چرا حتی اسرائیل هم با ماجراجویی دقیقه نودی ترامپ علیه ایران موافق نیست؟
نشریه المیادین نوشت: برکناری مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا، به معنای ورود عملی به تصمیم جنگ با ایران نیست، چرا که چنین تصمیمی نیازمند پیشنهادهای پنتاگون بوده و تحت تاثیر موضع مسئولان نظامی قرار نمیگیرد.
شارل أبی نادر در این نشریه نوشت: اغلب تحلیلگران مسائل آمریکا از احتمال انجام یک حمله نظامی از سوی ترامپ، علیه ایران و محور مقاومت، سخن میگویند، که میتواند پیش از پایان دوره ریاست وی بوقوع پیوندد. با توجه به اینکه در طول چهار سال ریاست جمهوری ترامپ حوادث زمینهای زیادی اتفاق افتاد که میتوانست منجر به درگیری فراگیری بین ایران و امریکا شود، اما رئیس جمهور ایالات متحده از ورود به این مقابله سر باز زد، میتوان گفت دلیل اقدام نظامی احتمالی آمریکا علیه ایران، در زمان و شرایط فعلی، شکست ترامپ در انتخابات است، گویی که ایران و محور آن، مسئول کارزار انتخاباتی بایدن و حامی او برای رسیدن به کاخ سفید هستند! یا این محور باعث شکست ترامپ در مقابله با بحران کرونا شده اند!
در ادامه این مطلب آمده است: دلایل شکست ترامپ در انتخابات هر چه باشد، آیا امکان اقدام نظامی علیه ایران و محور مقاومت، پیش از ترک منصب ریاست جمهوری از سوی ترامپ وجود دارد؟
بررسی کارنامه ترامپ در چهار سال اخیر نشان میدهد که رفتار وی پر از تناقض است، از تعیین اغلب اعضای کابینه اش و سپس برکناری سریع آنها گرفته، تا خروج از توافقهای بین المللی و شبه بین المللی که دولتهای قبلی آمریکا، به آن پایبند بودند. آخرین اقدام عجیب ترامپ، نپذیرفتن نتایج انتخابات به این شیوه بچگانه ضعیف و واکنش جنون امیز اوست. این شرایط وی را بر آن میدارد تا یک تصمیم استراتژیک حساب شده برای تجاوز به ایران بگیرد، تجاوزی که قطعا میتواند پیامدهای هولناکی داشته و باعث چرخش امور به سمت یک جنگ ویرانگر شود.
اما دولت پنهان در ایالات متحده آمریکا که همواره نقش ضامن و تنظیم کننده تصمیمات مهم ریاست جمهوری را بر عهده داشته است، به رئیس جمهور اجازه اتخاذ تصمیم حساس، خطرناک و سرنوشت سازی در مورد جنگ را نمیدهد.
از بعد نظامی، در حال حاضر هیچ تغییری نسبت به گذشته ایجاد نشده است، بویژه از نظر معادله بازدارندگی ایران که روز به روز در حال تقویت آن است و رزمایشهای دریایی و زمینی و آزمایش موشکهای بالستیک که بهترین دلیل برای افزایش قدرت بازدارندگی این کشور است. واشنگتن به خوبی این مساله را در نظر دارد و اساسا به همین دلیل است که به تهران فشار وارد میکند، در واقع قدرت نماییهای اخیر ایران در زمینه معادله بازدارندگی اش، هر رئیس جمهور و فرمانده نظامی آمریکایی را بر آن میدارد تا قبل از ورود به هر ماجراجویی، تمام ظرفیتهای نظامی ایران را در نظر داشته باشد.
علاوه بر این، اسرائیل همواره نقطه ضعف حساسی در هر گونه تجاوز به ایران یا طرفهای محور مقاومت است، چرا که این موضوع خطر بزرگی برای اسرائیل داشته و قطعا صهیونیستها به دور از هیاهوی ترامپ پس از شکست در انتخابات، عناصر زیادی را مد نظر قرار داده و به بررسی دقیق شرایط میدانی و خطرات ورود به جنگ با ایران، میپردازند.
در صورتی که آمارها در مورد انتخابات آمریکا، مبنی بر رأی دادن نسبت زیادی از یهودیان این کشور به نفع بایدن و دوریشان از ترامپ که هر خدمتی به اسرائیل کرده، درست باشد، همین امر کافی است تا اسرائیل در موضع مخالف با هر گونه ماجراجویی نظامی ترامپی در منطقه باشد، این در حالی است که همه از میزان اثرگذاری صهیونیستها در تصمیمات مهم کاخ سفید آگاه هستند.
برکناری مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا، به معنای ورود عملی به تصمیم جنگ با ایران نیست، چرا که چنین تصمیمی نیازمند پیشنهادهای پنتاگون بوده و تحت تاثیر موضع مسئولان نظامی قرار نمیگیرد. گذشته از این، در صورتی که ترامپ توانسته باشد از مانع بزرگ قانونی، یعنی مخالفت کنگره با جنگ، عبور کند، دیگر توجهی به مخالفت وزیر دفاع و نیروهای نظامی خود ندارد.
از سوی دیگر، عقب نشینی یکی از بزرگترین ناوهای آمریکا از خلیج فارس، با هدف حمایت از آن در برابر موشکهای ایرانی در صورت وقوع جنگ هم نمیتواند شاخص قاطعی برای وجود تصمیم شعله ور شدن جنگ در خلیج فارس باشد، چرا که صدها پایگاه آمریکایی همچنان در منطقه پابرجاست، که همگی در تیر رس موشکها و پهپادهای ایران هستند.
در نهایت، درست است که شرایط فعلی امکان آغاز حملهای به ایران، با دستور ترامپ را بعید میشمارد، اما شخصیت غیر قابل پیش بینی رئیس جمهور مستقر آمریکا، میتواند نقش مهمی در امکان اتخاذ تصمیمات جنون آمیزی توسط وی را داشته باشد.
منبع: انتخاب
66
نمیدانم دقیقا جنگ میشود یا نه. هرچند احتمالش کم است. اما خروج سوپر کریر ها(هواپیما بر ها) و بالگرد برها از خلیج فارس و حتی دریایی عمان لزوما عقب نشینی نیست. بلکه به دلیل توان موشکی زمین به دریایی ایران .اگر آمریکا قصد جنگ علیه کشور ایران را داشته باشد مجبور است این ناوهای عظیم و جسه بیش از 300 متری را از معرکه دور کند. مثلا آنها را در فاصله 1000 کیلومتری از ایران مستقر کند. اینجاست که ارزش موشک مشخص می شود. در صورتی که قبل حتی در اوج تنش در زمان جورج دبلیو بوش. این سوپر کریرها به راحتی در خلیج فارس مانور میدادند. عمدتا تهدیدات نظامی علیه ایران سه نوع هستند. 1.کروزهای پرشمار هواپایه دوربرد (حمل توسط طیف مختلف جنگندهای اف 15 و اف 16و اف 18 و بمب افکنهای بی 52 استرافورتس و بی 1 لنسر است. و تهدید دوم علیه زیر ساختهای کشور، جنگندهای پنهان کار و پرشمار مثل اف 35 و اف 22 و بمب افکنهای بی 2 اسپریت هستند. و 3. تهدید آخری علیه ایران موشکهای تاماهاک که حامل آنها ناوهای پرشمار سری تیکاندروگا و ناوشکنهای سری آرلی بورک و زیر دریایی های سری لس آنجلس و سی ولف و ویریجینیا هستند. در بحث جنگ الکترونیک شنود اخلال و جاسوسی ماهواره ای و حملات سایبر و خرابکارهای الکترونیک و صنعتی(سخت افزار) به موارد 3 گانه فوق اضافه می گردد. که مکمل سه نوع تهدید نظامی فوق می باشد. در بحث زمینی آمریکا و حتی عربستان علیه ایران تهدید نیستند بزرگترین تهدید زمینی شورشهای قومی نژادی که حامی درجه یک آنها ترکیه(شمال غرب) پاکستان(جنوب شرق) افغانستان(شرق) و اقلیم کردستان عراق(شمال غرب و غرب) و امارات(جنوب و جنوب غربی) است.