باور داشت ماندن برای بودن !
غلامرضا تدینی راد ، رئیس مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی خراسان رضوی
تعطیلات عید نوروزهم به روزهای پایانی خود رسید اما عمر ویروس کووید 19به سر نیامدو هر روز شاهد جولان این بیماری در کشور مان و مناطق مختلف دنیا هستیم. ویروس کرونا با تهدید 2نعمت سلامتی و امنیت ،خسارتهای زیادی به اقتصاد و مبادلات تجاری و مناسبتهای اجتماعی وارد کرده و جان افراد زیادی را همچنان میگیرد. سیستمهای بهداشتی و درمانی یکپارچه دست به کار شدهاند تا دارویی برای محدودیت انتشار و نابودسازی این بیماری و پیشگیری از ابتلا افراد به آن پیدا کنند. در این شرایط توصیههای بهداشتی و خود مراقبتی جایگاه ویژهای در حیات اجتماعی پیدا کرده و شکی نیست با تغییرات بنیادی در بسیاری از عادتها و رفتارها، زندگی افراد به 2نیمه قبل و بعد از کرونا تقسیم خواهد شد .
مهمترین اصل در توصیهها و هشدارهای بهداشتی و پزشکی که با تمهیدات پلیسی و نظارت دستگاه قضا حالت قانونی و جدیتر به خود گرفته «ماندن در خانه » است که به پویشی عظیم و سراسری تبدیل شد.
پویشی که برای خیلی افراد جامعه چون با روزهای بهاری نوروز همراه بوده و معادله عادت مسافرت ،گشت و گذار و دیدو بازدیدشان را برهم میزند حالت دلتنگی و حتی بغرنج شده است. حالا تصور کنید جنس بدذات ویروس کرونا حکم میکرد:« افراد نباید در خانه بمانند» و باید بیرون از خانه باشندچه اتفاقی میافتاد؟ ما _ با اعتقاد به این باور که هیچ جا خانه آدم نمیشود_ چه قدر بیرون از خانه و در پارک و تفرجگاه و... دوام میآوردیم؟
ویروس کرونا میتوانست ذات بد خود را جور دیگری هم به ما نشان دهد. مثلا پزشکان هشدار میدادند چشمهایمان را نباید باز کنیم یا نباید بخوابیم،نباید آب بنوشیم ،راه برویم ،حرفی بزنیم و... ،چه اتفاقی میافتاد؟.
واقعیت این است که «در خانه ماندن»ضمن یاد آوری و تاکید بر امنیت در کانون خانه، تمرینی برای بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی و بهرهمندی راستین از این احساس خوشبختی است.
ما در باورداشت ماندن برای بودن، نیازمند یک سری تغییرات در کارکردهای نهاد خانواده هستیم. یکی از تهدیدهای جدی در کانون خانه و خانواده ،ابتلای به آفت مصرفگرایی است. خانوادههای امروزی در تمام شئون خود و حتی مسائل انتزاعی و فکری ،مصرفگرای بی چون و چرا شدهاند. توسعه اطلاعات و گسترش رسانههای انبوه و جمعی و متاسفانه تکنیکهای جنجالی انتقال پیام و ارتباطهای اجتماعی در مصرفگرایی ذهنی ما نقش زیادی داشته و امنیت روانی و عاطفی را تخریب میکند.
همان گونه که در سیستم اجتماعی ،هنگام بروز و مواجهه با شرایط و حوادث غیر مترقبه، ستاد مدیریت بحران تشکیل میشود هر یک از ما در وجود خود نیز نیازمند یک ستاد مدیریت بحران فردی هستیم و این همان هدفی است که با تعریف نسخههای فرهنگی ایرانی و اسلامی و با تغییر کارکردهای نهاد خانواده به عنوان کارگاه انسان سازی و سیستمهای آموزشی، تعلیمی، تربیتی، ارشادی و دینی و رسانههای جمعی ایجاد میشود وبه آن نیاز مبرم داریم.
با این نسخهها و کارکردهای جدید خواهیم توانست جامعه را در سیر تطور و توسعه خود به سمت و سوی امنیت و سلامتی اجتماعی که انگیزهای قوی برای بقا است سوق دهیم.
در این عرصه با پاسداشت تلاش و جهاد مقدس کادر درمانی و حافظان نظم و امنیت و همه خدمتگزاران جامعه که این روزها از جان و هستی خود مایه گذاشتهاند و تشکر از دولتمردان باید بگوئیم توسعه تعاون و مشارکتهای جمعی برای فراگیری مهارتهای اساسی زندگی، توسعه بیمههای اجتماعی و کاربست رویکردهای امید بخش و نشاط آفرین وظیفه و تکلیفی خطیر برای دولت و مدیران ومسئولان برنامه ریز و سیاستگذاران کشور است که جامعه را در مواجهه و مقابله با مشکلات ایمن و پویا میکند.
منبع: مشهد فوری
2222