پیکر 4 عضو خانواده پناهجوی ایرانی غرق‌شده در کانال مانش به کشور بازگشت/ آرتین 15ماهه برنگشت

در هفته‌های گذشته تراژدی مرگ خانواده‌ای ایرانی در کانال مانش که به امید رسیدن به انگلیس و زندگی بهتر مهاجرت کرده بودند، تیتر رسانه‌های خارجی شد. خانواده‌ای پنج‌نفره که هرگز به مقصد نهایی نرسیدند.

پیکر 4 عضو خانواده پناهجوی ایرانی غرق‌شده در کانال مانش به کشور بازگشت/ آرتین 15ماهه برنگشت

پیکر تعدادی از اعضای خانواده رسول ایران‌نژاد، در میان استقبال نزدیکان سیاه‌پوشش‌شان جمعه‌شب ساعت 22:40 دقیقه به ایران رسید. هرچند پیکر شیوا، رسول، آنیتا و آرمین، به ایران رسید اما دریای مانش، آرتین 15‌ماهه را پس نداد تا تعداد مفقودان سردشتی این حادثه به سه نفر برسد.

روایت یک رؤیای نیمه‌تمام
ساعت 9:30 شب فرودگاه امام خمینی مثل هیچ وقت دیگری نیست. انگار در فرودگاه گرد مرگ پاشیده‌اند. مطابق تابلوی اعلانات، پرواز پاریس- تهران رأس ساعت 22:40 به زمین می‌نشیند. از دور می‌شود خانواده ایران‌نژاد را از هیبت‌شان شناخت. از شلوارهای محلی و لباس‌های سیاه و چشمان بهت‌زده و غمگینی که به سمت پروازهای ورودی می‌آیند. بدون گل و دوربین‌های روشن... با دست‌های خالی که پشت‌سرشان گره شده و چشم‌هایی که دقیقا نمی‌دانند کجا باید جنازه عزیزانشان را تحویل بگیرند.
علی برادر ارشد رسول است. او به همراه عموزاده‌ها و چند نفر از دوستان خانوادگی برای این استقبال آمده است. می‌گوید کم‌کم از همشهریانش که ساکن تهران هستند، به جمع ملحق می‌شوند. جنازه‌ها که به تهران برسد، مستقیم سوار آمبولانس می‌شوند و به سردشت می‌روند تا روز بعد، چهارنفری را که به وطن رسیده‌اند، تحویل خاک دهند.

ماجرای بازگشت اجساد
در تماسی که در ابتدای وقوع این حادثه، خبرنگارمان با خانواده ایران‌نژاد گرفت، مشخص شد به آنها گفته‌اند که هزینه انتقال اجساد عزیزان‌شان به ایران حدود 300 میلیون تومان می‌شود؛ خبری که باعث شد جمعی از سازمان‌های مردم‌نهاد از یک‌سو و وزارت خارجه هم از سوی دیگر داوطلب انتقال پیکرها به ایران شوند. به گفته علی ایران‌نژاد، هزینه رساندن اجساد از دانکرک به پاریس و تابوت و کفن را وزارت مسکن و شهرسازی و سفارت ایران در فرانسه متقبل می‌شوند و هزینه انتقال اجساد تا ایران را هواپیمایی ایران‌ایر تقبل می‌کند و رسول و خانواده‌اش بدون آرتین میهمان افتخاری ایران‌ایر می‌شوند.
علی هنوز هم از رسانه‌های داخلی گله‌مند است. هیوکار، پسرعموی علی، عکسی از صفحه یک رسانه‌های فرانسوی نشان می‌دهد و می‌گوید: «اما عزیزان ما عکس یک هیچ‌کدام از روزنامه‌های داخلی نشدند و اینجا هم کسی از خبرنگاران نیست...».
48 ساعت پیش از آمدن اجساد به ایران، به خانواده‌شان خبر می‌دهند که خودشان را آماده کنند و باید خودشان آمبولانس را خبر کنند. آنها برای بردن چهار جسد، دو آمبولانس می‌گیرند و شش میلیون تومان پرداخت می‌کنند. می‌گویند که نمی‌خواهند اجساد به بهشت زهرا برود و شبانه به سردشت منتقل می‌شوند و آنجا مطابق آیین اهل سنت تغسیل و تکفین شده و سپس به خاک سپرده می‌شوند.

در وطن خویش غریب
پرواز رأس ساعت به زمین می‌نشیند، اما خانواده ایران‌نژاد تا تحویل‌گرفتن اجساد راه زیادی در پیش دارند. اول برای ارائه مدارک و تحویل‌گرفتن گواهی فوت و روال اداری به پایانه هوشمند باربری مراجعه می‌کنند. کم‌کم فامیل و آشنایانی که در تهران هستند، می‌رسند و در تماس با خانواده برای استقبال از اجساد، به در شماره پایانه هوشمند می‌روند. بعد از ارائه مدارک از پایانه هوشمند به مرکز قرنطینه انسانی و تحویل مدارک، حوالی ساعت چهار صبح آمبولانس‌ها جلوی در شماره 2 می‌رسند. علی، هیوکار، سلام و عمر برای تحویل اجساد داخل پایانه می‌شوند. آنهایی که بیرون ایستاده‌اند، بنرها را روی آمبولانس‌ها نصب می‌کنند. عکس خوشحال و بی‌خیال خانواده پنج‌نفره روی آمبولانس نقش می‌بندد. حالا همه‌چیز برای‌ آمدنشان آماده است. روی‌ آمبولانس‌ها به زبان کردی نوشته شده به وطن خوش آمدید. دور تا دور عکس‌ها ابیاتی کردی نوشته است. از یکی از اقوام می‌خواهیم نوشته‌ها را برایمان معنا کنند. ترجمه شعر روی بنر این است: پنج نفر بودیم، رو به سوی غربت، دل به سوی کردستان/ چهار جنازه بی‌روح آمدیم سمت شما/ یکی از ما در غربت بی‌نام‌ونشان ماند/ راه غربت سخت و گران بود/ دلمان همیشه سوی یاران بود/ سفر ناتمام ماند و پایان زندگی و بازگشتمان
به سوی سرزمین بود... .
در باز می‌شود و آمبولانس‌ها پشت‌سر هم وارد محوطه می‌شوند. آدم‌ها دور تا دور هم ایستاده‌اند و از سرما می‌لرزند. در دو آمبولانس باز می‌شود؛ شیوا و آنیتا در یک آمبولانس هستند و رسول و آرمین در آمبولانس جلویی. جنازه‌ها داخل تابوت و کاوری مشکی آماده رفتن به سردشت شده‌اند. علی از آنها که تا گرگ‌ومیش منتظر آمدن خانواده‌اش شده‌اند، تشکر می‌کند و می‌گوید چشم به راه آرتین می‌مانند. وقتی که می‌خواهد سوار ماشین شود، از او می‌پرسم چیزی نداری که بگویی؟ اشک‌هایش را پاک می‌کند و می‌گوید: «برو آنجا که تو را منتظرند، قاصدک!
آمبولانس‌ها جلو حرکت می‌کنند و ماشین‌های عازم سردشت، یکی‌یکی صحنه را ترک می‌کنند و دقایقی بعد، صحنه برای همیشه تاریک می‌شود.

منبع: روزنامه شرق

66

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 13
  • محمد
    0

    خدا رحمتشان کند و به بازماندگان صبر دهد ما هم در غمشان شریکیم

  • دززی
    0

    بی عرَصگی جمهوری اسلامی بعد از چهل سال شکست در ایدیولوژی وهمه چیز که میخواست دنیا را اباد کند ولی مردم خودش را گدا کرد

  • .
    0

    روحشان شاد و بدا به حال کسانی که باعث شدند مردم ایران برا یک زندگی عادی به این راههای سخت متوسل می شوند. چرا یک اماراتی کویتی قطری عربستانی و بحرینی این مشکلات را ندارند . چرا تمام مشکلات عالم مال مردم ایران است. ایراد از کجاست ای مردم؟

    نظرات شما -
    • حسن
      0

      واقعا در تعجبم یک زن و شوهر با 3 فرزند قد و نیم قد چگونه و با چه محاسبه ای تصمیم به مهاجرت غیر قانونی و قاچاقی گرفتند ابتدای سفر شان هم خانم باردار همون فرزند مفقود شده 15 ماهه بوده خدا رحمتشان کند اما من معتقدم بی تدبیری خودشان جانشان را گرفت

  • احمدی
    0

    کاش روزی برسد مسولین بجای شعار استقلال و خودکفایی در عمل ثابت کنندکه کشوری مستقل داریم نه اینگونه خانواده ایی برای امرار معاش در اوج مظلومیت جان بسپارند

  • ۷
    0

    روحشان شاد و یادشان گرامی..‌. از خدای تعالی بخواهیم مظلومین را بر ظالمان مسلط گرداند

  • محمود
    0

    قاتلین پنهان این خانواده کسانی هستند. که ایران که یکی از ثروتمند ترین کشور های جهان بود به روزی انداختن که باید به امید فردای بهتر پا به فرار گذاشت.ننگ بر کسانی که عامل مرگ این خانواده شدن

  • 0

    متنو میخونم میگم خدایا قهرمانان ملی فوت کردن ؟ تیترو میخونم یچیز دیگه! بعد سیصد میلیون از بیت المال خرجشون شده بازم بجای تشکر میگن رسانه های فرانسوی عکسشونو زدن؟ خب همونا پولشم میدادن دیگه ! خدا رحمتشون کنه . چی میشه گفت . منکه چیزی نفهمیدم از این متن بلند بالا و شاعرانه ...

    نظرات شما -
    • کاربر ناشناس
      0

      حرفتون منطقی بودنه احساسی احسنت

  • ایران سربلند
    0

    ادم دلش واس بچه ها میسوزه که بخاطرتصمیم پدرومادر جانشون ازدست دادن،

  • کاربر ناشناس
    0

    همان پولی که خرج سفر بهت کیه بعد کشورهای اروپایی ها کردند وبه دلالان وقاچاق جیان دادند یعنی نمی تونستن در کشور خودشون زندگی متوسطی داشته باشند

    نظرات شما -
    • نسيم احمدي
      0

      من اين خانواده روميشناختم خيلي زودقضاوت نکنيداين خانواده ازسردلخوشي نرفتن که بخوان جونشونوبزارن کف دستشون برن مفت رفتن خدابيامرزشون خدابه خانواده اين مرحوم صبربده

  • نسيم احمدي
    0

    من خيلي ناراحتم واقعامتاسفم

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها