علم‌الهدی: تعبیر امام از"نوشیدن جام زهر" این بود که به نتیجه مورد نظر شهدا نرسیدیم/ اگر آن روز جنگ ادامه پیدا می‌کرد مردم عراق گرفتار آمریکایی‌ها نمی‌شدند

حجت الاسلام سیداحمد علم‌الهدی گفت: اگر آن روز جنگ ادامه پیدا می‌کرد که صدام را براندازی می‌کردیم و نظام بعث عراق به دست ما در عراق سقوط کرده بود، آمریکا بر عراق مسلط نمی‌شد.

علم‌الهدی: تعبیر امام از"نوشیدن جام زهر" این بود که به نتیجه مورد نظر شهدا نرسیدیم/ اگر آن روز جنگ ادامه پیدا می‌کرد مردم عراق گرفتار آمریکایی‌ها نمی‌شدند

آیت‌الله سیداحمد علم‌الهدی در سی‌امین هفته برگزار نشدن نماز جمعه در مشهد مقدس، مطالبی را در مورد دفاع مقدس و پذیرش قطعنامه 598 توسط امام راحل، متارکه جنگ امام حسن (علیه السلام) با معاویه و «صلح» خواندن آن، جریان تحریف و تلاش برای استفاده از تحریف تاریخ برای مقاصد سیاسی در قالب «خطبه مجازی» جمعه 4 مهرماه در حرم امام رضا (علیه‌السلام) ایراد کردند که در ادامه می‌خوانید:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدالله، اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد عبده و رسوله و اشهد ان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) (علیه‌السلام) علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین هم حجج الله علی الخلق اجمعین.

اللهم صل وسلم علی عبدک و حبیبک و رسولک محمد سیدالاولین و الآخرین و علی عترته الهداة المعصومین سیما علی امام المنتظر المهدی روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه.

عبادالله، اوصیکم و نفسی باتقوالله

همه شما برادران، خواهران و خودم را به تقوای الهی سفارش می‌کنم.

امروز دو خصوصیت دارد، یک خصوصیت سالروز شهادت امام مجتبی (علیه‌السلام)، میوه دل صدیقه اطهر سلام‌الله علیها بر حسب یک روایت و خصوصیت دومی که امروز، جمعه‌ای است که در هفته دفاع مقدس قرار دارد.

بین این دو مسئله یک نکته مشترکی موجود است که توجه شما عزیزان را به این نکته مشترک عرض می‌کنم که عبارت است از نکته‌ای که مقام معظم رهبری در فرمایشاتشان چندی قبل فرمودند که «تحریف بدتر از تحریم است»؛ معمولأ جریان‌ها و عواملی که درصدد تثبیت اندیشه‌های انحرافی و نظریات باطل خودشان هستند، از تحریف استفاده می‌کنند یعنی موقعیت‌ها و خصوصیت‌هایی که در تاریخ زندگی اجتماعی مردم رخ داده چه مربوط به صدر اسلام و چه مربوط به آنچه که در عرصه زندگی ما به وجود آمده است را بر خلاف واقعیت تحریف می‌کنند.

تحریف تاریخ برای توجیه مذاکره با آمریکا

کسانی که امروز در خط مذاکره با آمریکا هستند و چنین می‌پندارند که مذاکره با آمریکا، خاتمه بخش تمام مضیقه‌ها و فشارهای اقتصادی است که استکبار جهانی دارد بر ما وارد می‌کند، این‌ها در مقام اثبات نظریه باطل خودشان به تحریف تاریخ متوسل می‌شوند و جریان مذاکره با آمریکا را تنزیر می‌کنند به دو قضیه؛ یکی این که امام بزرگوار ما در پایان جنگ تحمیلی، قطعنامه 598 را پذیرفتند و دوم به جریان صلح امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) با معاویه در حالی که هر دو قضیه در مسئله مذاکره با آمریکا به هیچ وجه قابل مقایسه نیست.

