از ارادت شاعر هندی به سردار سلیمانی تا غزلی که تقدیم به پرستاران شد

جمعی از شاعران کشور، به یاد جلسات هرساله شاعران با رهبر معظم انقلاب در نیمه ماه مبارک رمضان، در مجلسی با عنوان «دیدار ماه» به شعرخوانی پرداختند.

از ارادت شاعر هندی به سردار سلیمانی تا غزلی که تقدیم به پرستاران شد

شب شعر «دیدار ماه»، همزمان با میلاد مبارک امام حسن(ع)، با حضور جمعی از شاعران در مسجد حوزه هنری برگزار شد. این مراسم که اجرای آن را مرتضی امیری اسفندقه برعهده داشت، به یاد دیدار سالانه شاعران با رهبر معظم انقلاب در نیمه ماه مبارک رمضان برگزار شد.

یوسفعلی میرشکاک ، از شاعران پیشکسوت و پژوهشگر، آغازگر این جلسه بود که با غزلی، چراغ این مجلس را روشن کرد:

مرا جز درد بی درمان عشق ار بود هنجاری
نبودم دم به دم از خود به خود زخمی و آزاری

چه دردی، درد عشقی کهنه پیش از خلقت آدم
که با آن داشتم در نیستی هر دم سر و کاری

تو را دیدم که در خود یافتم بار دگر خود را
تویی با بنده بار دیگرم از نو به بازاری

نبودم در میان اما به نیروی تو می‌دیدم
که با مهر توام هر دم به دام ماه‌رخساری

نبد چشمی فراهم لیک می‌دیدم تو را هر دم
که از نو می‌نهی بر بار دردم کهنه سرباری

تو بودی آنکه از بیداد بر خود کرد ایجادم
تو بودی آنکه عاشق کرد و آنگه آفرید آری

نمی‌آرد برون از خانه‌ام جز شوق دیدارت
که با بود و نبود هر دو عالم نیستم کاری

بیا و باز کن از بهر بستن زخم جانم را
از آن گیسو که شب را می‌کند هموار زناری

مرا آیینه‌ات کردی، به من آیینه‌ای دادی
عجب خوابی، چه تعبیری، عجب روزی، چه دیداری

تو بر بام ثریا باش من بر خاک می‌مانم
همینم بس که دارم بار دیگر چون تو معماری

به رخسار زلیخا دارد ایمانی دل یوسف
که نه از چاهش بود بیمی و نه از بندش بود عاری

سعید بیابانکی نیز در ادامه این جلسه، غزلی را به پرستاران، این مجاهدان عرصه سلامت، تقدیم کرد:

باغ سپیدپوش که بسیاری و کمی
بر برگ‌برگ خاطر من لطف شبنمی

با هر نفس بهار مرا تازه می‌کنی
تقویم سبز خاطره در شادی و غمی

سال جدید را به تو تحویل می‌دهم
ای یار مهربان که بهار مجسمی

تا در بهشت خانه خود زندگی کنم
خاموش و بردبار میان جهنمی

دادی به جان میهن من خون تازه‌ای
سبز سپیدپوشی و همرنگ پرچمی

از پا نمی‌نشینی و قد خم نمی‌کنی
چون سرو استواری و چون کوه محکمی

ما خانه مانده‌ایم و تو شمشیر می‌زنی
یعنی شهید زنده خط مقدمی

بعد از خدا سلامت ایران به دست توست
آه ای دمی که همدم عیسی بن مریمی

نفیسه سادات موسوی از جمله بانوان حاضر در این مراسم بود که در ابتدای این مراسم غزلی با حال و هوای ایام ماه مبارک رمضان خواند که ابیاتی از آن به این شرح است:

مگو که راه دعا از همیشه بسته‌تر است
که استجابت آن در دل شکسته‌تر است

زمانه خسته از این های و هوی تکراری است
دل شکسته ما از زمانه خسته‌تر است

اگر به عشق رسیدی مدد نخواه از عقل
که از تمام جهان عقل دست بسته‌تر است

عجب نبرد غریبی درون ما برپاست
که از مواجه خیر و شر دو دسته‌تر است

نظر به ظاهر دنیا مکن دل از دستش
ز لاله‌های پریشان به خون نشسته‌تر است

علیرضا قزوه ، از شاعران کشور هم که این روزها به عنوان وابسته فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در دهلی‌نو حضور دارد، شعری برای ادب‌دوستان خواند:

باد جادو می وزد، این سحر را باطل کنیم!
بانگ "یا قدّوس" را امشب چراغ دل کنیم

از صراط المستقیم او به دور افتاده‌ایم
قبله‌ دل را کمی سمت خدا مایل کنیم

کشتی دل را به "مجراها و مرساها" دهیم
شورش گرداب را آرامش ساحل کنیم

سیب سرخ و سنجد و سکه، سماق و سبزه هست
با سلامت هفت سین سفره را کامل کنیم

در سماوات خدا هم گاه‌گاهی پر کشیم
چند روزی ترک این دنیای آب و گل کنیم

خانه‌هامان مسجد حق، قلبمان محراب اوست
یک دو روزی در خرابات خدا منزل کنیم

فرصت خوبی ست این منزل نشینی‌ها بیا
لااقل فکری به حال این دل غافل کنیم!

هادی جانفدا ، از شاعران آیینی، نیز به مناسبت میلاد مبارک امام حسن مجتبی(ع)، قصیده‌ای را تقدیم کریم اهل بیت(ع) کرد که ابیاتی از آن به این شرح است:

قلم چو کوه دماوند سخت و سنگین‌بار
ورق کبوتر آتش گرفته‌ای تب‌دار

زمان از تو نوشتن ورق کند پرواز
برای از تو سرودن قلم شود الوار

زبان به مدح تو واکردن آنچنان سخت است
که بین جمع کند یل به ضعف خود اقرار

کرامت تو به هر بیت، بیت خواهد داد
مراست در پی هریک هزار استغفار

...کسی ندیده چنین ماهتاب بر منبر
کسی ندیده چنین آفتاب در انظار

زبان به خطبه گشودی و مرتضی مدهوش
شبیه عاشق و معشوق لحظه دیدار

پس از ثنای الهی و نعت مصطفوی
چه گوید آنکه علی راست تاج ایل و تبار

علی است باب الهی، علی است حصن حصین
علی است پرسش اول، علی است آخر کار

چنان مدیح علی از زبان پاک حسن
نشست بر دل کروبیان عرش سوار

که مرتضی به تو بر زد صلا، به نفسی انت
فدای لفظ تو جان نبی بگیر قرار

فدای تو پدر و مادرم که فضل تو
هزار لوح و مجلد نیاورد به شمار

ثنای حُسن تو گفتن بهشت شاعرهاست
ثنای حُسن تو گفته است حیدر کرار

ناصر فیض دیگر شاعر این مجلس بود که با استقبال از سروده معروف کفاش خراسانی، شعری خطاب به امام رضا(ع) خواند:

هنوز هم نگران باش یا امام رضا(ع)
از این زمانه و اوضاش یا امام رضا(ع)

نمانده حرمت و انصاف تازه بدتر از آن
نشسته کبر و ریا جاش یا امام رضا(ع)

به قدر یک سر سوزن شکر مربایی
نمانده توی مرباش یا امام رضا(ع)

فقط نه لای مرباش از آن شکر چیزی
نمانده داخل حلواش یا امام رضا(ع)

به اردبیل سفر می‌کنند بعضی‌ها
فقط به خاطر دوغ‌آش یا امام رضا(ع)

ولی به مشهد پاک تو من نیامده‌ام
فقط به خاطر یک آش یا امام رضا(ع)

چقدر نامه فرستاده‌ام به محضرتان
چرا نمی‌کنید امضاش یا امام رضا(ع)

میان بنده و آهو مگر چه فرقی هست
به غیر نافه و چشماش یا امام رضا(ع)

به جای کفتر چاهی چه می‌شود یکبار
نظر کنید به خفاش یا امام رضا(ع)

شکسته هرکه به اینجا رسیده تا امروز
شفا نشسته به اعضاش یا امام رضا(ع)

فقط به حکم شما هرچه کور و افلیج است
بلند می‌شود از جاش یا امام رضا(ع)

اگر طلب نکنی تا ابد کسی هرگز
به مشهدت نرسد پاش یا امام رضا(ع)

طلب کنی اگر امروز هر که را بی‌شک
مسافرت شده فرداش یا امام رضا(ع)

دوباره کفش مرا برده سارق حرمت
هنوز دستمه اون تاش یا امام رضا(ع)

ولی به آخرتش خورده لطمه‌ای ناجور
فقط به خاطر دنیاش یا امام رضا(ع)

به آستانت اگر رو سیاه آمده‌ام
مخواه راز مرا فاش یا امام رضا(ع)

شنیده‌ام که به زعم شما تفاوت نیست
میان شاعر و نقاش یا امام رضا(ع)

در آستان شما می‌رسد به عرش برین
مقام خادم و فراش یا امام رضا(ع)

برای بار دگر گر خوشت بیاید از او
همیشه می‌کنی ابقاش یا امام رضا(ع)

مگر نه اینکه همین آدمی به جز دم نیست
گذشته از الف و یاش یا امام رضا(ع)

عنایت تو نباشد دمی غنیمت نیست
دم است و لطف تو مبناش یا امام رضا(ع)

به قدر ارزنی از جانب شما می‌شد
عنایتی به من ای کاش یا امام رضا(ع)

سرویش تریپاتی ، شاعر فارسی‌سرای هندوستانی و استاد دانشگاه بنارس نیز در این مراسم سروده‌ای را تقدیم به مردم ایران و سردار سلیمانی کرد که مورد استقبال حاضران قرار گرفت:

الا ای مسند ظلمت مکن فخر سخندانی
که ایران در دلش دارد نگینی چون سلیمانی

مکن بازی باطل در میان قوم ابراهیم
سیاوش را ملالی نیست کز آتش بترسانی

زمین حافظ و سعدی و مولانا همه نور است
تو از ایران و از عرفان ایرانی چه می‌دانی؟

گمان کردی که ایران است تنها پیش روی تو؟
همه هند است آماده برای جنگ و قربانی

شهادت هست تا فرهنگ این مردم نمی‌میرند
ز خون یک سلیمانی ببالد صد سلیمانی

محمدرضا طهماسبی نیز در ادامه این جلسه، سروده‌ای دیگر به یاد شهید سپبهد قاسم سلیمانی خواند و این سروده را به مقام والای این سردار رشید اسلام تقدیم کرد:

گرچه شکسته‌شاخساریم، گرچه ترک‌خورده اناریم
گرچه ز داغ مهربانان آتش‌گرفته لاله‌زاریم

گرچه شبیه آبشاران چون هق‌هق یک‌ریز باران
یک‌چند در اندوه یاران چون گریۀ بی‌اختیاریم

گرچه چو آتش داغداریم، گرچه سیه‌پوش نگاریم
بر سینه گرچه می‌نگاریم ما از شهیدان شرمساریم

باشیم آیا یا نباشیم؟ وقتش شده هم‌شانه باشیم
پنهان چرا در خانه باشیم؟ ما تیغ تیز آبداریم

آمادۀ خون و قیامیم از پای تا سر انتقامیم
ما جان‌نثاران امامیم جنگاوران کارزاریم

این عاشقی گر نیست پس چیست؟ عاشق‌تر از ما خود بگو کیست؟
در ما نشان خستگی نیست ما عاشقان کهنه‌کاریم

دنبال اقیانوس گشتیم از سنگ از صخره گذشتیم
دریادلان کوه و دشتیم، باری چو جوی و جویباریم

برگو به ابن سعد و حجاج ما را نمی‌یابید محتاج
چون چون خلیج فارس مواج چون چون دماوند استواریم

ایرانیان بانجابت فرهنگمان عشق و شهادت
ما فرش خوش‌نقش صلابت با تاروپود اقتداریم

مرد و زن از هر سو رسیدیم ایرانیان روسفیدیم
ما رستم و گردآفریدیم الحق کز این ایل و تباریم

تو عمروعاصی حرف مفتی لات و مناتی و می‌افتی
این‌بار کج‌بین! راست گفتی، ما انحنای ذوالفقاریم

قاسم سلیمانی منم من، قاسم سلیمانی تویی تو
او ما شد و دنیا بداند پیوسته ما در انتشاریم

جمعی از شاعران جوان کشور نیز در این مجلس به شعرخوانی پرداختند و حسین اسرافیلی، از شاعران پیشکسوت نیز، شعری به زبان ترکی آذری خواند. همچنین محمد صالح سرخوه، از شاعران عرب‌زبان در کویت، قصیده‌ای به این زبان قرائت کرد. قادر طراوت‌پور، علی داودی، علی‌محمد مؤدب، محمود حبیبی کسبی و ... از دیگر شاعرانی بودند که در این جلسه به شعرخوانی پرداختند.

گفتنی است جلسه دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب سنتی چند ساله است که هر سال همزمان با میلاد مبارک امام حسن(ع) با حضور جمعی از شاعران فارسی‌زبان برگزار می‌شود، اما جلسه امسال برای رعایت مسائل بهداشتی برگزار نشده است.

منبع: خبرآنلاین

72

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها