شـکست بیــماری بـا خنــده‌درمانــی

«کازینز» بعد از ابتلا به یک بیماری صعب‌العلاج در 31 سالگی تصمیم گرفت با مدیریت احساسات و عواطف خود، به جنگ بیماری‌اش برود و یک روش درمانی اختراع کرد.

شـکست بیــماری بـا خنــده‌درمانــی

«نورمن کازینز»، منتقد کتاب و روزنامه‌نگار سیاسی‌ آمریکایی را می شناسید؟ در حوزه حرفه‌ای خودش آدم کار دستی بوده و کلی جایزه گرفته است ولی ما به این‌چیزها کار نداریم. به بیوگرافی و تاریخچه زندگی‌اش هم، همین‌طور. از تجربیات تلخ و شیرین کودکی تا جوانی‌اش هم می‌گذریم و می‌رویم سراغ «نورمن کازینز» 31 ساله. «نورمن» داشت زندگی‌اش را می‌کرد و مثل خیلی از 31 ساله‌های دیگر، دورنمایی از آینده پیش چشم داشت که نه مثل جوان‌ترها وسیع و فراخ بود نه مثل سالخورده‌ها، محدود و تهدیدشونده. آدم در این سن و سال معمولا حساب وکتاب می‌کند که40-30 سال دیگر وقت برای زندگی دارد و اگر به او خوش گذشته باشد، از نتیجه این محاسبه لبخند رضایتی می‌زند. لبخند نورمن اما زیاد دوام نیاورد و یک روز با تهدیدی جدی مواجه شد. خطر، در بدن خودش، درکمین اش بود؛ تشخیص پزشکان، «روماتیسم ستون فقرات» بود، نوعی بیماری تخریب‌کننده بافت هم بند. پزشکان گفتند شانس بهبودش یک ‌در500 است و خب با هیچ معیاری، خوش‌شانسی محسوب نمی‌شد. نورمن فرصت زیادی نداشت. باید در چندماه باقی مانده از زندگی‌اش لذت می‌برد یا غمبرک می‌زد یا کارهای ناتمامش را به پایان می‌رساند. مثل این‌که خیلی زود به پایان قصه رسیدیم اما نه، نورمن خیالِ رفتن نداشت.
مورد عجیب آقای کازینز
روزنامه‌نگارها به سماجت و پافشاری روی هدف‌های‌شان معروف‌اند. این ویژگی که به مذاق سیاستمدارها و هنرمندها و ورزشکارها و دولتی‌ها و خیلی‌های دیگر خوش نمی‌آید، به داد نورمن رسید. اما فقط این نبود. کازینز، معتقد بود با مدیریت احساسات و عواطف، می‌تواند با بیماری مبارزه کند و با همین باور، شیوه درمانی منحصربه فردش را ابداع کرد. شروع کرد به استفاده از ویتامین C در دوز بالا(طبعا ما این کار را توصیه نمی‌کنیم). یک ویدئو پروژکتور خرید و اتاقی در یک هتل اجاره کرد. به سرش زده بود؟ نه! بنا به تجربه بیماری‌اش فهمیده ‌بود که اگر با تماشای برنامه‌های دوربین مخفی و فیلم‌های کمدی از ته دل بخندد، می‌تواند دست کم دو ساعت خواب بدون درد داشته باشد. کسانی که با بیماری‌های سخت دست و پنجه نرم کرده‌اند، اهمیت درد نداشتن را حتی برای زمانی کوتاه، خیلی خوب درک می‌کنند.


درمان بیماری بدون دارو!
از این جا به بعد داستان کمی غیرقابل باور می‌شود. احتمالا همه فیلم‌ها و سریال‌های آبکی و زورکی تأثیرگذار را به ‌یادتان می‌آورد با این تفاوت که این یکی واقعی است؛ نورمن بعد از شش ماه، سرپا شد. بیماری کاملا از بین نرفته بود اما نورمن توانسته بود بدون دارو و فقط با خندیدن، ازپاافتادگی و رنج دایمی را از خود دور کند. خب تا همین جا هم دستاورد بزرگی بود اما گفتیم که کازینز، قصد رفتن نداشت.
او با خنده درمانی به زندگی برگشت
دو سال دیگر به مبارزه خستگی ناپذیرش ادامه داد و بعد از این مدت توانست به محل کارش برگردد. قیافه همکارانش و پزشکان، لابد دیدنی بوده؛ «هی نورمن تویی؟ فکر می‌کردم مردی! مریضی و شانس کم زنده موندن و این‌چیزا، مسخره بازی بود دیگه؟ کجا بودی این همه وقت؟» یا مثلا «ایشون آقای نورمن کازینز هستن. بیمار خوش‌شانسی که تقدیر بهشون روی خوش نشون داد و تونستن از چنگال مرگ فرار کنن» اما نه مسخره‌بازی در کار بود، نه لطف سرنوشت و نه مرگ چنگال های خون چکان دارد. اتفاقا به‌ وقتش خیلی هم اتفاق میمون و مبارکی است؛ تصور نامیرایی -جز در قصه‌های پریان- مو به تن آدم راست می‌کند. ماجرا فقط این بود؛ نورمن فکر می‌کرد هنوز وقتش نرسیده است و زندگی را انتخاب کرد. پس با «خنده درمانی» به زندگی برگشت و 26سال بعد از تشخیص بیماری‌اش، پای انتخاب جسورانه‌اش ایستاد.
«آناتومی یک بدن»، تجربیات خواندنی «نورمن»
نورمن کازینز در 75 سالگی بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت. او پیش از مرگ، تجربیاتش را در کتابی به نام «آناتومی یک بیماری» به یادگار گذاشت. این کتاب، در شناخت اندورفین، نوعی ماده شیمیایی که به طور طبیعی در بدن ترشح می‌شود و مانند مسکن‌های پزشکی، درد را تخفیف می‌دهد، تأثیر زیادی گذاشت. حالا ما می‌دانیم که خندیدن به ترشح اندورفین کمک می‌کند و خاصیت آرام‌بخش دارد.
برای نوشتن این مطلب از کتاب «زندگی در مرگ، نوشته سو بلک، ترجمه راضیه خشنود» کمک گرفته‌ شده است.

منبع: روزنامه خراسان

66

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها