یادداشتهای ناصرالدینشاه، جمعه ۱۷ بهمن ۱۲۴۶
شب بعد از شام تارچی [و] سنتورچی آمده قدری زدند
«حاجی مشهدقلی آقا باز شعر خواند؛ پیشخدمتها بودند. بعد از ناهار سوار شده از رودخانه گذشتم. شتر کلائی قدری بودند، بچه زاییده بودند. تماشا کردیم.»
یادداشتهای ناصرالدینشاه، جمعه ۱۷ بهمن ۱۲۴۶؛
امروز باید رفت محاذی [روبهرو] دِیر بهرام [و] لب رودخانه شور منزل کرد. صبح از خواب برخاسته، سرِ حمام رخت پوشیدیم. بسیار سرد بود. بعد سوار کالسکه شده، راندیم از سیاهپرده. سوارهها و ... همه بودند. امینخلوت و ... رفتهاند کویر. امیرآخور هم نبود. سیاچی هم نبود. راندیم، دو فرسنگی که رفتیم سوار اسب شدم، تفنگ بر دوش. میرشکار و ... بودند. آهو از جنگل تک تک میآمدند. در جنگل جلو دو تکهآهو را گرفتم. زمین خار و ... بود، اسب نمیدوید. آهو از دور گذشت، انداختم؛ تکه زخمی شد رفت.
بعد نزدیک رودخانه شور یک آهوی تک آمد، اسب انداختم؛ روی تاخت زدم افتاد، تکه چر بود - بسیار ذوق کردم. همان جا پیاده شده رفتم کنار رودخانه به ناهار افتادیم. آفتابگردان بند نمیشد، توی کالسکه ناهار خوردیم.
در این بین سه آهو از جنگل سواره [ها]دوانده آوردند؛ یکی از آنها از کالِ [گودال بزرگ]رودخانه جست، آمد کنار رودخانه ما را دید، زد به آبِ رودخانه غرق شد. بعد درآمد؛ جلوی رودخانه کالِ بزرگی بود، خواست بجهد بالا نشد، افتاد زمین؛ دو دفعه جست، افتاد زمین؛ زیاد تماشا داشت. تازی کشیدند، این دفعه از کال جست رفت؛ تازی هم نگرفت.
حاجی مشهدقلی آقا باز شعر خواند؛ پیشخدمتها بودند. بعد از ناهار سوار شده از رودخانه گذشتم. شتر کلائی قدری بودند، بچه زاییده بودند؛ تماشا کردیم. از آنجا رفتیم دِیر، آنجا را تماشا کرده آمدیم منزل. یک خرگوش هم زدم. یک تکهآهو میرشکار [و]یک تکهآهو، ولی زدند. یک تکه هم غلامان شاهسون آوردند. چهار ساعت به غروب مانده آمدیم منزل. الحمدالله خوش گذشت. یک آهو هم جلوداران آوردند. صاحبجمع به کویر رفته بود، دوازده عدد تکهآهوی بزرگ با تازی گرفته آورده بود. سه چهار آهو هم امینخلوت گرفته بود.
شب بعد از شام مردانه شد. طولوزون، یحییخان، محقق و ... آمدند. تارچی [و]سنتورچی آمده قدری زدند.
بعد خوابیدیم. یوشی کاملا بله شد.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه قاجار از رجب ۱۲۸۴ تا صفر ۱۲۸۷ ق. به انضمام سفرنامههای قم، لار، کجور و گیلان، به کوشش مجید عبدامین، تهران: دکتر محمود افشار، چاپ اول، بهار ۱۳۹۷، صص ۳۶ و ۳۷.
منبع: انتخاب
66
هر چی قاجار کرد ویرانی بود و تخریب آهو زدیم آهو زدیم آهوزدیم