سهامداران بورس این شهرها در اعتراض به ریزش بازار تجمع کردند/ ویدنو

آخوندی و روحانی جواب بدهید چقدر برای این مملکت مشکل تراشی کردید

انشالله روزی را می بینیم که روحانی مثل بنی صدر چادر سرش کند و فرار کند

• کاربر ناشناس

  چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ۱۴:۰۸:۰۰ 0 0

  حیف چادر

وقتی وزیری مثل آخوندی در بورس اختلاس می کند همین می شود باید جلوی در روحانی که ملت را تشویق می کرد تجمع کرد

وقتی در کشور همه جا رانت باشه همینه

بورس جای دو دسته از سرمایه گذا ر وسرمایه بردار توهین نباشه احمق ها مگذارند. دزد ها بر می دارند میگن ارام باش. بلند مدت فکر کن تا بیشتر بدزدند اخرش هم مگن بورسه زیان هم داره ما مدیون کسی نیستیم اگر احمق نیستیم به خود خرم میگم سهمی که خریدی اگر کارخانه هم اتش می گرفت زمین خالی وپاره اهن های بجا ما نده اش بیشتر از 50درصد باید ارزش داشته باشد نه 70 درصد ریزش هنوز هم لاقل قیمت پایانیش صفر نمیشه که پولمان از بین نرود اقای ریس بورس اگر قیمت حباب منفی قیمت پایانی را صفر اعلام. کن تا که مال من خر از بین نرود مگر مسلمان نیستی.

سلام واقعا دست مسیولین در نکنه که از جیب بدبختهایی مثل من هم نگذشتند از درد گرفتاری ولی پولی ومریضی خودم وبچم رفتم طلاهای عروسیم رو فر وختم وبه مسیولین اعتماد کر دم الن چه خاکی توی سرم بریزم هر روز میگم فردا بهتر میشه ولی افسوس هیچ داد رسی نیست از اشک دیده ما جیب ی عده داره پر میشه ونمیدونیم این عده کی هستن واگذارتون به شمشیر اقا امام زمان اون خودش میدونم با بی عدالتی چکار کنه خدایا به داد بی کسانی مثل من برس

جای ضرر رو هر کجا بگیری، سود کردی. آقای سرمایه گذار حالا میخاد حقیقی یا حقوقی باشه، داری میبینی داری ضرر میکنی پولت رو از بورس خارج کن به امید شانس نباش که بدتر ریسک میکنی ضررت هم بیشتره، یه مدتی سرمایه گذاری نکنید تا بورس به ثبات برسه

فعلا همه مسئولین بی کفایت ما به فکر خودشون هستند مگر مردم با فریاد حق خودشون رو بگیرند باید اطلاع‌ رسانی شود

پاسبانی روزی دید که گاریچی با بار کاه از جلویش رد می شود و به بیرون شهر می رود با خودش فکر کرد که آخر کاه که ارزشی ندارد حتما چیزی در بین کاه پنهان کرده پس مشکوک شد و هر چه بار کاه را جستجو کرد چیزی پیدا نکرد چند روز اینکار را تکرار کرد بازهم چیزی پیدا نکرد خلاصه سالها گذشت تا پاسبان بازنشسته شد و گاریچی هم پیر و فرتوت یکروز پاسبان گاریچی را در پارک دید و از او پرسید راستش را بگو بار کاه را چکار می کردی ؟ گاریچی خندید و گفت کاه طعمه بود من هر روز یک گاری می دزدیدم و آن را به بیرون شهر می بردم و می فروختم تو هم فقط ذهنت روی کاه متمرکز بود