قطعنامه 598 که در پایان جنگ به وسیله امام بزرگوار پذیرفته شد، در زمانی بود که ما پیروز جنگ بودیم، بر دشمن مسلط شده بودیم که امام قطعنامه 598 را پذیرفتند و تعبیر امام از پذیرش این قطعنامه این بود که «جام زهر نوشیدند»، زهر نوشیدن امام رضوان‌الله تعالی در حالی که ما پیروز جنگ بودیم به این خاطر بود که به نتیجه نهایی شهادت شهدایی که در دوره دفاع مقدس سرمایه‌گذاری کردیم، نرسیدیم؛ اگر آن روز جنگ ادامه پیدا می‌کرد که صدام را براندازی می‌کردیم و نظام بعث عراق به دست ما در عراق سقوط کرده بود، آمریکا بر عراق مسلط نمی‌شد و مردم مظلوم عراق بعد از مظالم جانکاهی که از حاکمیت حزب بعث و صدام کافر تحمل کرده بودند، به این همه جنایات نابکارانه آمریکایی‌ها در عراق مبتلا نمی‌شدند که متأُسفانه هنوز هم گرفتار و مبتلا هستند.قصد آمریکا از مذاکره، مسلط شدن بر کشور است

اگر جنگ ادامه پیدا می‌کرد تا این که نجات عراق به دست ما بود، این مظالم بعدی به سر مردم عراق نمی‌آمد چون امام فرمودند «جنگ تا رفع فتنه» و رفع فتنه این بود که نه تنها ما در جنگ پیروز شویم، عراق نیز نجات پیدا کند، از آنجا که امام قبل از رفع فتنه ملزم به پذیرش قطعنامه 598 شدند، فرمودند من زهر نوشیدم اما در زمانی بود که ما پیروز بودیم و بر دشمن مسلط شدیم اما آمریکا در مذاکره‌اش می‌خواهد ما را تسلیم کند و آمریکا بر ما مسلط شود.

امام حسن (ع) با معاویه صلح نکرد، متارکه جنگ کرد

عین همین قضیه در جریان صلح امام حسن (علیه السلام) بود، البته صلح امام حسن صلح نبود، متارکه جنگ بود؛ وجود مقدس امام حسن (علیه‌السلام) در مقابل معاویه وقتی به مصاف جنگ قرار گرفتند، معاویه با تزویر و جنگی که انجام داد، لشکر امام را از هم پاشاند، 80 هزار نفر از لشکر امام، شب خوابیدند و صبح به لشکر معاویه پیوستند، لشکر از هم پاشیده شد، این نبود که امام باید با یک عدد اندک از صحابه و یارانش مثل سیدالشهدا جنگ را ادامه می‌داد تا کشته شود، اگر جنگ ادامه پیدا می‌کرد، مسئله به کشته شدن امام مجتبی (علیه‌السلام) تمام نمی‌شد، معاویه امام حسن (علیه‌السلام) را می‌کشت و بعد می‌گفت مردم از من خواستند که امام حسن (علیه‌السلام) را بکشم!

یعنی زمینه را طوری آماده کرده بود که همین یاران امام حسن (علیه‌السلام) که به معاویه گرویده بودند، این‌ها از معاویه تقاضا کنند که امام مجتبی (علیه‌السلام) را بکشند و به این وسیله با کشتن امام حسن (علیه‌السلام)، هم بر مردم، بر اسلام و بر امت مسلط می‌شد و هم رگه و جریان امامت و ولایت قطع می‌شد چون اگر امام حسن (علیه‌السلام) به شهادت می‌رسیدند، باید امام حسین هم کشته می‌شدند، دیگر جریان انقلاب کربلا و تداوم امامت پیش نمی‌آمد بنابراین وجود مقدس امام حسن (علیه‌السلام)، مصلحت را در متارکه جنگ دیدند و از جنگ کنار کشیدند.

معاویه، مستکبری جنایت‌کار

برادران و خواهران، معاویه یک غاصب خلافت تنها نبود، یک مستکبر بود که در مقام قدرت‌یابی به هر جنایتی دست زد، حکومت معاویه نه از نظر مردم مشروعیت داشت که مردم با او بیعت کنند و نه از طرف خدا مشروعیت داشت که معاویه یک خلیفه تعیین شده از طرف خدا باشد، مستکبری بود که با یک تزویر، نه تزویر و شیطنت سیاسی، با تزویر جنایت‌گرانه در میدان جنگ، آدم‌ها را خرید و بر مردم مسلط شد، مردم او را نپذیرفتند و به صورت یک خون‌خوار و عنصر مستبد دیکتاتوری که کشورگشایی کند، بر امت اسلام مسلط شد.

در یکی از احتجاجاتی که وجود مقدس امام حسن (علیه‌السلام) بعدأ با معاویه داشتند، معاویه به امام حسن (علیه‌السلام) گفت «مردم شما را نخواستند، ما را خواستند»، جوابی که امام حسن (علیه‌السلام) دادند، مضمون آن جواب را بنده از زبان خودم با یک تشبیه عرض می‌کنم؛ گرگی به رمه گوسفند حمله می‌کند و گوسفندی را در چنگ خودش می‌گیرد، آن لحظه‌ای که این گوسفند در کام گرگ قرار دارد، گرگ ادعا می‌کند این گوسفند مرا خواسته است؛ آیا این حرف درست است؟ حرفی که معاویه زده مثل این مثال است، مردم اینطور در کام معاویه قرار گرفتند، یک عده را خرید و عامه مردم هم فکر زندگی‌شان بودند، نقش گوسفند را داشتن که در مقابل حمله این گرگ درنده هیچ دفاعی نکنند و در نهایت مردم در کام معاویه به‌عنوان یک گرگ درندده قرار گرفتند نه این که حکومت معاویه از طرف مردم مشروعیت داشته باشد، این وضعیت آن زمان بود.

حالا مذاکره با آمریکا واقعأ تنزیر دارد با صلح امام حسن (علیه‌السلام) و متارکه جنگ ایشان با معاویه؟ ما الان به لطف خدا در منطقه به‌عنوان یک قدرت مطرحیم، جریان ما که جریان مقاومت است، هم آمریکا و هم ازناب آمریکا را در منطقه مستأصل کرده، در چنین شرایطی، آمریکا می‌گوید با ما مذاکره کنید که تسلیم ما شوید، درست است ما برویم؟ این با قصه صلح امام حسن (علیه‌السلام) که همه یارانش او را رها کردند، امام تنها ماند و حتی بعضی از افرادی که در لشکر امام حسن (علیه‌السلام) باقی ماندند و به لشکر معاویه نرسیدند، ریختند به سر امام مجتبی (علیه‌السلام) و اموال ایشان را غارت کردند، آیا ما در چنین شرایطی هستیم؟

همه عمر امام حسن (ع) در مبارزه گذشت

آن روز امام حسن (علیه‌السلام) متارکه جنگ کردند نه این که با معاویه صلح کنند، امام حسن (علیه‌السلام) در طی 10 سال عمر خودشان در جریان به قدرت رسیدن معاویه، همه زندگی‌شان در مبارزه گذشت، مظلومیت امام حسن (علیه‌السلام) در شهادت ایشان نیست؛ امروزی که لخته‌های جگر امام مجتبی (علیه‌السلام) در میان تشت ریخت، در حقیقت روز پایان مظلومیت امام حسن (علیه‌السلام) بود.

برادران و خواهران، امام حسن (علیه‌السلام) در مثلث شومی قرار داشتند، یک ضلع مثلث معاویه خون‌خوار جنایتکار دشمن اسلام و پیغمبر بود، یک ضلع مثلث افراد طرفدار و حامیان امام حسن (علیه‌السلام) که خودشان را به معاویه فروختند و آن‌طرف میز واقع شدند و ضلع سوم، دوستان نادان باقی‌مانده‌ای بودند که وضعیت را درک نمی‌کردند، هی به امام حسن نق می‌زدند و «یامذل ‌المؤمنین» خطابش می‌کردند، توهین می‌کردند که چرا جنگ با معاویه را ترک کردید، چرا جنگ را ادامه ندادید که ما به فیض شهادت نائل شویم و شما هم شهید شوید! شهید شدن تنها نبود، صدها بلای دیگر به سر اسلام می‌آمد، وضعیت را درک نمی‌کردند و امام را اذیت می‌کردند.مظلومیت امام حسن مجتبی در بین امت

جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید شیعیان خیلی به من مراجعه و انتقاد می‌کردند از امام حسن (علیه‌السلام) که چرا از جنگ با معاویه دست کشید و معاویه ستمگر را بر مردم مسلط کرد، یک روز آنقدر به من گفتند که من نیز تحت تأثیر قرار گرفتم، در بین راه به امام مجتبی (علیه‌السلام) رسیدم و عرض کردم «چرا با معاویه ساختید؟»، می‌گوید تا این جمله را گفتم، دیدم اشک در چشمان امام مجتبی (علیه‌السلام) حلقه زد، فرمود «جابر تو هم می‌گویی؟ مثل منی با معاویه می‌سازد در حالی که مادر من فاطمه هست؟» خیلی آقا مظلوم بود.

برادران و خواهران، مظلومیت امام مجتبی (علیه‌السلام) را می‌خواهید تصویر کنید؟ یک آقایی در کوچه که می‌آید یا مذل المؤمنین خطابش می‌کند، در مسجد که می‌رود، خطیب معاویه بالای منبر به بابایش علی دشنام می‌دهد؛ برادرم، آیا تو طاقت داری کنار خیابان که راه می‌روی، یک موتورسواری از کنارت رد شود، یک نفر روی ترک آن نشسته و یک فحش به امیرالمؤمنین بدهد، برای شما قابل تحمل است؟ من و تو علی را بیشتر دوست داریم یا امام حسن (علیه‌السلام) که میوه دل امیرالمؤمنین بود؟ امام حسن (علیه‌السلام) در مسجد می‌نشست، خطیب بالای منبر می‌رفت و به بابایش علی دشنام می‌داد، در خانه‌اش هم که می‌آمد، سرش را کنار سر قاتلش می‌گذاشت، این در زندگی داخلی امام مجتبی (علیه‌السلام) بود، امروز دیگر مظلومیت‌های امام حسن (علیه‌السلام) تمام شد.

همان وقتی که زینب آمد و تشت پر خون را از جلوی برادرش برداشت، کنیزها دیدند زینب این تشت پر خون را از کنار بالین امام حسن (علیه‌السلام) برداشت، آمد کنار حیاط، چوب کوتاهی را به دست گرفته و دارد این خون‌ها را بهم می‌زند، یک مرتبه زینب یک صیحه زد، روی زمین افتاد و غش کرد، کنیزها ریختند و خانم را به حال آوردند، خانم چرا این حال را پیدا کردید؟ فرمود چشمم به لخته‌های جگر بردارم در تشت خون افتاد.

منبع: انتخاب

38

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 21
  • کاربر ناشناس
    0

    به فکر مردم خودت باش که از فقر دارن خودکشی میکنن کاری به ملت عراق نداشته باش

  • مجتبی
    0

    خدا رحم گرد که اونوقت شما کاره ای نبودی وگرنه تا الان جنگ ادامه داشت و نصف جمعیت ایران شهید شده بودند قدیمیا یه مثلی دارند که خدا .... دید که شاخش نداد

  • مجتبی
    0

    ببین خدا وکیلی گیر چه کسایی افتادیم خدا رحممون کنه

  • وطن ام
    0

    حق با شماست بنظرم ب خودت و خانوادت انتحاری ببندید برید لب مرز عراق خودتون رو منفجر کنید، انتقام ما رو از عراقیا بگیرید واسه خندوندن ملت مرسی

  • ش.معلم
    0

    شما چه کاره هستید که سخنان رهبری را تفسی میکنید؟ خیر. بر خلاف شما و منافع جناحتان بامید حق صلح و مذاکره در پیش خواهیم داشت.

  • حداد
    0

    خدایی ما جنگ را ادامه میدادیم ،،کسان دیگری الان حاکم بودند ،،،،،

  • عدلعدل
    0

    انشاالله دوره امثال آقای علم الهدی و فک و فامیلشان نیز به پایان می رسد.

  • جواد
    0

    یاد حرفای ایشون در زمان شاه و تمجیدش از خانواده شاه افتادم!!

  • هادی
    0

    رهبری میگوید قبول قطعنامه مدبرانه بود و این آقا ببین چی میگه؟ ببینید در آینده های نه چندان دور چه ها خواهند گفت

  • علی
    1

    فقط باید گفت وا اسفا......

  • رضا.
    0

    جناب علم الهدی خود شخص شما چند روز در خط مقدم جبهه بودید یا چند تا از پسران یا نوه ها یا برادران شما در زمان جنگ خاک جبهه را خوردند؟ جند جوان نثار این انقلاب کردید؟ وقتی از جنگ حرف می‌زنید به یاد آن جوان باشید که 30 ساله قطع نخاع شده یا زن جوانی که شوهرش به شهادت رسیده و زن و فرزند نوزادش را تنها گذاشت و مادری که سالهاست در فراغ پسر شهیدش اشک می‌ریزد. گمان نمی‌کنم شما در این مقوله ها بوده باشید فقط از سفره انقلاب مفت و مجانی استفاده می‌کنید.

    نظرات شما -
    • مانی
      0

      جهت اطلاع عموم مردم عرض کنم یک دختر ایشان خانم دکتر........ استاد دانشگاه هستند و همسر اقای رییسی دو پسر ایشان دکترا دارند و استاد دانشگاه هستند یک پسر دیگرشان هم سر دفتر اسناد رسمی هستند باور کنید هیچ سفارش و ..... هم در کار نبوده که خانوادگی همه بچه ها موفق و دارای مناصب خاص هستند باور کنید

  • پرهام
    0

    احترام نماینده رهبر (ولایت فقیه)،را داشته باشید.

  • کاربر ناشناس
    0

    کشوری که شبانه روز تو فکر 1500 ساله پیشه و یک روز بفکر اینده نیست چرا مردمش دزد و گدا نشند

  • محسن
    0

    من نمیدونم ایشون مخالف صحبت رهبری حرف میزنه. رهبری چند روز پیش از پذیرش قطع نامه دفاع کردن و اون کار رو بسیار عاقلانه و صحییح توصیف کردند و حالا ایشون ......

  • اعلایی
    0

    صحبت ایشان تحریف کامل است

  • ایرانی
    0

    آنتوان چخوف : خطرناکترین نوع بشر کسی است که فهمش کم و اعتقادش زیاد است !!!!!!

  • علی
    0

    هر که این سخن علم الهدی رو تفسیر کنه در رابطه با قطع نامه 598 جایزه میگیره به نتیجه نهایی شهادت شهدایی که در دوره دفاع مقدس سرمایه‌گذاری کردیم، نرسیدیم؛ اگر آن روز جنگ ادامه پیدا می‌کرد که صدام را براندازی می‌کردیم و نظام بعث عراق به دست ما در عراق سقوط کرده بود، .......اوضاع اسفبار مارو ببینید که چه کسانی برما حکومت میکنند

  • محمود
    0

    امام جمعه محترم لطف سنجیده سخن بگویید

  • ع.ح
    0

    هشت سال جنگ ایران و عراق ادامه داشت .مشکل ادامه جنگ این بود که در آن هشت سال ،حتی یک امام جمعه هم در جنگ کشته نشدند ! اگر حداقل یک امام جمعه به جنگ میرفت و در جنگ کشته میشد .آنوقت هم در جنگ پیروز میشدیم و هم جنگ را تا ابد ادامه میدادیم . الان هم 43 سال است که از آزادی قدس دم میزنند ،اما هنوز یک امام جمعه به جنگ اسراییل نرفته و در جنگ با اسراییل کشته نشده . من خودم بهار 1366 بسیج بودم در گردان انبیا از لشکر 57 سپاه ابوالفضل لرستان . این لشکر در اطراف سد بوکان در آذربایجان غربی مستقر بود . من دقت کردم و دیدم که بیشتر از 70% نیروهای این لشکر سپاه افراد نوجوان که دانش آموزان مدارس راهنمایی و دبیرستانی زیر 18 سال بودند و همه هم بچه کارگر ساختمانی و بچه سپور و بچه حمال و بچه کشاورز و چوپان بودند . در قوانین سازمان ملل شرکت دادن افراد زیر 18 سال در جنگ نقض حقوق بشر و جرم است . من حتی پسر بچه 12 ساله بسیجی هم دیدم . بعد توجه که کردم دیدم فقط یک شیخ در آن لشکر حضور داشت . من به چند نفر از بچه های گردان گفتم لرستان و خرم آباد پر از آخوند است .آنوقت فقط یک آخوند تو لشکر است . گفتند تو منافق هستی و کلی دردسر درست کردند .

  • ع.ح
    0

    در زمان جنگ ایران که هشت سال ادامه داشت و من هم مدتی بسیج بودم تو لشگر لرستان . بهار 66 بود .یک روز به تعدادی از بچه های گردان گفتم :الان چند سال است جنگ ایران و عراق ادامه دارد ؟ گفتند :هفت سال . گفتم :در این مدت چند سرباز اسراییلی در جنگ ایران و عراق کشته شده اند ؟ گفتند : هیچ کس . گفتم : چند مسلمان شیعه و سنی ایرانی و عراقی کشته شده اند ؟ گفتند : صدها هزار نفر . گفتم : این به نفع مسلمین و اعراب بوده ،یا به نفع یهود و اسراییل و دشمنان اسلام و مسلمین ؟ گفتند : به ضرر اسلام و مسلمین و به نفع اسراییل و دشمنان اسلام . گفتم : در این هفت سال جنگ ایران و عراق ، اسراییل چند قران ضرر کرده ؟ گفتند : هیچ قران . گفتم :مسلمین و اعراب ، یعنی دو کشور مسلمان ایران و عراق چند قران ضرر کرده اند ؟ گفتند : صدها میلیارد دلار . گفتم : در این هفت سال جنگ چند هواپیما و هلی کوپتر و تانک و کشتی و زیر دریایی و کامیون و نفر بر و کارخانه اسراییل منهدم و نابود شده اند ؟ گفتند : هیچ از برای پوچ . گفتم : از ایران و عراق و مسلمین و اعراب چقدر نابود شد ؟ گفتند : زیاد .خیلی زیاد . یک پاسدار گفت تو منافقی . گفتم : خودتی هم مسلک صهیونیست .

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها