خبرفوری بررسی می‌کند؛

داستان تلخ و مکرر مدرک تحصیلیِ جعلی / زمزمه‌های بررسی صحت مدرک تحصیلی همه مقامات؛ از رئیس‌جمهور تا منتخبان مجلس

در آستانه آغاز دوره یازدهم مجلس، بار دیگر صحبت از مدرک‌های جعلی به میان می‌آید‌. به‌نظر می‌رسد تا زمانیکه نبوغ‌فروشی و مدرک‌گرایی حاکم باشد، هنوز می‌توان از نمد مدرک جعلی، کلاهی برای مشروعیت و رای‌آوری بافت.

داستان تلخ و مکرر مدرک تحصیلیِ جعلی / زمزمه‌های بررسی صحت مدرک تحصیلی همه مقامات؛ از رئیس‌جمهور تا منتخبان مجلس

به گزارش خبر فوری ، سینا کمالخانی نامی‌ست که این روزها با جعل مدرک تحصیلی گره خورده است. منتخب مردم تفرش در انتخابات مجلس یازدهم، که اینک به حکم شورای نگهبان از راهیابی به مجلس بازماند. روایت فعالیت‌ها و تحصیلات این جوان 33 ساله را اگر مرور کنید ( اینجا بخوانید ) و سر و کارتان با دانشگاه و درس‌ومشق و تحقیق هم بوده باشد، احتمالا بسیار بعید بدانید کسی بتواند اینچنین پرکار باشد و تحصیلاتش را هم به نحو احسن انجام دهد و در عالم سیاست نیز وارد شود.

البته در خبری دیگر، سوالاتی در خصوص مدارک تحصیلی برخی منتخبان گیلان و اصفهان نیز مطرح شده است ( اینجا بخوانید ) که تا زمان بررسی اعتبارنامه‌ها در مجلس، فرصت خوبی برای برکشیدن ناراستی‌ها ‌و تقلب‌ها و بحث درباره این موضوعات خواهد بود.

این وضعیت کار را به آنجا کشانده که گفته می‌شود قرار است صحت مدرک تحصیلی همه مقامات کشور، از رئیس‌جمهور تا مدیران رده پایین و همه منتخبان مجلس بررسی شود. نشانه‌ای از تنوع جعل مدرک در میان برخی مقامات! ( اینجا بخوانید )

اما موضوع مدرک جعلی، داستانی مکرر است. جنجالی‌ترین مورد مشابه، مربوط به نماینده مبارکه علی ایرانپور است که در مجلس نهم رخ داد. وی که در زمان تصدی نمایندگی، 32 سال داشت در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان در اسفند 91، خود را اینگونه معرفی کرد: «توفیق تحصیل در سه رشته را داشته‌ام، دکتری حرفه‌ای دامپزشکی دارم، همزمان کارشناسی حقوق خواندم و در حال حاضر هم کارشناسی ارشد علوم سیاسی می‌خوانم که مباحث تئوری را به پایان رسانده‌ام و منتظر دفاع از پایان‌نامه‌ام هستم.»

شرح ماجرای اعتبارنامه این نماینده در روزنامه اعتماد مورخه 7 تیر ۱۳۹۱، آمده است. ایرادات دو نماینده مطرح آن روز، احمد توکلی و الیاس نادران، به محکومیت جزایی و اینکه مدرک دکترای پیراپزشکی و مهندسی شهرسازی از دانشگاه پیام نور ایرانپور محل اشکال جدی است، باعث نشد نمایندگان به عدم اعتبار نمایندگی ایرانپور رای دهند و وی چهار سال با این اشکالات فراوان به مدرک تحصیلی‌ و سابقه‌اش، نماینده ماند.

شاید به لطف فضای مجازی باشد، که مشابه به‌روز شده ایرانپور، امروز نتوانست به مجلس راه یابد اما سوال اینجاست که چرا این داستان تمامی ندارد؟

به زعم نگارنده پاسخ در دو علت مهم نهفته است. اولی همان کلیشه معروف مدرک‌گرایی و دیگری نگرش ما ایرانی‌ها به آدم همه‌چیزدان است. در آفت مدرک‌گرایی، درد قضیه اینجاست که عده‌ای سیاست‌پیشه با وجود مشغله فراوان کاری، به دنبال مدرک برای اعتباربخشی به وجه علمی خود از طرف دانشگاه و دانشگاهیانی هستند که زمانیکه خود بر مسند تصمیم‌گیری می‌نشینند حرف همین دانشگاهیان را قبول ندارند. شاید چون فکر می‌کنند این دانشگاهیان نیز به شیوه راحت الحلقوم خودشان، مدرک دانشگاهی‌شان را گرفته‌اند. اگر علم و مدرک، حقانیت و مشروعیت و رسمیتی به فردی می‌دهد، به طریق اولی نبایستی افکار فرد و ارگان مدرک‌دهنده بر صدر تصمیمات بنشیند؟

علت دوم اما در ناآگاهی مردم از کار علمی است. هنوز بسیاری گمان دارند ابوعلی سیناهای همه‌چیزدان ایرانی وجود دارند. درباره «هنر (علم) نزد ایرانیان است و بس» بر روی کلمه «بس» تاکید بسیار دارند و دچار خلسه می‌شوند. دنیای به لحاظ علمی بسیار تخصصی را باور ندارند و هنوز در خیال خود افراد همه‌کاره و دانای کل را باور دارند. اما باید این نگرش جا بیافتد که اگر فردی ادعا کرد همزمان چند رشته تحصیلی را خوانده و مقاله‌های علمی هم ارائه کرده و در فلان شرکت و حزب هم فعال است، مردم ادعای این فرد را با شک بسیاری نگاه کنند، نه آنکه بیشتر جذب شوند. از سوی دیگر، متاسفانه نمایش نوابغ همه‌چیزدان در رسانه‌ها، هنوز تماشاگران و دنبال‌کنندگان ساده‌دلی را می‌تواند میخکوب کند.

به هرحال فرمول ساده است؛ مدرک و دانشگاه اعتبار می‌دهند، پس منِ کاندیدای نمایندگی از این مدرک نه یکی که چند عدد دارم. آنقدر باهوشم که توانسته‌ام پله‌های علم و سیاست را به سرعت بالا روم. به من رای دهید که با هوش سرشارم حق شما را خواهم گرفت.

اما شاید سیاست را بتوان به سرعت بالا و پایین رفت، اما علم این چنین آسان نمی‌آید به دست. حوصله می‌خواهد و وقت و انرژی. به نبوغ هم ارتباطی ندارد. هر چقدر هم سطح هوشی بالا باشد باید نشست و خواند و خواند و خواند.

اما تا زمانیکه نبوغ‌فروشی و مدرک‌گرایی حاکم باشد، در بر همین پاشنه می‌چرخد مگر اینکه رسانه‌ها، دانشگاهیان را فرصت دهند مدعیان نبوغ را به چالش بکشند و حاکمان نیز به جای آنکه بر مدرک‌گرایی متمرکز شوند بدانند یک سیاست‌مدار خوب لزوما یک دانشمند خوب نیست، او کسی است که از بهترین دانشمندان و دانشگاهیان کمک می‌گیرد و با مدیریت‌اش، بهترین تصمیم را می‌گیرد و به بهترین وجهی اجرایی می‌کند. اوست که سیاست‌مدار ایده‌آل است، هرچند مدرک تحصیلی‌اش بالا نباشد.

نویسنده: امین پاکزاد

منبع: خبرفوری

66

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 12
  • کنکوری
    0

    پس تو این سالهایی که اومدن پست دولتی گرفتن و بازنشست هم نمیشن، چطور کنترل شده بودن؟! امتحان زبان از کدخدایی بگیریم بد نیستا

  • کاربر ناشناس
    0

    کاش مدرک از وجدان و کارایی افراد هم میخواستند که قابل خرید و فروش نیست مدرک یکسر قضیه هست که احتمالا افرادی زیادی که تصمیم گیرندگانند شاید نداشته باشند مدرک پولکی هم که ::: مدرک ؛چند حقوق؛ گرفتن مدرک جعلی مطرح میشه ولی:::خیلی مسائل گفته میشه پیگیری نمیشه سن افراد؛ پیگیر نمیشن چون ریزش زیاد داره

    نظرات شما -
    • کاربر ناشناس
      0

      شاید یه موضوعی بسیارمهمترهم بایدپرداخت وان رشد بی حساب وکتاب دانشگاهها وموسسات دولتی ،انتفاعی وغیرانتفاعی است که به اجرای دوره ها وصدور مدارک بی پایه مشغولند

  • رضا خوزستان
    0

    میدانید چرا داستان مدارک جعلی مدیران هیچ وقت حل نمیشه چون اولا کسانی که در مقام بررسی مدارک هستند خودشان احتمالا مشکل دارند و دوم بحث آبروی نظام هست. اگر مثلا زمانی مشخص شود روسای قوا یا فلان مدیر ارشد مدارک تحصیلی تقلبی دارند آیا اعتباری می‌ماند؟ و این جرم امکان دارد سلسله وار برود و به اون بالا بالا ها برسد. مملکت نیاز به یک جراحی بزرگ دارد و این عمل هزینه خیلی خیلی زیادی وارد خواهد کرد ولی حداقل سیستم پالایش و تهی از ناخالصی و فساد و ناکارآمدی خواهد شد.

  • عبداللهی
    0

    برید سراغ اصل کاری.... اقای رئیس جمهور....با اون مدرک پر زخم شون... فصلی از پایان نامه شون 80% کپی پیسته... خدایا خلاصمون کن از این تدبیر و امیدشون

  • آریا
    0

    اگه بررسی بشه مدرک مسئولین کشور بیشترشون به زور دیپلم دارن بعد به خودشون میگن دکتر وبرای مردم درجایگاه کارشناس تصمیم میگرند

  • هادی
    0

    یه مشت بی سواد سکان کشور رو بدست گرفتند با رانت بازی وارد پستهای حساس کشور شدن برا ثروت اندوزی؛ اینا درد نمیدونن چیه که درمانش رو بلد باشن

  • حمید
    0

    گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند بزرگترین آفت، بازداشتن دانشگاه از دو کارکرد بنیادین خود است. نخست کارکرد گوهرین دانشگاه که چون مرکز دانش باید در سرشت، دانشورزانه کار کند و ناوابسته به تب‌وتابهای سیاسی باشد و نه پایگاه یگان نهاد و فلان جبهه که دیریست دیگر اینگونه نیست. دو دیگر بازداشتن دانشگاه از کارکرد ملی خودش چون دانشگاه ایرانی. در دانشگاههای کنونی ایران، ایران و گرفتاریهایش را نمی‌بَررَسند. از همه‌چیز از گونه‌گون چارچوبهای باوری و چه بسا ایران‌ستیز و خردپریش آوازه درانداخته می‌شود ولی دریغ از ایران که دانشگاههای ایران آن را دریابد. در پی این کژراهگی و از خود گم‌گشتگی دانشگاه، رندان هم از این نمد برای خود کلاه پولسازی ساخته‌اند و بنگاههایی یدک‌کش نام دانشگاه با فرنامهایی چون آزاد، و علمی‌کاربردی و غیرانتفاعی و موسسهٔ عالی و بین‌الملل و ... قارچ‌وار در هر کوی و برزنی سرکشیده‌اند. بنگاههایی برای فروش مدرک و غوغا و برون‌دادن مدرک‌داران پرباد. دربارهٔ «هنر نزد ایرانیانست و بس» باید بهوش بود که این لخت از بیت در کجا و چگونه بکار رفته است. کم‌وبیش همانگونه که نویسنده نوشتار بالا به درستی گفته بسیاری آن را به شیوهٔ پنداشت پرسش (=مصادره به مطلوب) به کار می‌برند. یک آنکه بار چم واژگان در گذر زمان دگرگون می‌شود و گاه بر آن افزوده می‌شود. واژهٔ هنر در روزگار فردوسی و حتی تا چند سده پس از وی به چم آنچه امروزه «هنرهای رزمی» می‌خوانیم بکار می‌رفته است. برای آنچه امروزه به نام هنر می‌شناسیم، نامهای ویژه خودشان، چون رامشگری و خوالیگری و خنیاگری و نگارگری و مهرازی و ... بکار می‌رفته است. در بیشتر جایهایی که در شاهنامه یا تاریخ بیهقی، قابوسنامه و حتی تا گلستان، واژهٔ هنر آمده است، هنر تنها شیوه و فن خوب جنگیدن و زورآوریست. این چم همچنان در کنایه «هنرنمایی کردن» تا اندازه‌ای مانده است. این بیت در شاهنامه اینگونه آمده است: هنر نزد ایرانیان است و بس ندارند کَرگ ژیان را به کس. در کهنترین دست‌نویس همهٔ شاهنامه (۶۷۵ مهی، هم‌اکنون در بریتانیا) آمده: هنر نیز زایرانیان است و بس ندارند کَرگ ژیان را به کس استاد دکتر خالقی مطلق هم در پیرایش نخست خود از شاهنامه «نیز» آورده بودند ولی در پیرایش دوم «نزد» را برگزیدند. این بیت در داستان بهرام گورست. بهرام گور ساسانی خود را فرستاده‌ای از سوی خود می‌نمایاند و برای باژستانی به نزد شنگل پادشاه هند می‌رود. در آنجا رخدادهایی روی می‌دهد و بهرام ناگزیر از «هنرنمایی» می‌شود و باید زور بازوی خویش را نشان دهد. مرد دیوزور شنگل را در ناوردگاه بر زمین می‌‌کوبد و کَرگ (=کرگدن) را در نبرد به خنجر سر می‌برد و اژدهایی را هم می‌کشد. یکی کرگ بود اندران شهر شاه ز بالای او بسته بر باد راه شنگل نیز در پی «هنر نمودن» بهرام که وی را فرستادهٔ بهرام می‌پندارد، وی را می‌ستاید و دخت خویش «سپینود» را به همسری وی درمی‌آورد. بَغپور (فغفور) چین که پدرزن شنگل است خشمناک از آنکه نوه‌اش نه با شاه یا شاهزاده‌ای که با فرستاده‌ای زناشویی کرده، فرستادهٔ بهرام را که همان بهرام باشد به خود می‌خواند (تا شاید سرش را زیر آب کند!) فغفور در این نامه خود را شهریار جهان می‌خواند: یکی نامه نزدیک بهرامشاه نوشت آن جهاندار با دستگاه به عنوان بر از شهریار جهان سر نامداران و شاه مهان به نزد فرستادهٔ پارسی که آمد به قنوج با یار سی بهرام از همان خط نخست نامهٔ فراخوانی فغفور پاسخهایی درخور می‌دهد که: « ... دو چشم تو جز کشور چین ندید به عنوان بر از پادشاه جهان نوشتی سرافراز و تاج مهان ... شهنشاه بهرام گورست و بس چنو در زمانه ندانیم کس» و در پاسخ فغفور که «هنرنمایی‌های» فرستادهٔ بهرام را که خود بهرام باشد، برشمرده است می‌گوید: «همان اختر شاه بهرام بود که با فر و اورند و بانام بود ... هنر نیز ز ایرانیانست و بس ندارند کرگ ژیان را به کس» بهرام می‌گوید این «هنرآوریها» همه از اختر و بخت بزرگ بهرامشاه است و شیوهٔ جنگ‌آوری نیز (یا نزد) ایرانیانست و بس. اینان سخنان بهرامست و نه رای و دیدگاه فردوسی. فردوسی بیشتر در شگرف‌آغازی داستانها و نیز در پایان داستانها در شاهنامه، و گهگاه در میانه داستان ولی به‌گونه‌ای که خواننده دریابد دیدگاه خود را گفته است. مانند این: کسی کو خرد را ندارد به پیش دلش گردد از کردهٔ خویش ریش هشیوار دیوانه خواند وُرا همان خویش بیگانه خواند ورا. بنابراین تک لخت «هنر نزد ایرانیانست و بس» نمی‌تواند دیدگاه فردوسی باشد و نمی‌توان آن را چونان دستانزدی بکار برد. همانگونه که نویسنده بیان کرده‌اند بیشتر دستمایهٔ غوغابازان طبل‌میان‌تهی کوب است. برای آگاهی بیشتر بنگرید به نوشتار دانش‌ورزانهٔ دکتر خطیبی https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1125075

    نظرات شما -
    • الف
      0

      سپاس بسیار، استفاده کردم.

  • امیر
    0

    عزیزان اداره کشور ما اصلا مدرک جعلی یا اصلی نمیخاد با این ثروت خدادای توی این کشور دزد نباشی میتونی تمام مردم را اداره کنی اصلا احتیاج نیست دکتر یا ایت اله باشی مثال ی پدر بیسواد که ارث زیادی بهش رسیده و دوتا بچه بیشتر نداره ایا بچه ها ش از گرسنگی میمیرند مگراینکه پدره اره !تنها کشوری که تو دنیا برای مدیریتش احتیاج به سواد نیست ایرانه فقط کافیه وجدان داشته باشی ودزد نباشی وگرنه خدا به این مردم داده از یک طرف نفت گاز انواع معادن دریاها وغیره حسا ب همون ارثهِ

  • جوان
    0

    مدرک تحصیلی منتخبان مجلس باید بررسی شود. منتخب نطنز بادرود قمصر در بعضی سایتا مدرک تحصیلیشون زده لیسانس. باید بررسی بشه تا حق مردم ضایع نشه

  • نگین
    0

    در این مملکت خیلی وقت است که علم را فروختند و چیزی از ان باقی نگذاشتند با اجحاف کردن بر بچه ها ی با هوش و زرنگ این مملکت نردبانی درست کردند برای کم سواد ها تا از ان بالا بروند چون تهی هستند زیر مجموعه شأن را مثل خودشان و بدتر از خودشان بکار می گیرند وضع این چنین می شود که می بینید تاپ‌های مملکت فرار را بر قرار ترجیح می دهند

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها