داستان جالب ورود سیب‌زمینی به ایران

سیب‌زمینی از خوراکی‌هایی است که اکنون بعنوان یکی از پر مصرف‌ترین‌ها در جهان شناخته می‌شود. اما زمانی بود که در برخی از کشورها این خوراکی وجود نداشت.

داستان جالب ورود سیب‌زمینی به ایران

سیب زمینی خوراکی است که اکنون بعنوان یکی از پر مصرف ترین ها در جهان شناخته می شود. اما زمانی بود که در برخی از کشورها این خوراکی وجود نداشت.

آنتوان آگوستن پرمانیته، دانشمند گیاه شناس، با تلاش بسیار توانست فرانسویان را به یک سو نهادن خوی زشت سیب زمینی نخوردن راضی کند.

نمی خواهم درباره سیب زمینی داستان پردازی کنم اما لازم است چیزهایی را با شما درمیان بگذارم. سیب زمینی که امروز از ارکان مهم آشپزی فرنگی است، در سال 1530 به دست اروپاییان رسید که تازه پس از گذشت یک قرن از ورودش به اروپا، خوردنش اندک رواجی یافت.

نادرمیرزای قاجار می نویسد: «در فرنگ… این خوردنی تا در این سال های نزدیک نبود… سال های دراز بزرگان فرانسه این خوردنی نیکو نخوردندی. این را خورش ارزانیان دانستندی. تا یکی از شهریان فرانسه این خوی زشت به یک سو نهاد.»
پیش از فرانسویان، ایرلندی ها و انگلیسی ها به ارزش سیب زمینی پی بردند و این محصول، نجاتبخش جان مردمان فقیر در دوره های قحطی و کم محصولی شد. آن مردی که نادرمیرزا از او نامی نمی بَرَد و به ذکر «یکی از شهریان» در مورد او بسنده می کند، آنتوان آگوستن پرمانیته،

دانشمند گیاه شناس، بود که بود بسیار سرانجام توانست فرانسویان را به «یک سو نهادن خوی زشت» سبب زمینی نخوردن راضی کند. از قرار معلوم، فرانسویان آن روزگار، مردمان سختگیری بوده اند که به سادگی راضی به خوردن خوراکی جدید نمی شده اند و با مقاومت بی جهت خود، به دل مرحوم آنتوان آگوستن پرمانیته خون ها کردند

تا سرانجام- به قول نادرمیرزا- «اکنون توان گفت که بیشتر خورش فرنگان از این سیب است.»سیب زمینی در ایران هم داستانی دارد. سِر جان مَلکُم (با ملکم خان اشتباه نشود) از دیپلمات های حکومت انگلیسی هند بود که سه بار بین سال های 1800 تا 1810 با سِمت های مختلف- از مترجم تا سفیر- به ایران آمد،

فارسی را نیک می دانستند و ماموریتی لابد استعماری داشت. سر جان در سفر دوم به ایران زمان فتحعلیشاه قاجار هدایای زیادی از جمله بذر سیب زمینی برای دربار ایران همراه خود آورد. این بذرها اول بار در روستای پشند- در غرب تهران - کشت شد و حاصلش شد سیب زمینی پشندی.

در سال های اول، مردم سیب زمینی را آلو می خواندند. چطور مردمان آن دوره بین سیب زمینی و آلوی لطیف و شیرین نسبتی نزدیک یافته بودند بر نگارنده معلوم نیست. اما تا سال های سال سیب زمینی را «آلوی ملکم» می نامیدند و گویا هنوز هم در بعضی مناطق، آن را آلو می نامند. (خوراک «دوپیازه آلو»ی شیراز ی که ماده اصلی اش سیب زمینی است هم شاهدش).

بعدتر اما نام آلو برای سیب زمینی منسوخ شد و فرنگ رفته ها عینا واژه فرانسوی Pomme de terre یا همان سیب زمینی را برای این محصول شریف و مفید و نجاتبخش برگزیدند که اندک اندک رایج و همگانی شد.سیب زمینی اما در ایران زود جایگاهی درخور یافت و به مذاق مردمان خوش نشست

و لازم نیامد کسی یا کسانی دو قرن بکوشند که ثابت کنند این هم خوردنی گوارایی است. ایرانیان سیب زمینی را کشت کردند و در خوراک های خود به کار گرفتند و از آن خورش ها و کوکوهای خوشمزه گوارا ساختند. سیب زمینی در روزگار کمی محصول و کشت، قاتق نان مردمان شد و شکمشان را سیر کرد.

نکته جالب اینکه در سال ۱۳۸۸ و همزمان با رقابت های انتخاباتی شایع شد که یکی از کاندیداها برای جلب آرای عمومی اقدام به توزیع سیب زمینی رایگان در میان مردم کرده است. از آن زمان به بعد سیب زمینی وارد ادبیات سیاسی ایران شد.

70

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 2
  • حسن کلید
    0

    متاسفانه آقایان تو ایران همه چیز را سیاسی کردند

  • فضول خان
    0

    اون سیب زمینی ها همون سیبزمینی هایی بود که باید دفن میشد تا قیمت بالا بماند اما دولت وقت در مقابل فشار سرمایه داران آن را بین اقشار فقیر جامعه پخش کرد همانکاری که در این دولت با جوجه های یک روزه کردند و زنده زنده دفنشون کردند تا نکنه قیمت مرغ کمتر بشه و حالا دوباره مرغ شده ۱۲ تا ۱۵ تومن

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها