اگر تقوا پیشه کنید مانند دیگر زنان (عادی) نیستید، پس با گفتارتان ناز و عشوه مریزید تا کسی که در دل او مرض (فسق و فجور) است (در شما) طمع ورزد، و گفتاری نیکو (و دور از تحریک و ریبه) بگویید.»
این‌جا بود که مریم رجوی دیگر زنان را تشویق می‌کرد تا لباس‌های خود را از تن بیرون کنند و در مقابل همسرش مسعود عریان و لخت برقصند!! و گفت: «چرا شما خودتان را برای مسعود نمی‌کشید و با هم رقابت نمی‌کنید و از او نمی خواهید تا به شما اجازه بدهد به تنهایی وارد اتاق خواب او بشوید و با مسعود تنها و همبستر شوید؟»"

جدای از وقاحت گندآلودی که در جای جای این صحنه‌ها نهفته، اوج بی‌شرمی و رذالت مریم رجوی آن‌جاست که (نعوذ بالله) مسعود را با پیامبر اعظم، حضرت ختمی مرتبت(ص)، مقایسه و از تعبیر به «معراج» رفتن زنان در اشاره به همبستری همسر جنایتکار و فاسدش استفاده می‌کند:
"سپس زنان به صف ایستادند و هر یک از آنها ثبت نام شدند تا به صورت نوبتی و در یک شب با مسعود هم بستر شوند تا این که در یکی از روزها نوبت به من رسید. مریم مرا فرا خواند و گفت: «امشب شب عروسی و شب معراج توست!!» به هنگام شب به محل اقامت مسعود رفتم و مریم مرا تا اتاق خواب او همراهی کرد و مسعود با من همبستر شد و رابطه جنسی برقرار کرد."

شکنجه‌گاهی به نام اشرف

مریم سنجابی، دیگر عضو سابق شورای رهبری سازمان خلق بود که در این کنفرانس زبان به افشای رازهای مخوف اشرف گشود و از «زنانی» صحبت کرد که در دانشگاه دوزخی سازمان نه تنها از مقام زنانگی، که از مقام انسانیت سقوط کردند و تبدیل به شکنجه‌گرانی حرفه‌ای شدند که بی‌رحمانه رفقا و دوستان دیروز خود را با اتهامات واهی و دروغین شکنجه می کردند:

"در اوایل سال 1995، بعد از آنکه 8 سال از پیوستن من به سازمان خلق و کارم در پایگاه های بغداد می گذشت، مرا به پایگاه اشرف منتقل کردند. در پایگاه اشرف مرا در مقرّی به نام «قلعه» وارد کردند که یک زندان معروف و هولناکی است که در خیابان 400 در پایگاه اشرف قرار دارد و من سوار بر ماشین بودم. پس از آن‌که دروازه های آهنی قلعه را بستند به سرعت مرا از ماشین پیاده کردند و مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند و سپس داخل یک اتاقی انداختند که در آن محبوبه جمشیدی معاون فرمانده کل ستاد ارتش آزادیبخش ملی را دیدم که پشت میز نشسته بود. مرا بر روی صندلی نشاندند و محبوبه بلافاصله شروع به فریاد زدن و فحش دادن به من کرد و گفت: «تو مزدور و مأمور رژیم هستی و ما تو رو می کشیم». تا می خواستم صحبت کنم مرا کتک می زدند و فحش می دادند. بعد از چند دقیقه چشمانم را بستند و مرا در سلولی که پنج زن و دختر دیگر در آن وجود داشت قرار دادند. نام برخی از آن ها فریده علیزاده و مژگان محمد زمانی و زهرا احمدی بود. بعد متوجه شدم که 3 یا 4 سلول دیگر هم وجود دارد که در آن برخی زنان زندانی هستند. درهای سلول را فقط سه بار در روز به منظور دستشویی و وضو گرفتن باز می کردند و ما را چشم بسته و پشت سرهم می بردند و به هیچ یک از ما اجازه نمی دادند تا بیشتر از یک دقیقه در دستشویی بمانیم و اگر بیشتر می ماندیم پس از خروج ما را کتک می زدند."

منبع: تسنیم

10

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • کاربر ناشناس
    0

    خداوندکثیف ترازاین منافقین خلق نکرده...بی شرفهادرعملیات مرصادچطورجوانهای عزیزمملکتمون روبه شهادت رسوندن...آدم اینهمه رذالت ووطن فروشی رونمیتونه باورکنه...

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها